رایانه ,و علم اطلاعات و ادبیات و شعر برای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران (Computer, and information science, and literature and poetry for Tehran University of Medical Sciences)
رایانه ,و علم اطلاعات و ادبیات و شعر برای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران (Computer, and information science, and literature and poetry for Tehran University of Medical Sciences)
درباره من
حجت اله سلیمانی هستم؛ دارای دکترای رشته علم اطلاعات و دانش شناسی ؛ مدیرانتشا رات دانش شناس؛ عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران . صاحب امتیاز ومدیرمسئول ماهنامه ستاره؛ مولف و مترجم 82 عنوان کتاب . نویسنده و شاعر (شاپور).
I am Hojat ollah Soleimani;
I have PHD in knowledg and information sciences,
I,m director of Danshanas(knowledge) pulication;
Member of the faculty of Tehran University of Medical Sciences.
Franchise owner and responsible manager of Setaare (star) monthly;
Author of 82 book titles.
Writer and poet (Shaapur).
ادامه...
موج اول= عصر کشاورزی موج دوم= عصر صنعتی موج سوم= که از کنون اغاز شده تافلر معتقد است که مشخصه ی موج اول کار یدکی و مکانیکی انسان ها است و مشخصه ی موج دوم کادخانجات عظیم صنعتی است که دربرگیرنده ی حرکت به سمت روش های تولیدی و سازماندهی نیروی کار است و مشخصه ی موج سوم اصلاحات است که مبتنی بر اطلاعات است.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است. اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشبا دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود. دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد. نظریه تافلر تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم. در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است. اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
شاید تا قبل از پدیدار شدن تبعات حادثه ی حملات یازدهم سپتامبر 2001م کمتر کسی به اهمیت تأثیر تئوری های سه قلوی مهم جهانی بر تحولات تاریخ ساز آینده و آرایش نظام های جهانی پی برده بود. البته پیش از آن اندک نخبگان سیاسی مستقلی ( همچون کیشور محبوبانی ، شینارو ایشی هارا ، ادوارد سعید ، حسین نصر ، آلن دوبنو آ ، اژه دبره و ... ) که با پیشینه ، سوابق و جایگاه نظریه سازی "فرانسیس فوکویاما" ، "الوین تافلر" و "ساموئل هانتینگتون" آشنا بودند و تئوری های « پایان تاریخ » ، « موج سوم » و « برخورد تمدن ها » را با دقت و موشکافی تحلیل کرده بودند به درک درستی از آنچه در آینده اتفاق می افتاد دست یافته و هشدارهائی را هم به جامعه ی جهانی داده بودند اما ضعیف بودن سیگنالهای این هشدار در مقایسه با حجم تبلیغات رسانه ای سردمداران نظم نوین ، مانع هشیاری به موقع جهانیان گردیده بود...
سه نظریه پرداز مشهور حدفاصل سالهای 1980 تا 1992 میلادی با سه رویکرد "تاریخی ، صنعتی و تمدنی" به پیش بینی و تبیین رابطه ی دولت ها با یکدیگر و نحوه ی برخورد و تقابل آنها در حال و آینده پرداختند اما آنچه که وجه اشتراک هر سه نظریه ی به ظاهر متفاوت از هم بود این است که آنها درنهایت به دنبال "طراحی جامعه ای واحد با فرهنگ واحد و با حاکمیت واحد" بودند و در نسخه ای مشابه ، "غرب و فرهنگ حاکم بر آن را مناسب ترین" می پنداشتند . الوین تافلر که بیشتر با کتاب "موج سوم" خویش معروف گشته دارای آثار مهم دیگری همچون "شوک آینده" ، جابجائی قدرت" ، "جنگ و ضدجنگ" و "بسوی تمدن جدید" است که ایده های خود را در آنها اینگونه مطرح می سازد : « بشر تا کنون دو موج عظیم تحول را از سر گذرانده است که هریک به مقیاس وسیعی باعث محو فرهنگ ها یا تمدن های گذشته شده و شیوه هایی از زندگی را جایگزین آنها کرده که کلا در نظر گذشتگان محال می نمود ... نوعی درگیری عمیق و گسترده ای بین تمدن موج سومی که حاصل اطلاعات و ارتباطات است با تمدن های موج دوم که حاصل تمدن صنعتی و موج اول که نتیجه ی انقلاب کشاورزی است در پیش روی بشریت جدید قرار دارد ... موج سوم ، خود دارای ویژگی ها و ساختارهایی خاص است و حرکت آن تندتر و پرشتاب تر است ... امروز صف آرائی تمدن های جهانی شکل دیگری به خود گرفته است . جهان ، دیگر دو نیمه نیست بلکه میان سه تمدن متضاد و رقیب تقسیم بندی شده است . نماد نخستین تمدن هنوز کج بیل است، نماد دومین تمدن خط مونتاژ است و نماد سومین تمدن "کامپیوتر" . در این جهان سه پاره ، بخش "موج اول" تأمین کننده ی منابع کشاورزی و معدنی است ، بخش "موج دوم" نیروی کار ارزان را تأمین می کند و به تولید انبوه مشغول است و بخش تندرشد "موج سوم" به سیطره ای دست می یابد که بر شیوه های تازه خلق و بهره برداری از دانایی مبتنی است ... » سرانجام تافلر شکلی کلی از فرآیند حاکم بر جهان آینده را پیش بینی کرده و در جهت دهی پیش بینی خویش ، ویژگی های تمدن قرن بیست و یکم را به گونه ای ترسیم می کند که گویی "این تمدن ، تمدن بلامنازع آمریکاست" . جالب است بدانیم "نیوت گینگریچ" از عناصر افراطی حزب جمهوری خواه آمریکا که معتقد است: « آمریکا باید ارباب جهان باشد و اگر هر حکومتی پذیرای خواسته های آمریکا نباشد باید نابود شود » از دوستان نزدیک تافلر است و اعتقاد دارد « نظریه ی موج سوم تافلر مهم ترین و اساسی ترین تئوری است که قادر می باشد سیاست ها و آینده نگری های آمریکا را در برخورد با ملت ها به شیوه ی مورد نظر خویش اعمال نماید .» گینگریچ در قسمتی از بخش پیش گفتار کتاب "بسوی تمدن جدید" تافلر که در سال 1995م نوشته آورده است میگوید: « در سال 1991م جهان شاهد اولین جنگ بین سیستم های نظامی موج سومی با یک ماشین نظامی کهنه ی موج دومی بود . "طوفان صحرا" انهدام یکجانبه ی عراقی ها به دست آمریکائی ها و متحدینشان بود .
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟ موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد.
اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است. تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد .
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است. عصر بعدى قطعاً با توجه به رشد فنآورىها، عصر مجازى خواهد بود که اصطلاحاً چهارمین موج تغییر در جهان یا The Wave Of Change Fourth نامیده مىشود. سه عامل اساسى سختافزارى براى ایجاد جامعه مجازى وجود دارد که با به دست آمدن آنها مىتوانیم دنیاى مجازى را مثل اینترنت، رادیو و تلویزیون که در کنار ما امرى طبیعى هستند، داشته باشیم. این سه عامل عبارتند از: 1. اولین عنصر سختافزارى که در شکلگیرى جامعه مجازى به آن نیاز شدید داریم، حافظهها با حجم فوق العاده زیاد است. حافظههایى که در کامپیوترها وجود دارد، محدودند. در دنیاى مجازى باید بتوانیم حجم فوق العاده زیادى از اطلاعات را در جایى ذخیره کنیم. این تکنولوژى الان وجود ندارد. در این زمینه، آخرین تکنولوژى که دانشمندان در حال دستیابى به آن هستند، حافظههاى مولکولى است. در یک مولکول مىتوان دانش جهان را جاى داد. 2. دومین عنصر سختافزارى، بخش محاسباتى رایانهها یعنى CPUها هستند که باید سرعت آنها آن قدر بالا برود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را به صورت لحظهاى انجام دهند. عوامل متعددى از جمله افزایش تعداد ترانزیستورها و کاهش ولتاژ تغذیه CPUها و حتى تغییر اساسى مواد اولیه چیپهاى سیلیکونى به سوى مواد جدید مانند لاستیکهاى نیمه هادى و تیوبهاى کربنى و فنآورىهاى دیگر که در راه است، زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم مىکند. 3. سومین عنصر مورد نظر عصر مجازى، ابزار انتقالِ داده با سرعتِ فوق العاده زیاد از نقطهاى به نقطه دیگر است
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
تصور میکنم در موج چهارم حس لامسه کاربرد کمتری پیدا خواهد کرد.چون در آینده ما به طرف دنیای غیرفیزیکی حرکت خواهیم کرد. به طور مثال یک دانشآموز میتواند در کلاسی در کشور ژاپن حضور یابد. ساعت بعد در ایتالیا و در ساعت بعدی میتواند در آمریکا باشد در حالی که در خانه خود نشسته است. در این موج حضور فیزیکی انسان معنا ندارد.
کتاب تافلر: موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد
عنوان: تاریخچه آموزش الکترونیکی مطالعه تاریخچه هر پدیده ای به شناخت بهتر از آن کمک می کند. به همین دلیل سیر تاریخی آموزش از راه دور را بطور خلاصه در این قسمت آورده شده است . قبل از 1983 . دوره آموزشی مبتنی بر آموزشیار (Instructor-Led Training era) قبل از اینکه کامپیوترها به این وسعت در دسترس باشند ILT (آموزشی مبتنی بر آموزشیار) اولین و ابتدایی ترین روش آموزشی بود . ILT باعث میشد تا دانش آموزان از محیط کاریشان دور شوند و ساعات بیشتری را صرف تعامل با آموزگاران و همکلاسی های خود کنند ؛ به هر حال ILT دارای هزینه های تحصیلی بالا می باشد ؛ ساعات شغلی را کم میکند که این باعث شد تا توسعه دهندگان و بخش آموزشی جهت یافتن یک راه بهتر آموزش اقدام کنند . 1993-1984. دوره چند رسانه ای (Multimedia era) ویندوز نسخه 3.1 ، Macintosh ، CD-ROM ها و Powerpoint، اینها پیشرفت های تکنولوژیکی دوره چند رسانه ای بودند . تلاش های این دوره باعث شد تا آموش ، قابل انتقال شود و به سمت ویژوال (بصری) سوق پیدا کند که دوره های درسی از طریق CD-ROMها توزیع و عرضه میشد .که با این تکنولوژی CBT(Computer Based Training) – آموزش مبتنی بر کامپیوتر می گویند . این CD-ROM ها هر زمان و هر جایی قابل دستیابی اند و باعث صرفه جویی زمانی و هزینه ای نسبت به روش ILT میشوند . این دوره در جهت تغییر شکل دادن صفات آموزشی کمک زیادی کرد . این فواید ( دوره های درسی روی CD-ROMها) باعث کاهش تعامل آموزشیار و همچنین کاهش ارائه درس بصورت پویا میشود که منجر به روند یادگیری کندتر دانش آموزان میشود؛ چرا که درگیری و تعامل کمتری با آموزگاران دارند . 1999-1994. موج اول E-learning هنگامیکه وب رشد کرد ، توسعه دهندگان صنعت آموزشی کاووش خود را با کمک گرفتن از این تکتولوژی در جهت بهبود آموزش آغاز کردند . با ظهور email ، مرورگران وب ، HTML ، پخش کنندگان رسانه (media player) ، فرمت های کم حجم صدا و یدئو و بکار گیری تکنولوژی Java باعت آغاز تغغیر چهره آموزش چندرسانه ای (Multimedia Elearning) شد . پایه آموزش از طریق email ، Interanet CBT (با استفاده از متن و گرافیک های ساده ) و آموزش مبتنی بر وب ، با قالب های وبی کیفیت پایین پدیدار شدند . 2005-2000 . موج دوم E-learning پیشرفت های تکنولوژیهایی شامل : برنامه های تحت شبکه )و با استفاده از فناوری IP و Java) ، رسانه های قدرتمند (Rich media) ، دستیابی به پهنای باند بالا ، طراحی های پیشرفته وب سایتها انقلابی در صنعت آموزشی ایجاد کرد . امروز live ILT از طریق وب میتواند با تدریس بلادرنگ (read-time mentoring) ترکیب شود و سرویس های فراگیرنده بهبود بخشد . استفاده از تکنولوژیهای موجود باعث ساختن محتویات دوره های درسی بصورت خیلی کارا و محیط های آموزشی چند بعدی (Multiple Dimensional learning environment) می شود . این راه حل های پیچیده آموزشی حتی باعت صرفه جویی بیشتر در هزینه میشود ؛ همچنین مهارت های آموزشی کیفیت بالاتری خواهند داشت و جهت تطابق با موج بعدی آموزش الکترونیکی ، استاندارد میشوند . موج چهارم – عصر مجازی عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح می شود چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟
آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge) تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نو اندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است. بعضی از اختراعات و نظریه ها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آن را تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیل های نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود. با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیل های نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد. خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا ، چه کسی بپذیرد یا نپذیرد ، واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود. موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود. در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد. مشخصات نویسنده بهاره صفریان/رادیولوزی/روزانه/۸۷ bahar_sa1987@yahoo.com یکشنبه 3 آذر ماه سال 1387 ساعت 2:05 PM
تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود. در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (co هنوز هم برسر نظریه موج چهارم اختلاف وجود دارد. عدهای نانوتکنولوژی را منشأ عصر چهارم میدانند. گروهی عقیده دارند علم ژنتیک حاکمیت پیدا میکند و میتواند ساختار انسان امروز را تغییر بدهد. عدهای هم معتقدند عصر مجازی ادامه عصر فناوری ارتباطات است و این نظریه جدیدی نیست. اما به قول پروفسور رضا سالهای سال بود که از ایران نظریهای نیامده بود. حال ممکن است این نظریه در طول زمان تغییر کند. اما روزی که آلوین تافلر نظریه موج سوم را مطرح کرد کسی باور نمیکرد زمانی عصری به نام ارتباطات و اطلاعات پدید بیاید. تافلر هم مخالف زیاد داشت.
تعریف دقیق شما از عصر مجازی چیست؟ دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم دنیای فیزیکی است. اما در آینده ما به طرف دنیای غیرفیزیکی حرکت خواهیم کرد. به طور مثال یک دانشآموز ایرانی میتواند در کلاسی در کشور ژاپن حضور یابد. ساعت بعد در ایتالیا و در ساعت بعدی میتواند در آمریکا باشد در حالی که در خانه خود نشسته است. چگونه میتوانیم بگوییم این فضا فیزیکی است. به نظر من موج جدیدی میآید و در این موج حضور فیزیکی انسان معنا ندارد. nsumer) است
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است
در کـتـاب >مـوج سـوم< تافلر درباره سه موج کشاورزی، صنعت و اطلاعات صحبت شده، شما ظاهراً نظریهای را مطرح کردید تحت عنوان موج چهارم یا عصر مجازی دربارهی این نظریه کمی توضیح دهید. — تئوری که من بعد از تافلر مطرح کردم عصر مجازی سه بعدی است. مثال میزنم؛ وقتی شما کلمهی سیب را مینویسید این یک بعدی است. اما اگر بخواهید تصویر سیب را نشان دهید 2 بعدی میشود. آقای تافلر تا همین جا تعریف کرد. موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. من یک بعد دیگر مطرح کردم که میگفت این سیب دو بعدی نیست و سه بعد دارد که میشود مثلاً آن سیب را کاملاً نشان داد. این سیب را دیگر میشود از صفحهی مانیتور بیرون آورد. همیـن حـالا هم دوربینهای 2 لنزی آمده که ژاپنیها درست کردند. در اجلاس تونس که خود من هم بودم دوربینهایشان را آورده بودند که تصویر را بیرون از مانیتور نشان میداد. پس این تکنولوژی آمده. حالا در این دنیای سه بعدی چه کار میشود کرد؟ اگر این سیب از صفحه بیرون آمد شما میتوانید بگیریدش یا بچرخانید یا بازش کنید و حتی آن را بو کنید. دنیای مجازی یعنی حضور اشیاء به صورت غیر فیزیکی. در حال حاضر صدای سه بعدی هم آمده، ممکن است شما هم روی گوشی خودتان داشته باشید. صدایی که یک نفر مشغول اصلاح کردن سر است. این دنیای مجازی سه بعدی الان صدایش آمده. هنگامیکه من نظریه عصر مجازی را مطرح کردم این نبود.
چقـدر طول خواهد کشید تا وارد این >دنیای مجازی< شویم؟ سه تا وسیله در آمدن سریعتر این دنیا تأثیر دارد. یکی cpu است. یعنی کامپیوتر باید قدرت پردازش بسیار زیادی داشته باشد تا حجم زیاد دادهها را بتواند process کند. در حال حاضر هم cpuهای قویای وارد بازار شده و این طور اگر پیش برود به زودی cpu هایی با قدرت پردازش زیاد وارد بازار خواهد شد. دوم <حافظه> است. همین حافظههایی که ما داریم محدود است. الان حافظه مولکولی آمده که میتوان دانش جهان را در آن جا داد. مسئلهحافظه هم دارد حل میشود. از همه بدتر و آنکه بیشتر در آن مشکل داریم media است. اگر همهی اینها برطرف شد شما process کردی، سه بعدی هم کردی. بعد باید این را بفرستید روی شبکه تا همهی دنیا آن را ببیند که البته این حجم دیتایی که باید جابهجا شود بسیار زیاد است و با سرعت اینترنتی که ما داریم که چیزی حدود 128 کیلوبایت است اصلاً جواب نمیدهد. باید نزدیک شویم به سرعت نزدیک به گیگا. در سنگاپور الان میخواهند یک گیگا به هر خانه بدهند.
پس در عصر مجازی سرعت اینترنت هم خیلی مهم است. — آره ولی بیشتر در این سه مورد که اشاره کردم مشکل داریم. همین اخیراً از دانشگاه کالیفرنیا دکتر محمودی آمده بود ایران که با ایشان کار کردیم و قرار شد مقالهی مشترکی هم بنویسم. ایشان مشغول کار کردن بر روی چیستها و ic ها است. آنها به جایی رسیدهاند که ولتاژ را حسابی پایین آوردهاند. وقتی آمدند اینجا و من تئوری عصر مجازی را برایشان شرح دادم یک ذهنیت جدیدی برایشان باز شد که بروند ic های تریدی بـسازند و ic ها را بر مبنای تکنولوژیهای سهبعدی تهیه کنند. اگر در این مسئله موفق بشوند شانس اینکه cpu ها زودتر بیاید بیشتر است.
این نظریه شما در دنیا هم مطرح و پذیرفته شده است؟ — اولین بار من این نظریه را 10-12 سال پیش در ملبورن استرالیا مطرح کردم و آنجا خیلی بازتاب پیدا کرد. نظریه با اختراع فرق میکند. شما نظریه را نمیتوانید ثبت کنید. نظریه را باید جا بیندازید. نظریهها همواره درست نیستند. مهم این است که بتوانی آن را جا بیندازی. برای جا انداختن این نظریه من در 20 دانشگاه، آمریکا سخنرانی کردم در AMERICAN univercity سخنرانی داشتم. در اغلب کشورهای جهان مثل مالزی، استرالیا، انگلستان، ... مطرح کردم. این نظریه غلط یا صحیح مهم نیست. مهم این است که این یک abzervation است. مهم این نیست که پیادهاش کنی مهم این است که مطرحش کنی، تاCثیر این بحثها به خودش نیست، به تأثیرش است که در هر مخاطب دارد.
در بحثتان در همایش اشاره کردید که طرحهایی را با شهرداری اصفهان مطرح کردهاید. چه اتفاقی در حوزه IT قرار است در شهر اصفهان بیفتد؟ — من به شهرداری اصفهان توصیه کردم که شهر اصفهان زودتر بشود یک .wirelss lan دوم اینکه پیشنهاد دادم که دنبال یک شهر هوشمند باشیم مثال هم برایشان زدم که در کره جنوبی که این قدر قوی کار کرد. در عین حال همین حالا دارنـــد یـــک شـهــر میسازند که صد در صد فـعــالـیــت در آنـجــا الـکـتـرونیکـی اسـت. یعنی آدم ها آنجا select مـیشـونـد، یـعـنی کسانی آنجا میروند که کـار بـا کـامـپـیـوتـر و اینتـرنـت و ... را بلد باشند. ادارهی شهر در آنجا مجازی است. طبق پیشنهادهایی که دادیــد تــوافـقـی هـم صورت گرفته است؟ — دارند بحث میکنند. چند بار به من گفتند طرح خوبی است. حتی من بهشان گفتم اگر واقعاً قرار است شهر هوشمند درست شود من آمادهام بیایم اصفهان و کمک کنم و خودم حاضرم مسئولیتش را به عهده بگیرم وآمادگیاش را دارم.
آقای دکتر! وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات چند وقت پیش در حرفهایشان اشاره کرده بودند که اصلاً سرعت اینترنت در ایران کافی است و با همین سرعت هم در ایران میتوانیم کارهایمان را انجام دهیم؟ — دربارهی این ها که سر و صدای من خیلی بالاست! دانشمندان جهان تحقیقاتی را انجام دادند و نهایتاً به این جمع بندی رسیدند که اگر در یک خانواده از ساعت 8 شب تا یک بامداد که پیک ترافیک است، در حالی که پدر خانواده مشغول تـماشای فوتبال از طریق HDTV باشد یعنی فوتبال را ONLINE از طریق اینترنت ببیند و بعد مادر خانواده مشغول تلفن، تلفن ویدئویی است یعنی مثلا دارد با خواهرش صحبت میکند و همدیگر را میبینند. دختر خانواده دانشجو است و سـر کلاس درس مجازی نشسته و با استادش دوطرفه مشغول صحبت هستند و پسر خانواده online بازی میکند؛ اینها مجموعاً 70 مگابایت در ثانیه دانلود میکنند و احتیاج به پهنای باند دارند. یک خانواده معمولی به چنین چیزی احتیاج دارد. شما این را بگذارید در کنار 64 کیلو بیت در ثانیه! باید بگویند این 64 کیلو بیت برای چیست. میتوانند بگویند این 64 کیلو بیت برای چت کردن است. اینجا شاید بگویند فوتبال را از تلویزیون میبینیم. دانشجو هم برود سر کلاس یا تلفن ویدئویی به چه درد میخورد با همین تلفن معمولی هم میشود صحبت کرد! آن بچه میماند که آن هم چـرا online بـازی کند ofline بازی میکند! آن کسـی که میگوید 64h کیلو بس است باید بگوید برای چی بس است.
ظـاهـراً مـیگـویند حتی ADSL را مردم استقبال نـمــیکـنـنــد. یـکـی از دلایلشان همین است. — مـردم اگـر اسـتقبال نـمـیکـنـنـد دلیلش این نـیست که نمیخواهند. بـسـیــاری از کـشـورهـا هستند مثل مصر که دارند سـرمـایـهگـذاری میکنند اصلاً مجانی اینترنت را مـیدهنـد. خـوب وقتـی یک شرکت اینترنت میدهد هزینهاش را دولت به آن شرکت میدهد و شرکت هم بر روی آن ارزش افزوده میگذارد. پول اینترنت نمیگیرد ولی پول خدمات دیگر که پشتیبانی میکند را میگیرد. در حقیقت کارهای دولتی را شرکتها انجام میدهند مثلاً چرا پاسپورت را باید پلیس بدهد؟ کاغذ پاسپورت را که بخش خصوصی میزند. دیتاهای آنرا هم که میتوانند process کنند. فقط پلیس باید نظارت کند. پس لازم نـیست پلیس پاسپورت را صادر کند. پس یکی کـاربردهاست که قشنگ تعریف نکردیم.دومین مشکلی که در ایران داریم این است که هزینهی پهنای باند فوقالعاده گران است یعنی شما به کشورهای توسعه یافته که نگاه میکنید 8 مگابایت آنها 8 یورو است ما اینجا 4 میلیون میفروشیم. اصلاً قابل مقایسه نیست. میگویند 4 میلیون تومان بده تا 8 مگابایت بدهیم. بعد هم کسی نمیخرد بعد میگویند کسی مصرف نمیکند. خوب به قیمت اروپا بدهید همه میخرند! مثل کسی که چیزی را نخواهد بفروشد و همین جوری یک قیمت زیادی روی آن بگذارد تا طرف منصرف شود.
طرح تکفا که در دولت قبل مطرح شد به کجا رسید ظاهراً دیگر خبری از آن نیست؟ — طرح تکفا که معروف به طرح تکفای یک بود به لحاظ اینکه هیچ طرحی وجود نداشت آن طرح که آمد توانست بستری را فراهم کند که به لحاظ فرهنگی شرایطی فراهم شد که همه فهمیدند بالاخره چنین پروژه هایی جایی باید تعریف شود. تلاشی شروع شد منتهی در عمل نتوانست آنطور که خودش علاقهمند بود موفق شود به این دلیل که دولت عوض شد آن پروژه هم به مرور زمان کنار رفت چون پایههای آن به طور وسیع گذاشته نشده بود. در رابطه با اینکه ما باید طرح وسیعی دربارهی گسترش فناوری اطلاعات داشته باشیم مسئلهای است که همهی دنیا داشتند. همین الان هم که با شما صحبت میکنم طرحی توسط دکتر ریاضی مطرح شده تحت عنوان نظام جامع فناوری اطلاعات که اخیراً شورای عالی فناوری اطلاعات تهیه شده است. آنها هم بیشتر بحثها <عدالت> و <اسلامی> بودن یک سری مسائل و چیزهایی از این دست که بیشت جنبهی ایدئولوژیک دارد و یک سری اصول است را مطرح کردهاند. طرح پیشنهادی اجرائی نیسـت. بـاید به صورت جزئیتر پایههای اساسی توسعهی فناوری اطلاعات را تعریف کنیم. به عنوان مثال میتوانیم در پنج حوزه زیر ساخت، نیروی انسانی، حوزه بودجه حوزه امنیت و حوزه عزم و ادارهی مسئولین فعالیت کنیم. کسی مثل الگور در آمریکا یا شیخ محمد در امارات و یا ماهاتیر محمد در مالزی عزم و اراده ایجاد میکنند و جامعه را پیش میبرند. دوم قوانین و مقررات است. شما مثلاً قوانین سنتی مثل امضا را باید تبدیل کنید به امضای دیجیتال. این احتیاج به قوانین و مقرراتی دارد که از نظر حقوقی قابل قبول باشد. در حوزهی انسانی در بخشهای مختلف مدیران ارشد و میانی و حتی خود شهروندان و نیروی متخصص که باید شبکهها را نگه دارند باید کار کنیم. در حوزهی زیر ساخت؛ هم حوزهی زیرساخت ارتباطی هست یعنی با شبکههای بیسیم و باسیم روشهای مختلف در حوزههای ارتباطات داریم مثل تلفن همراه. در همین حوزه زیرساخت فقط سخت افزار نیست نرم افزار هم هست. ما اگر نگاهمان را متفاوت کنیم در این مسائل حتی دیگر بیکار هم نخواهیم داشت. وقتی میگوئیم نوآوری یعنی نگاه جدید نه اینکه چیزی را عوض کنیم؛ بلکه یعنی نگاه جدیدی به آن داشته باشیم. برای آن که از آن 20 تا product دیگر بیرون بدهیم. IT دو کار انجام میدهد. یکی <کاربرد> دیگری <توانمندساز> است که فکر شما جدید شود که منشاء اشتغال و خیلی چیزهای دیگر است.
گفت و گو با دکتر علی اکبر جلالی : موج چهارم و عصر مجازی 7 آبان 81 – بخش مصاحبه ITiran - دکتر علیاکبر جلالی استاد دانشگاه علم و صنعت ایران و از فعالان عرصه توسعه فناوری اطلاعات کشور، در سال 1994 در سمیناری که تحت عنوان معرفی ویندوز 95 در محل سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران برگزار شده بود برای اولین بار، موضوع موج چهارم را مطرح کرد . پروژههای ملی از قبیل اولین روستای اینترنتی ایران در شاهکوه، اولین شهر الکترونیکی و اینترنتی ایران در جزیره کیش و طراحی اولین مرکز جامع خدمات اینترنتی ایران، ASP نمونههای مشخصی از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است که برای موفقیت در جهان پیچیده امروز و ایجاد کار، تلاش و انگیزه، اطلاع و شناخت از موقعیت جهان آینده لازم است. دکتر جلالی تجربیات گذشته و تحولات فناوری موجود را بستری برای تشخیص فرصتهای بعدی در جهان میداند. به همین جهت وی اصرار دارد ما نیز با درس گرفتن از تجربیات گذشتگان و بکارگیری امکاناتی که فناوریهای جدید بوجود آوردهاند تغییرات اساسی در جهان آینده را پیشبینی کنیم. این اقدام باعث میشود تا فرصت تجزیه و تحلیل پدیدههای جدید را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشیم و بتوانیم تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن پدیدههای نوین را ارزیابی نموده و آمادگی پذیرش آنها را داشته باشیم. توجه به این دیدگاه میتواند کمک نماید تا ما را از یک روش سنتی، که همواره به دنبال تعدیل و یا برخورد با هر پدیده جدید، بخصوص در بخش فناوریهای صنعتی بودهایم، خارج و به کشوری پیشرو در پذیرش تغییر و تحولات نوین که بیشترین تاثیرات مثبت اقتصادی را در آغاز ورود دارند تبدیل کند. جلالی از سال 1994 تا کنون بیش از 600 سخنرانی علمی در مجامع علمی داخل و خارج کشور، رسانههای گروهی، رادیو و تلویزیون ارائه نموده است که در بیشتر آنها توجه مخاطبین را به آیندهنگری و سرمایهگذاری بیشتر برای آینده تشویق نموده و از موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان تغییر اساسی جهان آینده یاد کردهاست. آخرین سخنرانی دکتر جلالی در این زمینه در دانشگاه ویرجینایی غربی در روز 23 اکتبر 2002 میلادی تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید :
این عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح مینمایید و اینقدر اصرار به معرفی آن دارید چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟ اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جدیدی بوجود آوردید تا بتوانم بحث جدیدی را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوری اطلاعات داشته باشم. توجه به اینگونه مباحث قطعاْ برای آینده همه ما مفید خواهد بود و امیدوارم سایر دوستان هم نظرات خود را در زمینه این موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شویم و آنرا تحت عنوان یک پروژه ملی دنبال کنیم. آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شاید اگر تخیل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغیر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده را در اختیار نداشتیم. تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نواندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود. با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوریهای جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیلهای نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد. خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه کسی بپذیرد یا نپذیرد واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت. از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد. در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
اما بعد از این مقدمه طولانی در پاسخ سئوال شما که چرا پیش بینی جهان آینده و عصر جدید مهم است به ذکر چند مثال میپردازم. ایالت کالیفرنیا در آمریکا جزء اولین ایالتی در آمریکا بود که مسئله توسعه فناوری اطلاعات را پس از مطرح شدن جدی گرفت و سرمایهگذاری مناسبی در این خصوص نمود و به همین دلیل به بیشترین سود در این زمینه دست یافت. در همان زمان ایالت ویرجینای غربی توجه ویژهای به این پدیده نشان نداد و از نظر اقتصادی متضرر شد و ایالت 50 ام آمریکا از نظر اقتصادی قرار گرفت. کشوری مانند هندوستان هدف را شناخت و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. کره جنوبی نیز در این زمینهها خیلی با دقت عمل میکند. سرمایه گذاری 5 میلیاری کره جنوبی در نانوتکنولوژی بخشی از دیدگاه آرمانی و نگاه به آینده آنها را نشان میدهد. غیر از تجربیات موجود جهان که تعدادشان بسیار زیاد است اگر بصورت طبیعی هم به موضوع بیندیشیم به واقعیت اندیشه عصر مجازی خواهیم رسید. به عنوان مثال اگر شما بدانید که در یکی از مناطق اطراف تهران قرار است شهرک و یا کارخانهای زده شود، به آینده آن توجه دارید و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمایه گزاری در آنجا میشوید. معمولا مردم عادی نیز در خرید املاک آینده و موقعیت زمین یا ملک را در نظر میگیرند. این اقدام کار درستی است که برای آینده خود برنامهریزی میکنند. برای جامعه بزرگتر هم ما باید همینکار را بکنیم و همین اندیشه را توسعه دهیم. البته عصر مجازی تغیرات شگرفی را بوجود میآورد که اینروزها تشخیص همه اتفاقاتی که خواهد افتاد و حتی تخیل در بعضی از آن امور هم مشکل است، اما واقعیتی است که دارد اتفاق میافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همین علت اینگونه مسائل و مباحث بصورت جدیتری در حال مطرح شدن میباشند.
برای کشوری مانند ایران که بنظر بنده هنوز در وسطهای موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درک نکرده است، اطلاع از تغیر جهان به سوی عصر مجازی بسیار با اهمیت میباشد. شاید مسئولین اداره کشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازی به بحرانی بودن وضعیت کشورمان در این زمینه پیببرند و با حرکت پرشتاب، توسعه فناوری اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولویت کارهای خود قرار دهند. از طرف دیگر اینجانب امیدوارم با جا انداختن اندیشه موج چهارم بتوانیم برنامهای پرشی برای عبور سریع از موج سوم و رسیدم به موج چهارم را تدارک نماییم. در صورت موفقیت در چنین برنامهای میتوانیم بخشی از عقب ماندگی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند جلو افتاد.
سئوال برای رسیدن به عصر مجازی چه مشکلاتی وجود دارد؟ آیا میتوانید بگویید این موج کی شروع میشود و تا چه وقت دیگر در این عصر قرار خواهیم گرفت؟ یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است. اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است. در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد. همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
شما در کنفرانسهای یونسکو در ملبورن استرلیا و در بانکوک تایلند و اخیراْ در آمریکا برای اولین بار از سه عنصر سختافزاری به عنوان عوامل اصلی ایجاد جامعه مجازی نام بردهاید، ممکن است در این مورد توضیح بدهید؟ سه عاملی که چهار سال قبل در کنفرانس یونسکو مطرح کردم اهمیت فوقالعادهای از نظر سخت افزاری در ایجاد عصر مجازی دارند. همانطور که قابل پیش بینی هم بود این عناصر بشدت رو به رشد و تحول هستند و حتی از تخیل من و آنچه در آن زمان فکر میکردم هم جلوتر رفتهاند. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، بخش محاسباتی رایانهها یعنی CPUها هستند که باید سرعت آنها آنقدر بالا رود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را بصورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار دادن تعداد بیشتر ترانزیستور در یک تراشه CPU میباشد. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معرف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید و در سال 1999 تعداد 9.5 میلیون ترانزیستور در CPUهای پنتیوم 3 جای گرفت. این روند ادمه دارد و قرار است این افزایش تا سال 2005 به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و قدم بعدی سال 2011 میباشد که هدف یک میلیارد ترانزیستور در یک واحد CPU در برنامه تولید کنندگان میباشد. البته همزمان با این رشد عوامل دیگری که در سرعت دادن به این واحد محاسباتی دخالت دارند مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPUها از 5 ولت به یک ولت و حتی تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی بسوی مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری که در راه است زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. مجموعه تحولات تکنولوژیکی در این زمینه شرایط مناسبی را بوجود میآوردند تا سرعت واحد محاسباتی بسویی که انتظار داریم و مورد نیاز عصر مجازی است پیش برود. مسلماْ در صورت ادامه این پیشرفت تا دو دهه دیگر CPU های مورد نیاز در ابزار عصر مجازی فراهم خواهد شد.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم حافظهها با حجم فوقالعاده زیاد میباشند. جهان مجازی جهانی 3 بعدی است و حتی در بعضی موارد نیاز به فضاهای بیشتر از 3 بعدی هم میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را بصورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به نقطه دلخواه منتقل نماییم، نیاز به دخیرهسازی و بازخوانی حجم زیادی از داده را داریم. حافظههای موجود توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلا میسر نمیباشد. اما امیدها به حافظههای لیزری و ملکولی که خوشوقتانه پیشرفتهای تحقیقاتی زیادی در این خصوص داشتهاند معطوف شده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت را در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار گرفتن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. بنابراین نشانههایی از حافظهها با ظرفیتهای مناسب برای عصر مجازی دیده میشود که در صورت محقق شدن تحقیقات در حال انجام و عملیاتی شدن اینگونه حافظهها مشکل حافظه نیز وجود نخواهد داشت.
سومین عنصر مورد نظر عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوقالعاده زیاد از نقظهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه بصورت با سیم و چه بصورت بیسیم میباشد. در این خصوص فیبر نوری به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بینهایت را دارد. اما محدویتها ابزار جنبی و افتی که در اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچها وجود دارد سبب شده است که این عنصر فعلا برای انتقال اطلاعات عصر مجازی عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروزین اگرچه نسبت به گذشته رشد وسیعی و توسعه خوبی داشتهاند مناسب برای عصر مجازی و موج چهارم نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوقالعاده بالا میباشد. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت احتیاج به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه میباشد. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه نماییم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج میباشد. لذا بنظر من محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و نیاز به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه داریم. امید میرود که این چالش هم تا دو دهه دیگر حل و در آن صورت ابزار اساسی اجرایی عصر مجازی فراهم شده است.
البته در کنار این عناصر سخت افزاری به رشد و توسعه نرمافزارها نیز باید توجه کرد که عمومآْ بسمت هوشمند شدن به پیش میروند و در خیلی موارد محدویتهای سخت افزاری را برطرف کردهاند. فضایی که فناوری اطلاعات بخصوص در دو سال گذشته در جهان ایجاد کردهاست نوید تحولات عظیمتری را در این عرصهها میدهد که دقت در آن و استفاده مناسب از شرایط پیش آمده فرصتی طلائی برای کشورهای هوشمند که اینگونه مسائل را اولویت برنامههای توسعه خود قرار دادهاند خواهد بود.
برای بسیاری از مردم که هنوز قدرت خرید یک رایانه را ندارند و هنوز اینترنت را نمیشناسند و از آن استفاده نکردهاند و با مسائل فنی آشنا نیستند اینگونه مباحث قابل درک و پذیرش نیست. آیا میتوانید با دلایل سادهتر و آماری بفرمائید جهان در چه شرایطی بسر میبرد و به کجا میرود؟ چون اشکال ما این است که وضعیت حال را هم که موج سوم است خوب نشناختهایم. سئوال بسیار خوبی کردید. من از اول میخواستم از این قسمت شروع کنم تا به موج چهارم برسم، اما حالا هم دیر نیست و فقط اشکالش طولانی شدن مصاحبه خواهد بود.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!. تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!. بازگشت
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت. از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد. در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت. " الوین تافلر " در کتاب مشهورش بنام " موج سوم " سراسر تاریخ بشری را شامل سه مرحلهء اساسی میسازد که مرحلهء اولی ( تمدن های زراعتی ) بیش از ده ها هزار سال را در بر میگیرد ، مرحلهء دومی همین تمدن غول پیکر صنعتی غرب است که حی و حاضر دورا دور ما را احاطه کرده است و مرحلهء سومی (( تمدن فرا صنعتی )) است که در برخی حصص عالم از جمله آمریکا و جاپان در حال تکوین و شکل گیری است عصر مجازی سه بعدی است. مثال میزنم؛ وقتی شما کلمهی سیب را مینویسید این یک بعدی است. اما اگر بخواهید تصویر سیب را نشان دهید 2 بعدی میشود. آقای تافلر تا همین جا تعریف کرد. موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. حدود دو دههی پیش برای نخستینبار از «موج سوم» سخن گفت. او در یکی از کتابهای خود به همین نام، که با ترجمهی شهیندخت خوارزمی به فارسی برگردانده شد، سیر تکامل جوامع انسانی را از منظر تکامل تکنولوژیک نگریسته، تحولات بنیادی جوامع بشری را به سه موج تقسیم میکند: موج اول یا انقلاب کشاورزی، موج دوم یا انقلاب صنعتی، و موج سوم یا انقلاب تکنولوژیک. وی میگوید در عصر انقلاب تکنولوژیک جوامع پیشرفته صنعتی دچار دگرگونیهای وسیع اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی شده و این دگرگونیها به مناسبات کاری و حتی ساختار خانواده نیز سرایت میکند. جوامع صنعتی که به فنآوری مدرن دست یافتهاند دیگر نیازی به صنایع عظیم کارخانهای، و تولید انبوه کارخانهای به سبک موج دوم نخواهند داشت. این صنایع پر سروصدا و آلوده کننده محیط زیستاند. (باید افزود برزگی و تمرکز آنها موجب تمرکز و بزرگی نیروی کار مشغول در آنها و لذا «دردسرهای» اتحادیههای کارگری است. در جریان بحران سیاسی وسیع سال گذشته در فرانسه که با اقدام دولت در جهت تغییر قانون کار و لذا اعتراضات وسیع کارگری دانشجوئی شروع، و با عقبنشینی دولت به طور موقت فروکش کرد، برخی مفسرین مسئله را از دیدگاه مشکلات ناشی از گذار از موج دوم به موج سوم تفسیر کردند و نوشتند که فرانسه برای آن که توان رقابت با دیگر اقتصادهای پیشرفته را از دست ندهد ناچار از این تغییرات خواهد بود.) تافلر میگوید: در عصر انقلاب تکنولوژیک کشورهای پیشرفته صنعتی مایلند این گونه صنایع مزاحم و دردسرساز را به کشورهای در حال توسعه انتقال دهند و سرمایه، دانش و نیروی کار آموزش دیدهی خود را صرف صنایع برخوردار از فنآوری پیشرفته کنند
هایدی والسوین تافلر در کتابی به نام به سوی تمدن جدید یا سیاست در موج سوم خاطر نشان ساختهاند که درگیری اصلی قرن بیست و یکم مقولهای است که نه میتواند موید نظریه هانتینگون و نه نظریه فوکویاما باشد، بلکه نوعی درگیری عمیق و همه جانبه بین تمدن موج سوم (اطلاعات و ارتباطات ) با تمدنهای موج دوم (تمدن صنعتی) و تمدن موج اول (انقلاب کشاورزی)است.
در نظریه فوکویاما ، وی سعی کرده است با ارائه یک سلسله استدلالهای نظری ثابت نماید که جامعه بشری در قرن بیست و یکم رو به سوی لیبرال دموکراسی خواهد نهاد. و بر این نکته اصرار دارد که هیچ ایدئولوژی و مرام و مسلکی قادر به رقابت با نظام لیبرال دموکراسی نیست. و این ایدئولوژی کاملترین نوع آنها و آخرین شکل حکومت بشری خواهد بود. هنگامی که بشر به این مقام رسید به پایان تاریخ نزدیک شده است. نظریه تافلر نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات ، ماهیت قدرت از ثروت به دانائی تغییر خواهد یافت و بنابراین قدرت از ویژگیهای نوینی برخوردار میشود که عبارتند از پراکندگی قدرت ، افزایش پیچیدگی و انتزاع در قدرت و تنوع قدرت میشود سپس شاخصههای دانائی، از نظر تافلر مورد بررسی واقع خواهد شد. در این بحث نشانداده خواهد شد که دانائی از نظر کیفیت و کارائی مهمترین منبع قدرت است منظور از دانائی، نه تنها دانش و اطلاعات ، بلکه شهود و احستس و تخیل و ارزشهای انسانی نیز میباشد. اطلاعات و قدرت ، عنوان فصل سوم از این بخش میباشد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه تکنولوژیهای موجی سومی، نظیر کامپیوتر و بقول تافلر، ابر رسانهها در تعیین معادلات مربوط به قدرت در موج سوم از نقش اساسی برخوردارند. در قسمت دوم از بحث ، به ارتباط بین تحول ماهیت قدرت و تحقق جامعه آرمانی تافلر خواهیم پرداخت از نظر تافلر جامعه دانشمدار موج سوم موجب ارتقاء آرمانهائی چون آزادی، عدالت و دموکراسی خواهد شد. در فصل چهارم: به مبانی جامعهشناختی تحول ماهیت قدرت پرداخته خواهد شد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه بحرانهای وارده بر نظام صنعتی نظیر بحران نقشها، بحران ارزشها، بحران در نظام اقتصادی و سایر بحرانها، نقش اساسی در تحول ماهیت قدرت ایفاء میکنند. از نظر تافلر آنچه سبب این بحرانها میشود، برخورد تمدن موج سوم و تمدن دوم است . ظهور نظام نوین دانائی که مبتنی بر تکنولوژیهای موج سومی است ، سبب ایجاد شتاب در تغییرات میشود و این شتاب بدنبال خود، ناپایداری و عدم قطعیت را همراه میآورد. فصل پنجم: به نقد و ارزیابی تافلر اختصاص دارد، در این فصل با استفاده نظریات اندیشمندان مختلف مانند میشل فوکو، ژان بودریارد، ژان فرانسوالیوتار، به نقد تحلیل فلراز تحول ماهیت قدرت در موج سوم خواهم پرداخت و آنچه بیش از همه مورد نقد قرار گرفته است ، بینش یوتوپیائی تافلر نسبت به نتایج مثبت و آرمانی تحول ماهیت قدرت در جامعه اطلاعاتی میباشد.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!. تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!.
تافلر، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خ موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم. واهد کرد .:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
الوین تافلر در کتاب موج سوم خود نوشته است: مردم کره زمین تا امروز سه موج اساسی (انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب انفورماتیک) تحول را پشت سرگذاشته اند. برای تبیین نظر تافلر این سه موج را به صورت اختصار توضیح می دهیم. موج اول، موج انقلاب کشاورزی است که زمان شروع آن بر کسی مشخص نیست، موج دوم انقلاب صنعتی است که به دنبال اختراع ماشین بخار در سال 1764 میلادی شروع شده است و سرانجام موج سوم یا انقلاب انفورماتیک است که از سال 1946 که بشر به ساخت رایانه نائل آمده شروع شد. هر یک از این امواج تحول، باعث به وجود آمدن تحولات فکری و فرهنگی خاص خودش شدند که لازم است به طرح آن ها بپردازیم. موج اول همان طور که گفته شد از زمانی شروع شد که انسان فهمید اگر دانه ای را در زمین بکارد می تواند از محصول آن استفاده مجدد کند، مشروط بر آن که به اتفاق خانواده اش در محلی ساکن شود. تا آن زمان انسان تمایلی به تشکیل خانواده نداشته و اغلب به صورت انفرادی و سرانجام دسته های کوچک و به شکل مهاجر زندگی می کرد، اما فصل های سه گانه کاشت، داشت و برداشت او را مجبور به ساکن شدن در یک جا کرد و آرام آرام خانواده کوچک و هسته ای، جای خود را به خانواده بزرگ و گسترده داد.در آن زمان تفاوتی بین شهرو روستا وجود نداشت، زیرا اصلاً تعریف مشخصی برای زندگی شهری و روستایی نشده بود.تفکر حاکم در قالب تعاریف امروزی، تفکر روستایی بود که بر مبنای آن تفکر، کشاورز با صدای خروس از خواب بیدار شده و زندگی روزمره را آغاز می کند و زمانی هم که آفتاب به نیمه می رسد می فهمد که زمان ناهار و استراحت نیم روزی است و زمانی هم که خورشید غروب می کند، می فهمد که باید کار را تعطیل کند. برای این روستایی مفروض، تابستان فصل کاشت ، پاییز زمان برداشت و زمستان هم زمان استراحت و دید و بازدید است. در چنین فضایی ، چند همسری و تعدد فرزندان ذکور ، یک نیاز اساسی است، چرا که این فرزندان پسر هستند که می توانند کارهای سخت و طاقت فرسا انجام دهند و دختران فقط می توانند به امور خانه داری بپردازند.اما زمانی که آرام آرام امواج تحول ناشی از انقلاب بخار سراسر جهان را فرا گرفت، کم کم کارخانجات متولد شدند. تراکتور جای گاوآهن را می گیرد، آرام آرام پتک ( سمبل موج دوم) ، جای بیل ( سمبل موج اول) را گرفت و کشاورز مفروض دیگر نیازی نمی دید از تمامی فرزندانش در روستا استفاده کند، زیرا حالا یک تراکتور می تواند جای 10 فرزند او را بگیرد، لذا ما بقی فرزندان را راهی شهر می کند تا اولین طبقات بورژوای شهری را تشکیل دهند. این جمعیت جدید شهری شده دیگر نیازی به صدای خرو س نداشتند ، چرا که با صدای زنگ ساعت ، روز کاری را آغاز کرده و با صدای بوق کارخانه هم ، کار را تعطیل می کردند.کم کم به واسطه گسترده شدنفضای شهرها، نیازهای جدید به وجود آمد ، کودکستان برای تربیت کودکان، آسایش گاه سالمندان برای نگه داری افراد مسن و رستوران برای آن هایی که فرصت طبخ غذا را در منزل نداشتند.خلاصه نیازهای نو، راه حل های تازه را خلق کردند و آن هانیز خود احتیاجات جدید را آفریدند و این روند همیشگی با ورود کامپیوتر به عرصه تحولات وارد فصل جدیدی شد.همان طوری که پتک جای بیل را گرفت، نرم افزار( یکی از سمبل های موج سوم ) هم متقابلاً جای پتک را گرفت، اگر در موج دوم ، حضور فیزیکی کارمندان در زمان معین، معیار دریافت دستمزد بود، در موج سوم راندمان کاری است که میزان حق السهم هر عضو یک مجموعه خدماتی یا تولیدی را مشخص می کند. اگر در موج دوم، سخت افزارها به کمک انسان می آمدند، در موج سوم این نرم افزارها هستند که به خدمت بشر می شتابند.تصورات و تفکرات آدمی به شکل کدهای صفر و یک و با کمک امواج ماهواره ای مبادله می شود.در موج سوم انسان هر روز که بیشتر یاد می گیرد، بیشتر می فهمد که با حقیقت فاصله زیادی دارد. موج سوم را موج خردورزی هم لقب داده اند و این بدان دلیل است که در این عرصه انسان ها دیگر فرصت ندارند زیاد با هم صحبت کنند.همه چیز تعریف شده و برای هر تعریف یک کد در نظر گرفته شده است حتی نام افراد هم که زمانی تحت تأثیر موج اول و دوم با اسامی چون برنج کار، پیله ور صنعتی، کارخانه ای و موارد مشابه مورد خطاب قرار می گرفتند ، در موج سوم تمام هویتشان در یک مجموعه اعداد خلاصه می شود. به عبارت دیگر، افراد دیگر به واسطه نام اجدادشان شناخته نمی شوند، بلکه هر فرد دارای هویتی مستقل است که این هویت در قالب ارقام خلاصه می شود.در موج سوم انتصاب به افراد خاص ، نژاد و ملیت معیاری برای برتری و شناخت نیست، بلکه این کامپیوتر ها هستند که افراد را بر مبنای شماره طبقه بندی و تقسیم می کنند.شهر الکترونیکی که یکی از دستاوردهای موج سوم است، از این قاعده مستثنی نمی باشد.در این شهر عقلانیت محض جای احساس را می گیرد و در دفاع از این دگردیسی اخلاقی ، دولت الکترونیکی آرام آرام جایگزین مقررات مکتوب می شود. خیلی سریع اتوماسیون اداری ، بایگانی های سنتی را بایگانی کرده و به دست تاریخ می سپارد.در شهر الکترونیک ، تماس مستقیم بین ارباب رجوع و کارمندان یک سازمان به پایین ترین میزان خودش می رسد.چرا که وظیفه اصلی هر دو، فقط وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر است، با این تفاوت که ارباب رجوع جهت طرح مشکلات ، این اطلاعات را وارد می کند و کارمندان برای پاسخگویی در اداره و خلاصه در شهر الکترونیکی ، واژگان جدید و اصطلاحات کامپیوتری جایگزین گویش های محلی می شود. سنت و مدرنیسم همچنان و البته در حوزه های بسیار وسیع تر، به نزاع تاریخی خود ادامه می دهند و ما که در بنیان شهر الکترونیک ،مبالغ هنگفتی سرمایه گذاری کرده ایم ،چاره ای به جز انتخاب یکی از دو گزینه را نداریم.مهم ترین چالش اساسی در این ارتباط آن است که پذیرفتن سنت،به معنای پذیرش شهر الکترونیکی نیم بند است و استقبال از مدرنیسم که محور توسعه پایدار در شهر الکترونیک است، به معنای پشت کردن به سنت می باشد.از دیدگاه تافلر ، در موج سوم، با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات، ماهیت قدرت از ثروت به دانایی تغییر خواهد یافت.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
آلوین تافلر و همسرش با کتابهای ،شوک آینده، موج سوم،جابجایی قدرت،جنگ وضدجنگ، بسوی تمدن جدید، به شهرت جهانی رسیدند موج سوم 24سال قبل مطرح شد تفسیری که آلوین تافلر از جریانات جهان مطرح کرد تافلر میگویدنوعی درگیری عمیق وگسترده بین تمدن موج سومی که حاصل اطلاعات و ارتباطات است با موج دوم که حاصل تمدن صنعتی و موج اول که نتیجه انقلاب کشاورزی است در پیش روی بشر است
تافلر معتقداست بشرتاکنون دو موج را پشت سرگذاشته موج اول که انقلاب کشاورزی بوده وهزاران سال طول کشیده موج دوم ظهور تمدن صنعتی که 300 سال به طول کشیده در این بین موج سوم از همه تندتر وشتابان تراست
وی معتقداست موج اول فارغ ازهرشکلی وهرزبانی ویا نظام اعتقادی حاصل انقلاب کشاورزی است در موج دوم علم نیوتنی سربرآورده وماشین بخاربرای اولین بارکاربرد اقتصادی یافت و در این موج دوم دنیا گرایی (سکولار)جدایی کلیسا دولت و این اندیشه که رهبران بایدبه جای مشعیت الهی با اراده مردم انتخاب شوند … دگرگونی های بی اندازه به هم وابسته وصرفاً گامهای به سوی توسعه کامل ان چیزی بودند که ًتجددً نامیده شود
موج سوم دارای خصائص خود است عوامل تولید مانند زمین ،نیروی کار،موادخام،وحتی سرمایه را می توان منابع محدود تلقی نمود در این موج ارزشهای ملموس وانبوه زدایی تولید که خصلت شاخص اقتصادی موج دوم است منسوخ می شودو در واقع نتیجه انقلابی این تحول انبوه زدایی تولیدانبوه است .انسجام سیستم وزیرساخت از ویژگیهای موج سوم است زیرگذرگاههای الکترونیکی یا بزرگراهای اطلاعاتی از لوازم موج سوم است به اعتقاد تافلر نماد موج اول کج بیل و نماد موج دوم خط مونتاژ ونماد موج سوم کامپیوتراست . در این جهان سه پاره تمدن اول تامین منابع کشاورزی و معدنی است بخش دوم نیروی کا رارزان و تولید انبوه است و سیطه موج سوم برشیوههای تازه خلق بهره وری از دانایی مبتنی است
در موج سوم اقتصادمتحول شده دولتها ناگزیرند بخشی از حاکمیت خودرا واگذارکنندو پذیرای مداخله اقتصادی وفرهنگی از ناحیه دیگر شوند در حالی که شاعران وروشنفکران مناطق عقب مانده سرگرم نوشتن هستند شاعران و روشنفکران موج سوم در باره فضائل خود وجان بدون مرز شعر جهانی می گویند
لوین تافلر ، آینده نگر امریکایی به تبعیت از نظریه پردازان مشهورتری چون هرمان کن ، زبیگنیو برژینسکی و دانیل بل ، در ربع پایانی قرن بیستم کوشید تصویری متفاوت از قرن بیست و یکم ارائه کند. از دیدگاه تافلر ، جهان قرن ۲۱ ، جهانی متفاوت از عصر انقلاب صنعتی بود. او به مانند دانیل بل بر این اعتقاد بود که جهان آینده ، جهانی فراصنعتی است و نام این جهان فراصنعتی را هم «موج سوم» می گذاشت.
از دیدگاه او، «موج اول» به تمدن مبتنی بر کشاورزی تعلق داشت ؛ «موج دوم» ، تمدن مبتنی بر صنعت را شکل می داد و «موج سوم» ، تمدن فراصنعتی یا آن طور که برژینسکی می گفت «تمدن مبتنی بر الکترونیک» است. از دیدگاه تافلر، این تمدن فراصنعتی با آنچه اینک «جهانی شدن» می نامند البته شباهت هایی دارد. تافلر چنین استدلال می کرد که در تمدن فراصنعتی ، رقابت های میان غرب و شرق از میان برداشته می شود و تجارت بزرگ شکل خواهد گرفت.
این تجارت بزرگ مبتنی بر مبادلات الکترونیک همزمان با توسعه رسانه ها ، جهانی را شکل خواهد داد که بیش از گذشته به هم وابسته و پیوسته است. چنین جهانی البته با آنچه اینک با عنوان «جهانی شدن» مشخص می شود. شباهت دارد ، اما اگر با نگاهی واقع بینانه به این جریان بنگریم درخواهیم یافت که جهانی شدن چیزی نیست جز «جهانی سازی» ؛ یعنی تبدیل کردن اجباری جهان به یک فضای واحد مصرف که در آن یک امپریالیست قدرقدرت می کوشد همه چیز را تحت انقیاد خود درآورد. با این نگاه واقع بینانه است که درخواهیم یافت برخلاف نظر تافلر ، مسائلی چون امپریالیسم و استعمار تنها به عصر رقابت های عصر صنعتی محدود نمی شوند ، بلکه در عصر جهانی سازی با شکل حادتری بروز و ظهور خواهند یافت. «جهانی سازی» یا آن طور که برخی می گویند: «جهانی شدن» به بیان ساده ، به معنای گسترش ، رشد ، سرعت یافتن و تعمیق تاثیر فراقاره ای جریانات و الگوهای تعامل اجتماعی است موج کتاب های تافلر در سال های پیش دوران خاص خودش را داشت. نظریات تکان دهنده او بر تمام جوانب مرتبط با پایداری اجتماع مانند صنعت، اقتصاد، سیاست، جنگ و فرهنگ تاثیر گذاشت. الوین تافلر معتقد است ادوار بشری از سه موج اساسی تشکیل یافته است:
موج اول : انقلاب کشاورزی که منجر به پدید آمدن هنرمند دست ساز شد موج دوم : انقلاب صنعتی که پدیدیه هنرمند خلاق و صنعتی را پدیدار ساخت. موج سوم : انقلاب الکترونیک و ارتباطات که امروزه جهان را دگرگون ساخته است. به عقیده من موج چهارم فراگیر شدن الکترونیک در تمامی مراحل زندگی است که با استفاده از ارتباطات مجازی اینترنتی صورت می پدیرد یعنی همان عصر مجازی چیزی که در اکثر فیلمهای تخیلی که نشاندهنده اینده هستند دیده می شود.
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
· افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
· موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
· ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
موج سو م و چهارم اشاره به این دارند که امکانات خارج از تصوری در حال خلق شدن هستند. و به ما هشدار می دهند که اگر به هوش نباشیم و به خود حرکتی ندهیم بدون شک با سرعت شگفت آوری به عقب باز میگردیم و لازم است که برای این روزها خود را آماده کنیم . و همانطور که می دانیم بخش اطلاع رسانی توسط دانشمندان بزرگی چون تافلر و جلالی که خود خالق نظریات موج سوم و موج چهارم هستند , صورت گرفته است . موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد.
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی
این سوال که «چه کسی امور را اداره می کند؟» یک پرسش خاص موج دوم است . زیرا تا قبل از انقلاب صنعتی دلیل چندانی برای طرح آن وجود نداشت. مردم خواه بر آنان پادشاهی حکومت می کرد یا کاهنان ، خدایان جنگ، خدایان خورشید یا قدیسین ، به ندرت نسبت به کسی که بر آنان اعمال قدرت می نمود تردید داشتند. دهقان ژنده پوش درمزرعه اش سربلند می کرد و برج رفیع قصر یا صومعه ای را می دید که غرق در شکوه و جلال در افق جلوه گری می کند. وی نیازی نداشت تا دانشمند علوم سیاسی یا مفسرین رونزامه ها معمای قدرت را برایش حل کنند. هر کسی می دانست که چه کسی در راس امور قرار دارد. ولی در هر کجا که موج دوم جریان یافت نوعی جدید از قدرت ، پراکنده و بی چهره پدیدار گردید. قدرتمندان مشهورشناخته شده جای خود را به « آنان» گمنام دادند. این « آنان» چه کسانی بودند؟
انسجام دهندگان
صنعت ، همانطور که دیدیم ، جامعه را به هزاران بخش به هم پیوسته نظیر کارخانه ها ، کلیساها، مدارس ، اتحادیه های اصناف ، زندان ها، بیمارستان ها و امثال آن تقسیم کرد. خط فرماندهی بین کلیسا، دولت و فرد را ازهم گسست. دانش عمومی را به رشته های تخصصی تقسیم کرد. و با این کار زندگی اجتماعی در جامعه ی رو در رو و فرهنگ را ازهم پاشید. لازم بود که کسی همه چیز را به شکلی متفاوت به یکدیگر ربط دهد. این نیاز باعث شد تا انواع جدیدی از تخصص ها پدیدار شود که وظیفه ی اصلی شان انسجام دادن بود. به آنها عناوین هیات های اجرایی یا مدیران اداری ، کمیسرها ، مسئولان هم آهنگی ، روسا ، معاونین ، بوروکرات ها، یا سرپرستان اطلاق می شد و در هر رشته ای ، در هر دولتی ، ودر هر سطحی از جامعه ظاهر شدند. ونشان دادند که وجودشان ضروری است . آنان در واقع همان انسجام دهندگان بودند. کار آن ها این بود که نقش هار ا تعریف کنند وهرکسی را به شغلی بگمارند و مشخص سازند که چه کسی ، چه نوع پاداشی باید بیگرد. آنان برنامه ریختند، ضوابط را معین کردند و به تنبیه و تشویق پرداختند. تولید، توزیع ، حمل و نقل و ارتباطات را به یکدیگر ربط دادند. از این ها گذشته ، قوانینی برای ارتباط متقابل بین سازمان ها وضع کردند. به طور خلاصه این اشخاص قطعات جامعه را روی هم سوار کردند. بدون وجود آنان نظام موج دوم هرگز نمی توانست دوام یابد. مارکس در اواسط قرن نوزدهم تصور می کرد کسانی که ابزار و تکنولوژی یا به گفته او«ابزار تولید» در اختیارشان است ، جامعه را تحت اختیار دارند. وی چنین استدلال می کرد که چون کار از وابستگی متقابل زیادی برخوردار است کارگران قادر خواهند بود رشته یتولید را زهم بگسلند و ابزار تلوید را از چنگ کارفرمایانشان خارج سازند.
ولی علی رغم این پیش بینی آنچه درواقعیت اتفاق افتاد این بود کهنه مالکین ونه کارگران هیچکدام به قدرت دست نیافتند بلکه این انسجام دهندگان بودند که چه در کشورهای سرمایه داری و چه در کشورهای سوسیالیست در راس امور قرار گرفتند.
این مالکیت «ابزار تولید» نبود که منشا قدرت بود بلکه نظارت بر «ابزار انسجام دهی» بود که به فرد قدرت می داد. اجازه دهید به بینیم که این چه معنایی در بردارد. در اقتصاد انسجام دهندگان اولیه، صاحبان کارخانه های کوچک ، صاحبان آسیاب ها و کارآفرینان اقتصادی و استادکاران فلزکار بودند. مالک اصلی و چند دستیار معمولا قادر بودند کار عده ی زیادی کارگر « غیر حرفه ای» را هماهنگ کنند و کارخانه ی خود را به نظام وسیع تر اقتصادی پیوند دهند. از آنجایی که در آن دوران مالکین وانسجام دهندگان هر دو شخصی واحد بودند تعجبی ندارد که مارکس این دو را با یکدیگر اشتباه گرفته است و برمالکیت این چنین تاکید می ورزد. به هر حال با پیچیده تر شدن تولید و تخصصی شدن تقسیم کار، نظام اقتصادی شاهد افزایش باور نکردنی عده ی مدیران اجرایی و کارشناسانی شد که بین کارفرما وکارگرانش حایل شدند. کاغذ بازی مثل قارچ از زمین رویید. به زودی در واحدهای صنعتی بزرگتر هیچ فردی، حتا مالک یا سهامدار اصلی ، قادر به درک همه ی عملیات نبود. تصمیمات مالک بوسیله ی متخصصینی که برای هماهنگ کردن نظام استخدام شده بودند شکل می گرفت وحتا در نهایت کنترل می شد. بدین ترتیب بود که گروه سرآمدان اجرایی جدید پدیدار شدند که دیگر قدرتشان نه از مالکیت بلکه از فراگرد انسجام دهی سرچشمه می گرفت.
با قدرت یافتن مدیراجرایی ، سهامدار از اهمیت کمتری برخوردار شد. با بزرگتر شدن شرکت ها ، واحدهایی که در مالکیت خانواده ها بود به گروه های بزرگترسهامداران پراکنده که به ندرت از اقتصاد سررشته داشتند فروخته شد. سهامداران، اجبارا به طور ورزافزونی به مدیران اجرایی متکی شدند که نه تنها جهت اداره ی امور روزانه ی شرکت ، بلکه برای تدوین هدف ها وخط مشی های دراز مدت به استخدام در آمده بودند، هیات مدیره ها که درتئوری نماینده ی مالکیت بودند خودشان به طور روزافزونی نسبت به عملیاتی که رهبری آن را برعهده داشتند، بی اطلاع گردیدند. با رو به تزاید گذاشتن سرمایه گذاری خصوصی نه بوسیله ی افراد بلکه به طور غیر مستقیم توسط نهادها نظیر صندوق بازنشستگی ، شرکت هایی که به کار خرید سهام شرکت های دیگر مبادرت می کنند، وسپرده ی سرمایه گذاری بانک ها، دست «مالکین» اصلی صنایع از نظارت بر امور روز به روز کوتاهتر گردید.
قدرت جدید انسجام دهندگان شاید به طور واضح تری توسط مایکل بلومنتال 1 خزانه دار کل سابق آمریکا بیان شده باشد2؛ بلومنتال قبل از ورود به دستگاه دولتی رئیس شرکت بندیکس بود3 در پاسخ به این سوال که آیا دوست دارد روزی مالک شرکت بندیکس شود چنین گفت : « آنچه اهمیت دارد مالکیت نیست بلکه کنترل است و این رامن با کسب عنوان مدیرکل اجرایی بدست آورده ام. هفته ی آینده جلسه ی سهامداران را تشیکل خواهیم داد و من 97 در صد آرا را در اختیار دارم درحالی که مالک فقط 8 هزار سهم می باشم . آنچه برای من اهمیت دارد، کنترل است . آنچه من خواهانم این است که این حیوان غول پیکر را تحت اختیار بگیرم و از ان به نحوی سازنده استفاده کنم ونه اینکه صرفا کارهای احمقانه ای را که دیگران ازمن می خواهند انجام دهم.» بنابراین سیاست های بازرگانی به طور روزافزونی توسط مدیران اجرایی که به استخدام شرکت ها در آمده بودند یا به وسیله ی مدیران مالی که پول سایرین را به کار نداخته بودند تعیین می شد. ودرهیچکدام ار این موارد مالکین اصلی یا حتا کارگران نقشی نداشتند . این انسجام دهندگان بودند که امور را در دست گرفتند.
در کشورهای سوسیالیستی هم افراد مشابهی بودند که قدرت را در دست داشتند.4 هنوز چیزی نگذشته ، در سال 1921 لنین مجبور شد از گسترش دیوانسالاری در شوروی انتقاد کند. تروتسکی در سال 1930 در تبعید اعرتاض کرد که در شوروی حدود پنج تا شش میلیون مدیر اجرایی وجود دارد که طبقه ای را تشکیل می دهند « که به طور مستقیم درکارتولید دخالت ندارند اما برتمامی امورنظارت دارند، دستور می دهند، رمان صادر می کنند و به تشویق وتنبیه مبادرت می وزند.» او می گوید درحالیکه ابزار تولید باید متعلق به دولت باشد، « ولی این دولت است ... که به دیوانسالاری تعلق دارد.» در دهه ی 1950 میلووان جیلاس درکتابش بنام « طبقه ی جدید» 5 قدرت رو به رشد مدیران برجسته را در یوگسلاوی مورد حمله قرار داد . تیتو که جیلاس را به زندان انداخت خود از « فن سالاری و دیوانسالاری به مثابه دشمن طبقاتی » شکایت می کرد. وهمین طور ترس از «مدیریت گرایی » مساله ای اساسی در چین مائو بود.6 بنابراین ، تحت لوای سوسیالیسم به همان اندازه ی سرمایه داری انسجام دهندگان از قدرتی بالا برخوردار گردیدند . زیرا که بدون آنان بخش های مختلف نظام نمی توانست با یکدیگر کارکنند و «ماشین » هرگز به راه نمی افتاد.
موتور انسجام دهی
انسجام بخشیدن به یک شاخه در صنعت یا حتا کل صنعت ، فقط بخش کوچکی بود از همه ی آنچه می بایستی انجام گیرد. جامعه ی صنعتی نوین، همانطور که دیدم ، تعداد زیادی سازمان ، از اتحادیه های کارگری و انجمن های بازرگانی گرفته تا کلیساها و مدارس و کلینیک های بهداشتی و گروه های تفریحی که همگی می بایست در چهارچوب قوانینی پیش بینی شده عمل کنند، بوجود آورد. قوانین یک ضرورت محسوب شد و بالاتر از همه سپهر اطلاعاتی ، سپهر اجتماعی و سپهر فنی می بایست با یکدیگر هماهنگ کردند. حاصل این اشتیاق سوزان تمدن موج دوم به نظم وانسجام ، پیدایش عظیم ترین دستگاه انسجام دهی تاریخ است ، یعنی دولت بزرگ ، که موتور تنظیم کننده ی نظام تلقی می شد. این عطش نظام به انسجام است که رشد بی وقفه ی دولت بزرگ را در تمام جوامع موج دوم توجیه می کند. عوام فریبان سیاسی ( مثلا نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا ) تا به حال بارها و بارها ادعا کرده اند که دستگاه دولت باید کوچکتر شود، اما همان ها وقتی انتخاب شدند به جای محدود کردن تشکیلات دولت آن را گسترش دادند. این تناقض بین وعده و وعیدهای تبلیغاتی و زندگی واقعی ، موقعی قابل فهم است که بدانیم هدف غایی همه ی دولت های جوامع موج دوم ساختن تمدن صنعتی وحفظ ان است . در مقایسه با این تعهد همه ی تفاوت های کم اهمیت تر قابل چشم پوشی می شوند. احزاب و سیاستمداران ممکن بود که بر سر موضوعات دیگر با یکدیگر مجادله کنند. اما در این موردخاص آنان همیشه با یکدیگر توافق ضمین داشته اند. وعلا رغم ادعایشان ، دولت بزرگ بخشی از برنامه ی اعلام نشده ی انها محسوب می شد زیرا جوامع صنعتی برای انسجام بخشیدن به او همیشه به دولت احتیاج دارند.
به قول مقاله نویس سیاسی کلیتون فریتشی 7 حکومت فدرال متحد آمریکا هزگز حتا در طول دوره ی اخیر حکومت جمهوریخواهان از رشد و توسعه باز نایستاد « صرفا به این عل ساده که حتا «هودینی» 8 ( بزرگترین شعبده باز آمریکا) هم نمی توانست بدون مواجه باعواقب بسیار خطرناک و جدی، دولت را غیب کند.» طرفداران بازار آزاد نیز به دخالت دولت درامور اقتصادی اعتراض داشته اند. اما اگر روند صنعتی کردن جامعه فقط به بخش خصوصی واگذار می شد- و اگر اصلا چنین کاری می توانست بدون وجود دولت انجام شود- حداقل آهنگ آن به شدت کند می شد. دولت ها بودند که توسعه ی راه آهن را تسریع کردند. دولت ها بودند که به ساختن بندرگاه ها وجاده ها، کانال ها و شاهراه ها مبادرت ورزیدند ، خدمات پستی را به راه انداختند و شکبه تلگراف و تلفن و سایر نظام های ارتباطی را ایجادکردند یا به نظم در آوردند . دولت ها بودند که مقررات بازرگاین را تدوین کردند وبازارها را استاندارد ساختند. وهم انها بودند که با اعمال فشار از طریق سیاست خارجی و وضع تعرفه های گمرکی به توسعه ی صنایع کمک کردند. دولت ها بودند که کشاورزان را ازمزارع خارج کردند وبه بازار کار صنایع گسیل داشتند. و باز دولت ها بودند که در زمینه های مربوط به انرژی به مصرف کنندگان کمک ها ی مالی کردند وغالبا از طریق صنایع نظامی به پیشرفت تکنولوژی یاری دادند. و بالاخره دولت ها بودند که در هزاران حوزه ی دیگر به امور نظم وانسجام بخشیدند و این کارها از عهده ی دیگران خارج بود و یا نمی خواستند بدان اقدام کنند. از این روست که دولت تسریع کننده ی بزرگ توسعه ی صنعتی به شمار می رفت و به علت قدرت قهری و در آمدهای مالیاتی اش قادر به انجام اموری بود که ازعهده ی بخش خصوصی برنمی آمد. دولت ها با پر کردن خلاهایی که درنظام پدید می امد روند صنعتی شدن را تسریع کردند- قبل از اینکه این نوع فعالیت ها برای شرکت های خصوصی ممکن یا سود بخش باشد. این تنها دولت ها بودند که می توانستند برای انسجام دهی آینده برنامه ریزی کنند.
این دولت ها بودند که از طریق ایجاد نظام های آموزش و پرورش نه تنها به جوانان درانتخاب نقش های آینده شان در نیروی کار صنعتی کمک کردند( که خود نوعی کمک مالی پنهانی به صنایع محسوب می شد) بلکه به طور همزمان خانواده را در شکل هسته ای آن تشویق کردند. با گرفتن وظایف آموزش وپرورش و دیگر وظایف سنتی از خانواده ، دولت ها انطباق ساختار خانواده را بانیازهای نظام کارخانه ای تسریع کردند. بنابراین دولت ها در بسیاری سطوح ، تمدن پیچیده ی موج دوم را هم آهنگ و موزون نمودند. تعجبی ندارد وقتی مشاهده می کنیم با اهمیت یافتن نظم وانسجام دولت چه از نظر شکل و چه از نظرماهیت تغییر پیدا کرده است . به عنوان مثال ، روسا ی جمهور و نخست وزیران ( در کشورهای غربی ) در سال های اخیر به تدریج خود را بیشتر مدیر می دیدند تا رهبر مبتکر سیاسی و اجتماعی . از نظر شخصیت وشیوه ی کار تقریبا درسطح مردانی بودند که شرکت های بزرگ و صنایع تولیدی را اداره می کردند. نیکسون و کارتر ، تاچر و برژنف ، ژیسکاردستن و اوهیرا ، رهبران جهان صنعتی ، درحالی اجبارا در باره ی دموکراسی وعدالت اجتماعی داد سخن دادند ولی در عمل جز مدیریت کارآ چیزی ارائه نکردند. بنابراین در سرتاسر جهان ، در جوامع صنعتی سوسیالیستی و سرمایه داری الگویی مشابه پدیدار گردید: در کشورهای سرمایه داری شرکت های عظیم و در کشورهای سوسیالیستی سازمان های تولیدی و همراه با آن ماشین غول آسای دولت. و به جای اینکه کارگران طبق پیش بینی مارکس ابزار تولید رادر اختیار گیرند و یا سرمایه داران، آن طور که پیروان آدام اسمیت ترجیح می دادند ، قدرت را حفظ نمایند، نیرویی جدید در صحنه ظاهر شد که هر دو آنها راکنار زد. تکنیسین های قدرت « ابزار انسجام دهی» را تصاحب کردند و بوسیله ی آن کنترل اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را در دست گرفتند. جومع موج دوم تحت فرمانروایی انسجام دهندگان قرار گرفت.
هرم های قدرت
این تکنیسین های قدرت خود در سلسله مراتب نخبگان و خرده نخبگان سازمان یافتند. هر شاخه ای از صنایع و هر بخشی از دولت به زودی موسسات خاص خود و « افراد» قدرتمند خود را به وجود آورد. ورزش ... مذهب... آموزش و پرورش ... هر کدام هرم قدرت خود را دارا شدند. به تدریج تشکیلات علمی ، تشکیلات دفاعی و تشکیلات فرهنگی به وجود آمد. قدرت در تمدن موج دوم در اختیار ده ها و صدها و حتا هزاران نخبه ی متخصصص قرار گرفت .
این سرآمدان متخصص به نوبه ی خود به وسیله ی نخبگان جامع نگر که از افرادی با تخصص های گوناگون تشکیل یافته بود انسجام یافتند. به عنوان مثال دراتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی حزب کمونیست درهر حوزه ای از هواپیمایی تا موسیقی و فولادسازی اعضایی داشت. جز از این اعضا برای مبادله ی پیام هاو اخبار مهم محرمانه بین خرده نخبگان استفاده می کرد. درنتیجه این افراد به خاطر دسترسی به همه ی اطلاعات از قدرت زیادی برای تحت کنترل در آوردن متخصصین و خرده نخبگان برخوردار بودند. در کشورهای سرمایه داری نیز بازرگانان وحقوق دانان برجسته که در کمیسیون ها با هیات های امنا و گروه های مشابه عضویت داشتند که همان وظایف را اما با رسمیت کم تری عهده دار شدند. بنابراین در همه ی کشورهای موج دوم، می بینیم که گروه های مدیران و انسجام دهندگان متخصص ، بوروکرات ها یا مدیران اجرایی خود به وسیله ی مدیران و انسجام دهندگان جامع نگر انسجام یافتند.
ابرنخبگان 9
وبالاخره با هم در سطحی بالاتر اسنجام دهی به وسیله ی ابر نخبگانی که عهده دار تخصیص منابع و سرمایه ها در کل جامعه بودند، انجام می گرفت. این افراد خواه در امورمالی یا صنعتی ، در پنتاگون یا در اداره ی برنامه ریزی اتحاد جماهیر شوروی ، به نوبه ی خود حدود وظایف انسجام دهندگان سطح متوسط را تعیین می کردند. به محض اینکه تصمیمی در زمینه ی سرمایه گذاری در مقیاس عظیم اتخاذ می شد چه در مینا پولیس 10 یا درمسکو، انتخاب راه حل های دیگر را در آینده محدود می ساخت. با توجه به کمپانی منابع و ذخایر، نمی توان به سادگی دست به ترکیب کوره های بسمر زد یا پالایشگاه های نفت یا خط های تولید را منهدم ساخت بدون اینکه هزنیه هایشان مستهلک شده باشد. بنابراین ، این سرمایه ی موجود به محض اینکه به کار افتاد پارامترهایی را که انسجام دهندگان و کارفرمایان آینده باید در محدوده ی آنها عمل کنند، تعیین می کند. این تصمیم گیرندگان بی چهره که اهرم های سرمایه گذاری را تحت کنترل خود دارند ابرنخبگان همه ی جوامع صنعتی را تشکیل می دهند.
درنتیجه در تمام جوامع موج دوم یک سلسه مراتب قدرت نخبگان به طور مشابه پدیدار شد. این سلسله مراتب قدرت نخبگان به طور مشابه پدیدار شد. این سلسه مراتب نهانی قدرت ، علارقم برخی تفاوت ها ، به دنبال هر بحران و یا عصیان سیاسی از نو درجامعه شکل می گیرد. اسامی ، شعارها و احزاب و نامزدها ممکن است تغییر کنند، انقلاب ها می آیند ومی روند . چهره های جدید در پشت میزهای بزرگ چوب ماهون 11 ظاهر می شوند، اما ساختمان قدرت همچنان پا برجا باقی می ماند.
طی 300 سال گذشته ، در کشورها یکی بعد از دیگری عصیان گران و اصلاح طلبان سعی داشته اند دیوارهای قدرت را درهم بشکنند وجامعه ای نوین مبتنی بر عدالت اجتماعی و مساوات در حقوق سیاسی به وجود آورند. جنبش ها و نهضت های انقلاب احساسات وعواطف میلیون ها افراد رابرای مدتی با وعده ی آزادی به خود جلب کرده اند. حتا انقلابیون در مواردی موفق شده اند رژیمی را سرنگون سازند. اما درهمه ی موارد بازده نهایی یکسان بوده است. هر بار عصیان گران تحت لوای پرچم خود ساختار مشابهی از خرده نخبگان ، نخبگان ، نخبگان و ابرنخبگان ایجاد کرده اند. زیرا این ساختار انسجام دهی و تکنیسین های قدرت که این ساختار را تحت سلطه ی خود دارند برای تمدن موج دوم به همان اندازه ی کارخانه ها، سوخت های فسیلی یا خانواده ی هسته ای ضرورت حیاتی دارند. نظام صنعتی و دموکراسی تمام و کمال که وعده داده بود در واقع با یکدیگر ناسازگارند.
کشورهای صنعتی را می توان با عمل انقلاب ییا به طریقی دیگر مجبور ساخت که در طیفی از بازار آزاد تا برنامه ریزی متمرکز، از سرمایه داری تا سوسیالیسم و بالعکس تغییر وضعیت دهند. اما همچون پلنگی برافروخته و خشمگین نمی توانند موضع خودر ا تغییر دهند. آنان بدون وجود یک سلسه مراتب پرقدرت انسجام دهندگان قادر به ادامه ی حیات نخواهند بود. امروزه با آغاز یورش ویرانگر تحول موج سوم به دژمستحکم قدرت اجرایی نخبگان ، اولین شکاف ها در نظام قدرت پدیدار شده است. درخواست برای مشارکت در مدیریت ، و در امر تصمیم گیری در سطح محلی و برای نظارت برکارگران ، مصرف کنندگان و شهروندان و نیز برای دموکراسی جدید چون چشمه ای جوشان در کشورها یکی بعد از دیگری فوران کرده است. طرق جدید سازمان دهی با سلسله مراتب کم تر و وطایف تخصصی بیشتر، در بسیاری از کشورهای پیشرفته ی صنعتی پدیدار شده است. فشار در جهت عدم تمرکز قدرت رو به تزاید گذاشته است و مدیران به طور روز افزون به اطلاعات از سطوح پایین تر متکی شده اند. از این جهت نخبگان هم به هوبه خود ثبات وایمنی خود راا ز دست داده اند. این ها همه هشدارند و نشانه هایی هستند از انقلابی که در نظام سیاسی در پیش است.
موج سوم هم اکنون ساختارهای صنعتی را در مورد یورش ویرانگر خود قرار داده است وفرصت های شگفت انگیز برای نوسازی سیاسی واجتماعی فراهم آورده است. در سال هایی که در پیش داریم نهادهای نوینی جهش آسا جایگزین ساختارهای ازکار افتاده وبی دادگر و کهنه ی انسجام دهی فعلی خواهد شد. قبل از آنکه به این فرصت های تازه بپردازیم ، لازم است که این نظام رو به مرگ را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم . باید از نظام کهنه ی سیاسی فعلی پرتو نگاری کنیم تا به بینیم چگونه درچهارچوب تمدن موج دوم جا افتاده بود. و چگونه برای نظام و نخبگان ان خدمت می کرد. تنها از این راه می فهمیم که چرا این نظام دیگر با وضع موجود تناسبی ندارد و قابل تحمل نیست.
از نظر تافلر راه تولید ثروت در موج سوم این خصوصیات را (به دلیل بهرهورى از نرمافزار و انبوه اطلاعات) خواهد داشت:
1. عوامل و منابع اصلى تولید که در اقتصاد موج دوم، زمین، کارگر، مواد خام، و سرمایه است، در موج سوم دانش (شامل یافتهها، اطلاعات، نگارههاى ذهنى، نمادها، فرهنگ، ایدئولوژى و ارزشها) خواهد بود، یعنى کاربرد صحیح دانش واقعى.
2. ارزش یک شرکت موج دومى بر اساس داراییهاى عادى مثل ساختمانها، ماشینها، سهام و موجودى انبار محاسبه مىشود، ولى ارزش شرکتهاى موفق موج سومى بیشتر بر اساس توانایى استراتژیکى و عملى آنها در جذب، تولید، توزیع و کاربرد دانش محاسبه خواهد شد.
3. تولید انبوه که وجه مشخصه شرکتهاى موج دومى است، منسوخ شده و غیر انبوهسازى رایج مىشود، یعنىشرکتهاىموجسوم،سیستمهاى صنعتى مبتنى بر اطلاعات و مجهز به «ربوت» (آدمک کامپیوترى) را به کار مىبرند و قادر به تولید بىپایان نمونههاى متفاوت و ارزان و حتى منحصر به فرد (حتى با سفارش کامپیوترى اجناس با خصوصیات منحصر به فرد از داخل خانه و تحویل آن با پست) خواهند بود. آگهىهاى تبلیغاتى هم با رسانههاى غیر انبوه (تخصصى) بر بازارهاى کوچکتر و کوچکتر متمرکز مىشود.
4. نفس کار دگرگون مىشود، در موج دوم عمدتا از کار بدنى کم مهارت و اساسا قابل جایگزینى آسان استفاده مىشود. ولى در اقتصاد موج سوم، بر اثر افزایش شدید نیاز به مهارت، عدم قابلیت جا به جایى نیروى کار به دلیل هزینه فراوانش، عمومیت مىیابد. تخصصى شدن فزاینده و تغییر سریع نیازهاى مهارتى، امکان جابه جایى کار را کاهش مىدهد. تعداد کارگر با واسطه (متخصص) نسبتبه کارگر بىواسطه (که در کارخانه مستقیما محصول را مىسازد) بیشتر مىشود.
5. در اقتصاد موج سوم به دلیل رقابتسنگین، نوآورى و ابتکار مداوم لازم است (یعنى اندیشههاى نوین در مورد محصولات، تکنولوژیها، فرایندها، بازاریابى، و تدارکات مالى) حتى اگر لازم باشد که کتاب قواعد کنار گذاشته شود.
6. واحدهاى کار و فعالیت اقتصادى در اقتصاد موج دوم با بزرگتر شدن، هزینههاى تولید را کاهش مىدهد، ولى در اقتصاد موج سوم واحدهاى کار و تعداد کارگرانش کوچکتر و از هم متفاوتتر مىشوند، تعداد کارها و تولیدکنندگان کوچک زیادتر مىشود. زیانهاى اقتصادى ناشى از پیچیدگى (هزینههاى اضافى ناشى از پیچیده شدن کارها) همیتبیشترى از صرفهجوییهاى ناشى از مقیاس (کاهش هزینههاى تولید با بزرگتر کردن مقیاس فعالیت اقتصادى) پیدا مىکند. فرض «هرچه بزرگتر بهتر» منسوخ مىشود.
7. سازمانها و ساختارهاى دیوان سالارانه موج دومى شرکتهاى صنعتى که نوعا همگون (هرمى شکل، یکپارچه، داراى سلسله مراتب دیوان سالارانه) بودند، فروریخته و این یکدستى و همگونى، با نوسازى شرکتها در تمام زمینههاى فرایندها، بازارها، تکنولوژیها و کالاهاى ویژه بستهبندى شده، طراحى مجدد و متنوع مىشود. چون بازارها پیوسته در حال تغییر است، «جایگاه» اهمیتى کمتر از انعطافپذیرى و تغییر موضع دارد.
8. بر اثر پیچیدگى فزاینده اقتصاد، همبستگى بیشتر و مدیریتخردمندانهتر و جدیدتر الزامى مىشود و این خود مستلزم حجم هرچه بیشترى از اطلاعات است که منظما در سازمان جریان یابد.
9. شالوده اساسى اقتصاد موج سومى، شبکهها و گذرگاههاى الکترونیکى هستند که کامپیوترها، پایگاههاى اطلاعاتى، و دیگر تکنولوژیهاى اطلاعاتى را به هم پیوند مىدهد. این ساختار اطلاعاتى گسترده و الکترونیک غالبا پایگاه ماهوارهاى دارد و همان کارى را براى اطلاعات انجام مىدهد که بزرگراهها براى خودروها. هدف از آن، حفظ پیوستگى (نشان گرفتن از همه اجزا و فراوردهها، ایجاد نظم زمانى در حمل کالاها، آشنا کردن مهندسان و فروشندگان با برنامههاى دیگر، آگاهى دادن به اهل تحقیق و توسعه درباره نیازهاى طرف تولیدکننده و بالاتر از همه نشان دادن تصویر روشنى به مدیریت از جریان امور) مىباشد.
10. شتاب عملیات و داد و ستدها در اقتصاد موج سوم بیشتر مىشود. اقتصادهاى «سرعت» جاى اقتصادهاى «اندازه» را مىگیرد. «تحویل درستبموقع کالا» و «کاهش تعداد تصمیمات در طى مراحل» و «ارزش بیشتر هر لحظه از لحظه قبل» اصول مهمى هستند، زیرا «پول با سرعت نور حرکت مىکند. اطلاعات باید تندتر حرکت کند.»
این ده ویژگى، راه و رسم پدید آمدن ثروت را دستخوش تغییرى تاریخى مىسازد. (8)
به نظر تافلر جنگ به شیوه موج سوم نیز جنگى با ابزار و تسلیحات هوشمندانه (الکترو - لیزرى) است، که دقتبسیار و آسیبپذیرى کم دارد و جنگى بهداشتى و پاکیزه است. اگرچه پیشرفتهترین جوامع کنونى جهان از نظر تکنولوژى، اقتصادهاى دو سطحى دارند: بخشى مبتنى بر تولید انبوه موج دومى که سیر نزولى را طى مىکند و با کار بدنى سر و کار دارد، و بخش دیگر بر پایه تکنولوژیها و خدمات موج سوم که رو به رشد است و با کار مغزى مربوط است. همه آنها، حتى ژاپن، در حال گذار به سوى این نظام نوین اقتصادى هستند. جنگ آمریکا علیه عراق ترکیبى از شیوهها و تسلیحات جنگى موج دوم و موج سوم بود. در ابزار و شیوههاى جنگى موج سوم، همان خصوصیات دهگانه به چشم مىخورد و البته هنوز به مرحله کمال نرسیده است. این امر سبب تحولات فراوانى در اندیشههاى نظامى شده است که باید مورد توجه نظامیان، دولتمردان، دیپلماتها و مذاکره کنندگان در کنترل تسلیحات، فعالان در راه صلح و سیاستمداران قرار گیرد تا از زمان عقب نمانند. (9)
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود. نظریه موج چهارم مبنی بر اینکه دنیای بعد از دنیای ارتباطات، دنیای مجازی و سه بعدی خواهد بود،
پاسخ پرسش ۵ از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود. موج چهرم :
موج چهارم چیست ؟
موج چهارم در حقیقت , شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آینده ای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد . عصر مجازی می تواند دورنمای تحول دراز مدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد . در این عصر بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است تمام اموری که این روزها در عصر ارتباطات و موج سوم با پیشوند «E» مطرح می شوند , در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد :
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
· افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
· موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
· ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
نظر بدهید
عنوان: ده گام به سوی موفقیت نویسنده: مایکل دوهی اندازه: 369 کیلوبایت قیمت: رایگان کلمه عبور pasargadbs
دانلودفایل | خرید کلمه عبور | آرشیو کتب
توجه: کلیه نسخه های کتب الکترونیکی سرویس اطلاع رسانی پاسارگاد توسط رمز عبور محافظت می شوند. جهت آگاهی از نحوه خرید رمز عبور نسخه های غیر رایگان کلیک کنید Quote of the Day
Think about abundance instead of lack because whatever you think about expand
نظریه تافلر نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d9%88%d8%ac%d9%87+%d8%a2%db%8c%d9%86%d8%af%d9%87+%d8%ac%d9%86%da%af%d9%87%d8%a7%db%8c&PHPSESSID=99cbd8ab01cd098e9e379b4e7404ce16&SSOReturnPage=Check&Rand=0
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است. شاید بتوان گفت که کتاب موج سوم نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
دکتر جلالى نظریه موج چهارم، عصر مجازى را در دنیا مطرح کرده و تاکنون چندین پروژه در سطح ملى در زمینه توسعه فن آورى اطلاعات انجام دادهاست.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
فرهادی کهن
دوشنبه 4 آذرماه سال 1387 ساعت 04:29 ب.ظ
نظریه تافلر نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
نظریه تافلر نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود
موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
در حالی از <موج چهارم> و <عصر مجازی> میگوید که وزیر ارتباطات ما سرعت اینترنت را در کشور کافی میداند و بعضی مسئولین نگرانند اگر روز سرعت اینترنت زیاد شود مردم فیلمهای نامناسب . موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. من یک بعد دیگر مطرح کردم که میگفت این سیب دو بعدی نیست و سه بعد دارد که میشود مثلاً آن سیب را کاملاً نشان داد. این سیب را دیگر میشود از صفحهی مانیتور بیرون آورد. همیـن حـالا هم دوربینهای 2 لنزی آمده که ژاپنیها درست کردند. در اجلاس تونس که خود من هم بودم دوربینهایشان را آورده بودند که تصویر را بیرون از مانیتور نشان میداد. پس این تکنولوژی آمده. حالا در این دنیای سه بعدی چه کار میشود کرد؟ اگر این سیب از صفحه بیرون آمد شما میتوانید بگیریدش یا بچرخانید یا بازش کنید و حتی آن را بو کنید. دنیای مجازی یعنی حضور اشیاء به صورت غیر فیزیکی. در حال حاضر صدای سه بعدی هم آمده، ممکن است شما هم روی گوشی خودتان داشته باشید. صدایی که یک نفر مشغول اصلاح کردن سر است. این دنیای مجازی سه بعدی الان صدایش آمده. هنگامیکه من نظریه عصر مجازی را مطرح کردم این نبود.
چقـدر طول خواهد کشید تا وارد این >دنیای مجازی< شویم؟
سه تا وسیله در آمدن سریعتر این دنیا تأثیر دارد. یکی cpu است. یعنی کامپیوتر باید قدرت پردازش بسیار زیادی داشته باشد تا حجم زیاد دادهها را بتواند process کند. در حال حاضر هم cpuهای قویای وارد بازار شده و این طور اگر پیش برود به زودی cpu هایی با قدرت پردازش زیاد وارد بازار خواهد شد. دوم <حافظه> است. همین حافظههایی که ما داریم محدود است. الان حافظه مولکولی آمده که میتوان دانش جهان را در آن جا داد. مسئلهحافظه هم دارد حل میشود. از همه بدتر و آنکه بیشتر در آن مشکل داریم media است. اگر همهی اینها برطرف شد شما process کردی، سه بعدی هم کردی. بعد باید این را بفرستید روی شبکه تا همهی دنیا آن را ببیند که البته این حجم دیتایی که باید جابهجا شود بسیار زیاد است و با سرعت اینترنتی که ما داریم که چیزی حدود 128 کیلوبایت است اصلاً جواب نمیدهد. باید نزدیک شویم به سرعت نزدیک به گیگا. در سنگاپور الان میخواهند یک گیگا به هر خانه بدهند.
در کـتـاب >مـوج سـوم< تافلر درباره سه موج کشاورزی، صنعت و اطلاعات صحبت شده، شما ظاهراً نظریهای را مطرح کردید تحت عنوان موج چهارم یا عصر مجازی دربارهی این نظریه کمی توضیح دهید.
— تئوری که من بعد از تافلر مطرح کردم عصر مجازی سه بعدی است. مثال میزنم؛ وقتی شما کلمهی سیب را مینویسید این یک بعدی است. اما اگر بخواهید تصویر سیب را نشان دهید 2 بعدی میشود. آقای تافلر تا همین جا تعریف کرد. موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. من یک بعد دیگر مطرح کردم که میگفت این سیب دو بعدی نیست و سه بعد دارد که میشود مثلاً آن سیب را کاملاً نشان داد. این سیب را دیگر میشود از صفحهی مانیتور بیرون آورد. همیـن حـالا هم دوربینهای 2 لنزی آمده که ژاپنیها درست کردند. در اجلاس تونس که خود من هم بودم دوربینهایشان را آورده بودند که تصویر را بیرون از مانیتور نشان میداد. پس این تکنولوژی آمده. حالا در این دنیای سه بعدی چه کار میشود کرد؟ اگر این سیب از صفحه بیرون آمد شما میتوانید بگیریدش یا بچرخانید یا بازش کنید و حتی آن را بو کنید. دنیای مجازی یعنی حضور اشیاء به صورت غیر فیزیکی. در حال حاضر صدای سه بعدی هم آمده، ممکن است شما هم روی گوشی خودتان داشته باشید. صدایی که یک نفر مشغول اصلاح کردن سر است. این دنیای مجازی سه بعدی الان صدایش آمده. هنگامیکه من نظریه عصر مجازی را مطرح کردم این نبود.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد. اهمیت علم زیست شناسی در تمدن بشری در اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار دارد. میزان رشد و پیشرفت مهندسی ژنتیک با دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود.
دستکاری ساختار ژنتیکی انسان دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد.
نظریه تافلر تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
سخن آخر در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند. موج چهارم عصرالترونیک می باشدکه در آن انسان نقش مغز متفکر راایفا میکند
شاید توقعات شما نسبت به دنیایی که در آن زندگی و کار میکنید، دست نیافتنی به نظر برسد، شاید زمان برای شما قدری سریع میگذرد، شاید شما برای مبلغ کمی به سختی کار میکنید، شاید زمان و یا پول کافی در اختیار ندارید، و یا شاید موضوع دقیقاً برعکس است... شاید زمان برای شما به کندی میگذرد، و احساس میکنید در دنیای کاری خود به سختی درگیر شدهاید، شما باید برای کس دیگری کار کنید و تا ابد هم به این کار ادامه دهید، و...
و حالا یک راه نجات وجود دارد.
امروزه افقهای تجاری جدید و متعددی پیشرویتان قرار دارد، البته اگر بدانید کجا باید به دنبالش بگردید. و چیزی که اکنون در دسترس است، دنیای بینالمللی Network Marketing است.
حالا شما میتوانید به استقلال مالی برسید. این تجارتی است که راه را به بسیاری از افراد نشان داده تا بتوانند به استقلال مالی واقعی برسند.
امروزه اصول کلّی که باعث موفقیت Network Marketing در جهان شده است، در دانشگاههای مختلف جهان تدریس میشود. و در حال حاضر کمتر از 2 درصد جمعیت جهان، فعالیت در این رشته را به عنوان شغل اصلیشان برگزیدهاند.
Network Marketing شغلی است که اخیراً در مطبوعات جهان از آن به عنوان مطمئنترین راه برای رسیدن به مصرفکننده یاد میکنند. این تجارت در عصر جدید شانسهای زیادی را بوجود آورده است. چون مطالعات اخیر نشان میدهد که از هر 4 نفر، 3 نفر کالا یا خدمات مختلف را از دوستانشان خریداری کردهاند. در حالی که فقط 1 نفر از هر 4 نفر کالا یا خدمات به دوستانشان ارائه کردهاند.
فروش چه چیز؟ خرید چه چیز؟ اصلاً Network چیست؟ و چگونه تاثیراتی را که بر آینده تجارت جهان و آینده شما دارد تضمین میکند؟
در واقع تعداد بسیار کمی از ما اطلاعات کافی در مورد Network Marketing داریم، پس حالا شاید زمان مناسبی باشد که نگاه دقیقتری به آن بیاندازیم. در واقع ریشه Networking به افرادی مثل J. Paul Getty، میلیاردر معروف باز میگردد که گفته است:«من ترجیح میدهم سودم را از 1% تلاش 100 نفر بدست بیاورم تا 100% تلاش خودم». یک مفهوم امتحان شده در طول زمان و یک روش تجارت جدید. چرا؟!چون برای اولین بار در دنیای تجارت شما سودتان را از موفقیت دیگران بدست میآورید نه از راه رقابت با آنها. John Naisbitt در پر فروشترین نشریهاش Megatrends یک بخش کامل را به Network Marketing اختصاص داده است و آنرا اینگونه تشریح کرده:«در فضای Network موفقیت بوسیله آزاد گذاشتن دیگران برای داشتن بهترین عملکرد به دست میآید نه با سلطه بر آنها».
یکی از بهترین فروشندگان Maolen Fergosen معتقد است:«باید حد و مرزهای موفقیت Network Marketing را به فراموشی سپرد، چون براساس اعتماد، ارتباطات و کمک به موفقیت دیگران بنا شده است.» این موضوع دقیقاً عکس بوروکراسی دولتها و شرکتهاست. اگر شما به دنیای تجاری معمول وابسته هستید، شانسهایتان برای موفقیت محدود است. هرچه بیشتر ترقی کنید، فشارها از بالا و پائین بیشتر میشود. براستی چه دنیای بیرحمی! با جای کمی در بالادست!
وقتی که شما برای کسی کار میکنید، شنیدههای مختلف شما را سردرگم میکند، در حالی که Network Marketing بسیار کاملتر و گستردهتر است. این تجارت دارای مفهوم جدیدی است در قلمرویی جدید.بنابراین برای اینکه درک بهتری از Network Marketing داشته باشید، بد نیست کمی آنرا با بازاریابی سنتی مقایسه کنیم.
در بازار سنتی، تعدادی افراد واسطه وجود دارند، همچون عمده فروشها، توزیعکنندگان و خرده فروشها. همة آنها باید به سود خود برسند، قبل از آنکه جنسی به دست شما، یعنی مصرفکننده برسد. امّا در Network Marketing شما خود یک واسطه هستید، چون همانطور که توزیعکننده هستید، مصرفکننده هم محسوب میشوید، و همه اعضا در این موضوع مشترک هستند.
در Network Marketing افراد به بقیه کمک میکنند. وقتیکه شما افراد را به شبکه خود وارد میکنید، موفقیت شما مستقیماً به موفقیت آنها بستگی پیدا میکند. همانطور که شما به دیگران کمک میکنید، و آنها افراد جدید را به تجارت وارد میکنند، شبکه شما گسترش پیدا میکند. وقتی شما شانستان را با دیگران قسمت میکنید و آنها را به تجارت وارد میکنید، هر بار که آنها پاداششان را دریافت میکنند، شما هم پاداش میگیرید. و وقتیکه آنان به دوستان جدیدشان خبر میدهند، و آنها را وارد تجارت میکنند، شبکه شما بیش از پیش گسترش پیدا میکند، و شما تنها زمانی موفق میشوید که به دیگران برای دستیابی به موفقیت کمک کنید. درست مانند کسانی که شما را وارد کردند. آنها هم تنها زمانی موفق میشوند که شما خوب عمل کنید. و این مفهومی جدید در تجارت است که در آن همه افراد برندهاند. در Network Marketing نه رئیسی است، نه اجباری در مورد ساعت کار، نه 7 صبح تا 5 عصر، نه هیچ درخواستی برای صرف زمان اضافی، و نه هیچ شرکت ریاستکنندهای. شما رئیس خودتان هستید. زمانتان مال خودتان است. و درآمد و موفقیت شما هم تنها به تلاشهای خودتان وابسته است. Network Marketing یک مفهوم جدید و تازه نیست. بلکه در طول زمان بارها و بارها امتحان شده است. بعضی از اثرگذارترین سهام نیویورک در حال تغییر است. 14000 کمپانی دارای سیستم مستقل Network Marketing هستند. مثل فروشگاههای زنجیرهای.
25 سال پیش چیزی به نام «فروشگاههای زنجیرهای» وجود نداشت. امّا در اواخر سال 1990 به یک تجارت 700 میلیون دلاری در کل جهان تبدیل شد. امّا این کار سرمایه زیادی نیاز دارد. برای شروع این کار سرمایهای در حدود یک میلیون دلار لازم است و پائینترین سرمایه برای این کار در حدود ده هزار دلار است، در حالی که هیچ تضمینی هم برای موفقیت وجود ندارد.
در 50 سال اخیر کمپانیهای فروش و عرضه مستقیم رشد و گسترش قابل توجهی داشتند، که دهها میلیارد دلار درآمد در پی داشته است. امّا بعضی از این کمپانیها بر بازار فروش سرد تکیه دارند. فروش جنس به غریبهها، فروش سرد. و شاید این سختترین کار در دنیا باشد! شاید شما به سختی در فشار باشید تا بتوانید اعتبار و سود کمپانی و خودتان را افزایش دهید، امّا در Network Marketing شما همه زمینههای ممکن و موجود را در اختیار دارید. با Network Marketing شما میتوانید با یک سرمایهگذاری نرمال تجارت خودتان را داشته باشید، که در اکثر موارد در حدود 500 دلار است. و در Network Marketing معمولاً جنس در بازار گرم فروخته میشود. مفهوم بازار گرم، یعنی افرادی که شما آنها را میشناسید. افرادی که شما واقعاً دوست دارید، مفهوم جنس و خدمات جدید را با آنها قسمت کنید. افرادی که به قضاوت شما اعتماد دارند. افرادی که حاضرند آنچه را که لازم است، بگویند، بشنوند.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که همه ما به طور متوسط حداقل 800 نفر را میشناسیم. افراد فامیل، دوستان، همکاران و افرادی که در اجتماع با آنها ارتباط داریم. افرادی که به ما اعتماد دارند. کسانی که ما دوست داریم با محصول و سرویسی جدید و با مفهومی جدید به آنها کمک کنیم. افرادی با انگیزه و ابتکار که دوست دارند یک راه مطمئن مانند Network Marketing و یک فرصت عالی برای یک راه درآمد اضافی داشته باشند. امّا بعضی از راهها قابل دسترستر به نظر میرسند. البته در این راه هیچ قانون دست و پاگیری وجود ندارد. و یکی از زیباییهای Network Marketing این است که راه برای هر کسی که با علاقه، انگیزه و ابتکار باشد، باز است.
امروزه بیشتر از هر زمان دیگری پتانسیل بازار برای Networking گسترده و در حال گسترش است. بنابراین اجازه بدهید به گروهی که دارای کاندیداهای توانایی در این زمینه هستند، اشاره کنم:زنان! تحقیقات نشان میدهدکه زنان 35% کمتر از مردان در مشاغل مشابه دستمزد میگیرند. زنان در بخش فروش Network Marketing دارای بیشترین سرعت رشد هستند. چیزی بیشتر از 60%. افرادی که بطور پارهوقت کار میکنند. تحقیقات جدید به این واقعیت اشاره دارد که بیشتر از 24 میلیون نفر از 120 میلیون نیروی کار در آمریکا، یا بصورت پارهوقت کا میکنند، یا فقط یک شغل دارند.
بازار بعلاوه پنجاه. دکتر Ken Dachtwaid در پر فروشترین کتاب خود، Age Wave، بازار بعلاوه پنجاه را به عنوان ترسناکترین گروه نام میبرد. بیشتر از 30 میلیونر هنوز به دنبال راههایی برای شرکت کردن در فعالیتهای جدید هستند و در عرض 5 تا 10 سال آنها به ترسناکترین گروه بازار خواهند پیوست. Baby Boomers یا تجار موفق با قدرت هفتاد میلیونی. آنها تاثیرگذارترین بازار فروشنده ـ خریدار را در جهان تشکیل میدهند. آنها در دهه 60 ما را با تلویزیون آشنا کردند، با غذای آماده در دهه 70 و مایکروویو و ویدئو در دهه 80. و انرژی آنها در حال انتقال به سوی مصرفکنندگان جدید و بازارهای نو است. امّا در تمام این اتفاقات شما کجا ایستادهاید؟
مانند تمام آزادیها، استقلال مالی هم با یک سری تغییرات آغاز میشود. برای اینکه شرایط تغییر کند، شما باید تغییر کنید. اگر شما به همان کاری که میکردید، ادامه دهید، همان چیزی را بدست میآورید، که قبلاً بدست آوردهاید. و امروزه برای اولین بار مردم، کمکم دارند معنی داشتن یک آینده مالی مطمئن را فرا میگیرند. که این موضوع حقیقتاً تعیینکننده نحوه زندگی ماست. شما هم میتوانید به آنها بپیوندید. اما اول باید تصمیمی بگیرید:
شما میتوانید به کار کردن برای کس دیگری ادامه دهید. به آنها اجازه دهید، زمان و درآمد شما را کنترل کنند. و یا میتوانید راه خود را تغییر دهید و وارد راهی جدید با شانسهای جدید شوید. تجارتی که پیشبینی میشود، آینده را تحت تاثیر قرار خواهد داد. کارشناسان بر این باورند که حجم کالاها و خدمات فروخته شده در دهه آینده به طرز قابل ملاحظهای افزایش پیدا خواهد کرد. اما شما چطور؟ آیا شما حاضرید به این موج بپیوندید؟ جایی که میتوانید استقلال مالی واقعی را بیابید. در این صورت به ما بپیوندید در دنیای جهانی Network Marketing. همانطور که قبلاً هم گفته بودم، اوائل خرداد ماه امسال، یکی از دوستان مرا با طرح تجاری کمپانی Quest International ltd. یا آنطور که در ایران بیشتر معروف شده است، طرح تجاری شرکت Gold Quest آشنا نمود و بدین ترتیب وارد تجارتی بنام Network Marketing شدم. در این چند ماه بیش از آنکه به دنبال سودرسی از این طریق باشم، سعی نمودم که ابتدا با این تجارت بیشتر آشنا شوم و اطلاعاتم را در زمینه این تجارت، کمپانی ای که با آن مشغول بکار هستم و همچنین پلان کاری کمپانی بیشتر نمایم، تا گر تصمیم به ادامه کار با این کمپانی گرفتم، بتوانم کار را در مسیر درست و منطقی اش انجام دهم. امّا متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه این چند ماه مصادف شد با دوران اوج مبارزه ایران با این کمپانی! ولی به هر حال 4 ماه هم زمان کمی برای آشنایی با این تجارت و کمپانی QuestNet نبود و توانستم اطلاعات زیادی در این باره بدست آورم. حالا که مجلس شورای اسلامی فعالیت این کمپانی را در ایران ممنوع اعلام نموده است، فرصتی بدست آمد تا آنچه در این مدّت یافته ام را بنگارم تا علاقمندان از آن بهره برند. نمیدانم تاکنون چه چیزهایی درباره Network Marketing یا شرکت GoldQuest شنیده اید، کاری هم ندارم که الآن از موافقان این کمپانی هستید یا از مخالفان. فقط خواهشمندم که به دور از هرگونه تعصبی نوشته های مرا بخوانید و هرجا که لغزشی دیدید یا اشتباهی کردم، مرا روشن نمائید تا خدای نکرده بی جهت جمله ای ننگاشته باشم و در ظلمت نمانم. بهتر است ابتدا از خودِ Network Marketing شروع کنیم و چارچوبهای آنرا با هم مرور نمائیم تا بعد ببینیم که آیا کمپانی Quest International هم در میان همین چارچوبها عمل میکند یا خیر. Network Marketing علمی است در حوزه بازرگانی و تجارت نوین و زیر شاخه توزیع کالا و محصول به بازار. در تجارت سنتی برای توزیع کالا از تولیدکننده به مصرف کننده، ناچار بودند که از واسطه ها کمک بگیرند. چرا که ابزاری وجود نداشت که مصرف کننده و تولیدکننده را از راههای دور به هم مرتبط نماید. لذا تولیدکننده پس از آنکه محصولی را تولید می نمود، آنرا در اختیار حمل کنندگان، عمده فروشان، خرده فروشان، مغازه داران و سایر واسطه ها قرار میداد، تا بتواند کالای خود را به مشتریان عرضه نماید. و در این بین مسلماً درصد بسیار هنگفتی توسط واسطه ها روی قیمت اولیه محصول کشیده میشد. امّا به تدریج با ظهور علم الکترونیک و کامپیوتر، و همچنین بوجود آمدن تکنولوژیهایی همچون اینترنت، ابزاری فراهم آمد که بوسیله آن تولیدکنندگان می توانستند با افراد سراسر دنیا ارتباط برقرار کنند، بدون آنکه در این بین واسطه ای وجود داشته باشد.
از سوی دیگر تحقیقات نشان میداد که از هر چهار نفر، سه نفر کالای مورد نیاز خود را از مارکی انتخاب میکنند که دوستشان پیشنهاد نموده است. یعنی هزینه های هنگفت تبلیغات در رسانه ها در برابر یکبار پیشنهاد یک دوست، به پشیزی نمی ارزد!
با جمعبندی دانسته های فوق، موج جدیدی در تجارت به راه افتاد و منجر به ظهور انقلابی در عرصه توزیع کالا شد با نام Network Marketing یا بازاریابی شبکه ای.
هدفِ Network Marketing اینگونه تعریف شد:توزیع و رساندن کالا از تولیدکننده به دست مصرف کننده، به گونه ای که در این بین هیچ واسطه تجاری ای، جز خودِ مشتریان وجود نداشته باشد. یعنی تولیدکنندگان تصمیم گرفتند که کالاهای خود را به کمک مشتریانِ خودشان به فروش برسانند. برای رسیدن به این هدف، هر کمپانی ای طرحی مخصوص به خود طراحی نمود و آنرا به اجرا گذاشت. آنچه که در اکثر این طرحها مشترک بود، اینکه مشتریان، محصولات را مستقیماً از تولیدکنندگان خریداری می نمودند، و تولیدکنندگان در کنار فروشِ محصول به مشتریان این فرصت را نیز به آنان میدادند که وارد طرح بازاریابی شرکت شوند. یعنی محصولات شرکت را به دوستان و آشنایان خویش بشناسانند، تا در صورتیکه آنها هم از این محصولات خرید کردند، بتوانند از شرکت مبلغی را بابت حقِّ معرفی بگیرند. مسلماً بدون چنین پیشنهادهایی مشتریان رغبتی برای معرفی محصولات شرکت به آشنایان خود نداشتند و رسیدن به هدف حذف واسطه ها غیرممکن مینمود. چرا که تولیدکننده مجبور میشد باز هم برای معرفی کالاهای خود، مبالغ هنگفتی را بابت تبلیغات بپردازد و همین امر موجب بوجود آمدن واسطه میشد.
بعد از گذشت چند صباحی، از آنجا که هنوز چارچوبهای این نوع تجارت برای اکثر مردم جهان تعریف شده نبود، سودجویان در نقاط مختلف دنیا، فرصت را غنیمت شمردند و بسترهای سودجوئی از این نوع تجارت را فراهم آوردند و با سوء استفاده از نام Network Marketing سعی کردند تا جیبهای خودشان را پر کنند، که توطئه های پیرامیدی یا هرمی یکی از آنها میباشند (درباره این نوع طرحها، در آینده بیشتر خواهم نوشت). همین امر باعث شد که محققان به فکر افتند تا چارچوبهای این علم نوین را با جزئیات بیشتری برای عموم مطرح کنند، تا فرصتهای سودجوئی از بین بروند.
بطور کلّی میتوان اعم چارچوبهای علم Network Marketing را با در نظر گرفتن تعریف کلّی ـ که در بالا آمد ـ در گزینه های زیر خلاصه نمود: 1- کمپانی تولیدکننده بایستی بصورت Global Market و جهانی فعالیت نماید. چرا که اگر محدود به کشوری خاص یا منطقه ای محدود باشد، امکان اشباع و ورشکستی کمپانی وجود دارد. 2- محصولات تولیدی بایستی واقعی، فیزیکی و با ارزش واقعی باشند. محصولات بایستی در همان ابتدا به مشتری تحویل داده شوند و نبایستی هیچگونه شرطی برای تحویل دادن محصول وجود داشته باشد. همچنین قیمت محصولات بایستی براساس استانداردهای جهانی باشد. 3- تولیدکننده نبایستی مشتری را وادار به وارد شدن به طرح بازاریابی نماید. مشتری آزاد خواهد بود که در هنگام خرید محصول، یک کد ردیابی نیز از کمپانی بگیرد تا در صورت تمایل وارد طرح بازاریابی کمپانی شود و از کمپانی پورسانت بگیرد. کمپانی نبایستی برای دادنِ کد ردیابی به مشتریان بطور مستقیم یا غیرمستقیم از آنان پولی دریافت کند. 4- پورسانتهای مشتریان بایستی از گردش مالی تولیدکننده تامین گردند نه از گردش مالی مشتریان. یعنی تولیدکننده بایستی پورسانتها را از مکان سودهایی که از طریق فروش محصول یا سایر سرمایه گذاری ها بدست می آورد تامین نماید. ریچارد پو، یکی از صاحبنظران علم و صنعت Network Marketing در کتاب خود «موج چهارم» مشخصات کاملی از کمپانیهای Network Marketer می آورد و در ادامه پیش بینی میکند که قدرت کمپانیهای Network Marketerی که تمامی چارچوبها را رعایت کنند، در پنج سال اول کاری مشخص میگردد. چرا که یک چنین کمپانی ای در دو سال اول فعالیت خود بیش از 50 درصد احتمال شکست دارد. ولی در عوض وقتی پنج سال از عمرش بگذرد و فعالیتش ادامه پیدا کند، درصد شکستش 1 درصد خواهد بود. و این امکان پذیر نخواهد بود مگر با امانتداری، تجربه عملی، پلان موفق، قدرت آموزش و مدیریت و تعهّد مشتریان به یکدیگر و به کمپانی. و این چنین شد که پس از بررسیها معلوم گردید که از حدود 14000 کمپانی که ادعا مینمودند بصورت Network Marketing فعالیت میکنند، تنها حدود 3000 کمپانی در چارچوبهای صحیح و درست این صنعت فعالیت میکردند + نوشته شده در دوشنبه پنجم دی 1384ساعت 10:59 توسط ابی | آرشیو نظرات درباره سلام ابراهیم حسینی از آمل صفحه نخست پست الکترونیک آرشیو وبلاگ نوشته های پیشین تیر 1385 خرداد 1385 اسفند 1384 بهمن 1384 دی 1384 آذر 1384 آرشیو موضوعی آموزش کلمات قصار آموزش سایت داستان لیدر شیپ اخبار مقالات صفحه اصلی وست ویژن جوک ولطیفه نرم افزار مقالات mlm عمومی آموزش نتورکی کتابهای نتورکی cdآموزش نتورک مقالات روانشناسی پیوندها تیمinb مازندران تیمinb آمل شرکت RSS POWERED BY BLOGFA.COM
لیدر های گروه مهدی حمزه ابراهیم حسین زاده مهدیه بابکی خلاصه موج سوم الوین تافلر [01 Aug 2008] [ الوین تافلر]
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند
موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان یک تغییر اساسی در جهان آینده است.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت. از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد. در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت. یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است. اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است. در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد. همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!. تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!. ادریس مخدومی مدارک پزشکی روزانه http://74.125.77.132/search?q=cache:N7p2zcfKjZYJ:www.csee.wvu.edu/~jalali/itiran_jalali_interview3.html+%D8%AA%D8%A7%D9%81%D9%84%D8%B1+%D9%85%D9%88%D8%AC+%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85&hl=en&ct=clnk&cd=7
خلاصه موج سوم الوین تافلر خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد. مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند. قسمت هایی از یادداشت مترجم : .:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند. .:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد. .:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم. .:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد. قسمت هایی از پیشگفتار کتاب : موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است. امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند. با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد مـــوج ســـوم : .:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند. .:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد. .:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد. .:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم. .:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد. .:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است. .:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند. .:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند. .:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد. .:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد. .:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟ .:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود. .:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی. .:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید – .:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند. .:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان. .:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد. .:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند. .:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود. .:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود. .:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد. .:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد. .:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده. .:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند. .:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند. .:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند. .:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد. .:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف : ۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد. ۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید. ۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید. ۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و... ۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید. ۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و... .:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند. .:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود. .:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند. .:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند. .:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است. .:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود. .:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند. .:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد. .:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم. .:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید. .:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند. .:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد. .:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد. .:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند. .:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند. .:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند. .:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند. .:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد. .:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود. .:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند. .:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد. .:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد. .:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد. .:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد. .:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم. .:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند. .:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد. .:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود. .:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت .:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد. .:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند. .:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند. .:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند: - کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند. - معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند. - پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند. - ........ .:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند. .:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت. .:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید. .:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند. .:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد. .:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید. .:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد. .:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک .:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف. .:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند. .:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد. .:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند. .:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم. .:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده. .:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند. .:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد. .:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ). .:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد. .:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است. .:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند. .:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن) .:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود. .:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود. .:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها ) .:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم. .:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها. .:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند. .:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق. .:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند. .:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی .:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد. .:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد. .:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند. .:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات. .:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد. .:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت. .:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود. .:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند. .:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند. .:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید. .:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند. .:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ). .:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند. .:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد. .:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند. .:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد. .:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد. .:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم. .:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند. .:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند. .:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود. .:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد. .:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی. .:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم. .:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود. .:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود. .:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند. .:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص. .:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه. .:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود. .:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند. .:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت. .:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی. .:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.- .:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد. .:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید. .:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد. .:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی. .:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود. .:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل. .:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است. .:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است. .:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است. .:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم. .:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است. .:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود. • افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ). • موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند. .:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید. .:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است. .:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ). .:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و... .:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه. .:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات ) .:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید. .:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی. .:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست. .:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود. .:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی. .:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند. .:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود. • ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی. .:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است. .:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد. .:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد. .:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... ) .:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود. .:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط : ۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -. ۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود. ۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند. .:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند. .:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد. .:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم. .:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد. .:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -. .:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد. .:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست. .:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد : ۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود. ۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود. .:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری : ۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی. ۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها. علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد. ادریس مخدومی مدارک پزشکی روزانه http://www.pasargadbs.blogfa.com/post-36.aspx
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
· افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
· موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
· ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
موج چهارم ( نتورک مارکتینگ )
شاید توقعات شما نسبت به دنیایی که در آن زندگی و کار میکنید، دست نیافتنی به نظر برسد، شاید زمان برای شما قدری سریع میگذرد، شاید شما برای مبلغ کمی به سختی کار میکنید، شاید زمان و یا پول کافی در اختیار ندارید، و یا شاید موضوع دقیقاً برعکس است... شاید زمان برای شما به کندی میگذرد، و احساس میکنید در دنیای کاری خود به سختی درگیر شدهاید، شما باید برای کس دیگری کار کنید و تا ابد هم به این کار ادامه دهید، و...
و حالا یک راه نجات وجود دارد.
امروزه افقهای تجاری جدید و متعددی پیشرویتان قرار دارد، البته اگر بدانید کجا باید به دنبالش بگردید. و چیزی که اکنون در دسترس است، دنیای بینالمللی Network Marketing است.
حالا شما میتوانید به استقلال مالی برسید. این تجارتی است که راه را به بسیاری از افراد نشان داده تا بتوانند به استقلال مالی واقعی برسند.
امروزه اصول کلّی که باعث موفقیت Network Marketing در جهان شده است، در دانشگاههای مختلف جهان تدریس میشود. و در حال حاضر کمتر از 2 درصد جمعیت جهان، فعالیت در این رشته را به عنوان شغل اصلیشان برگزیدهاند.
Network Marketing شغلی است که اخیراً در مطبوعات جهان از آن به عنوان مطمئنترین راه برای رسیدن به مصرفکننده یاد میکنند. این تجارت در عصر جدید شانسهای زیادی را بوجود آورده است. چون مطالعات اخیر نشان میدهد که از هر 4 نفر، 3 نفر کالا یا خدمات مختلف را از دوستانشان خریداری کردهاند. در حالی که فقط 1 نفر از هر 4 نفر کالا یا خدمات به دوستانشان ارائه کردهاند.
فروش چه چیز؟ خرید چه چیز؟ اصلاً Network چیست؟ و چگونه تاثیراتی را که بر آینده تجارت جهان و آینده شما دارد تضمین میکند؟
در واقع تعداد بسیار کمی از ما اطلاعات کافی در مورد Network Marketing داریم، پس حالا شاید زمان مناسبی باشد که نگاه دقیقتری به آن بیاندازیم. در واقع ریشه Networking به افرادی مثل J. Paul Getty، میلیاردر معروف باز میگردد که گفته است:«من ترجیح میدهم سودم را از 1% تلاش 100 نفر بدست بیاورم تا 100% تلاش خودم». یک مفهوم امتحان شده در طول زمان و یک روش تجارت جدید. چرا؟!چون برای اولین بار در دنیای تجارت شما سودتان را از موفقیت دیگران بدست میآورید نه
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟ موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد (شکل 1).
شکل 1: موج تغییرات در تاریخ بشر در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت. تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود. در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت. برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد.
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی: یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم. در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد.
خلاصه: عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است. بطور یقین گسترش عصر اطلاعات همراه با فناوریهای پیشرفته موجود چهارمین موج تغییر را در آینده نزدیک در جهان به همراه خواهد داشت. تاریخ پیشرفتهای بشر در طول سه عصر کشاورزی، عصر صنعت و عصر اطلاعات بعنوان سه موج تغییر اساسی اتفاق افتاده است. چهارمین موج تغییر یا عصر مجازی شرایط جدیدی را خلق خواهد نمود که بیشتر امور روزانه زندگی بشر مجازی خواهد شد. عصر مجازی مانند چتری هرکس را در هر زمان و هرجا زیر پوشش خواهد گرفت و محدودیتهای زمانی، جغرافیایی و فضایی که بشر امروز با آن در ستیز است را از بین خواهد برد. امکانات عصر مجازی بسیار زیاد است، به عنوان مثال، اقتصاد مجازی، تجارت مجازی، بانکداری مجازی، آموزش مجازی، دولت مجازی، ادارات مجازی، شرکتهای مجازی، پول مجازی و خدمات و تفریحات مجازی بخشی از آنها میباشند. برای وارد شدن به عصر مجازی باید سرعت CPUها به چندین برابر وضعیت موجود افزایش یابد، شبکههای پرسرعت با پهنای باند بسیار بالا وجود داشته باشد و فناوری لازم برای ذخیره حجم بزرگی از داده بر روی حافظههای لیزری و ملکولی امکانپذیر شود، نهایت اینکه، نرمافزارهای حقیقت مجازی بصورت روی خط و بدون تاخیر توسعه کمی و کیفی یابند. با نرخ رشد فناوری موجود و با در نظر گرفتن محدویتهایی علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که در جهان وجود دارد، پیشبینی میشود که تا دو دهه دیگر عصر مجازی فرا میرسد. در جامعه اطلاعاتی امروز هر روز شاهد توسعه دانشگاههای مجازی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، شهرهای الکترونیکی، خدمات و سرویسهای الکترونیکی متنوعی هستیم که در حال توسعه میباشند. این تحولات به همراه توسعه سریع دانش که از طریق شبکههای اینترنت بسرعت در حال گسترش میباشد زمینه رسیدن بشر از دنیای یک بعدی به دنیای سه بعدی عصر مجازی یا موج چهارم را نوید میدهد. در این مقاله به تئوری موج چهارم یا عصر مجازی با هدف چشم انداز جهان آینده پرداخته شده است.
مقدمه: انیشتن معتقد است که «تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد» .[1] شاید اگر تخیل و هوس نبود، امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغییر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده است، در اختیار نداشتیم [2]. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماً به آینده توجه داشتهاند، نیز در تولید اختراعات و تغییر جوامع موثر بوده است. بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضی نظرات مانند نظریه تافلر، دامنه وسیعتری را میپوشانند [3]. وقتی الوین تافلر در کتاب «موج سوم» عصر اطلاعات را در زمان اوج عصر صنعتی به عنوان موج جدید مطرح کرد و آن را تغییر اساسی جهان برشمرد، کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما گذشت زمان نشان داد که توسعه فناوری اطلاعات از تخیل تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماً عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است، به سرعت در حال گسترش بوده و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز بطور وسیعی در اختیار بشر امروز قرار نگرفته است و علاوه برآن هنوز از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود [4-5].
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟ موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد (شکل 1).
شکل 1: موج تغییرات در تاریخ بشر در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت. تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود. در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت. برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد.
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی: یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم. در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد.
نظریه تافلر تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
1- خلاصه 1928 تولد 1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقالهای به نام افق 1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T 1970 انتشار کتاب شوک آینده 1977 ایجاد مؤسسه آینده جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور 1980 انتشار کتاب موج سوم 1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در وروی سابق 1990 انتشار کتاب تغییر قدرت 1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ 1996 ایجاد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره مدیریت 2- مقدمه آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته میشود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیشبینی» در نوشتههایش اجتناب میورزد و بر این نکته اصرار میکند که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است. این امر ریشه در دانایی، فنآوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل میشوند که تغییرات پیچیده تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرشها و منافع گسترده تاثیر میگذارند.
3- زندگی و دوره شغلی آلوین تافلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرتهای زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفتهاند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کردهاند.
بخش اعظم کارهای تافلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شدهاند – این اولین نکتهای است که او همیشه بدان اشاره میکند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خواندهاند و سپس به یک زندگی کولیوار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند.
تافلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فنآوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دورهای را در مورد تاریخ فنآوری گذراند. تافلر سالها وفت خود را صرف روزنامهنگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوتنامهای از شرکت آیبیام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فنآوریهای پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره تغییر بنویسد که امروزه معروفترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله آیبیام، نوشته شد.
4- تفکر کلیدی اگرچه او کتب زیاد و مقالات بیشماری منتشر کرده اما فلسفه او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شدهاند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار میرود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید تافلر درباره تغییر به عنوان جریانی بیپایان هستند.
تافلر دیدگاه خود در مورد این سهگانه را چنین بیان مینماید: «موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
علاوه بر ارایه تحلیلی جامع از تغییر و بسیاری از مشکلات و چالشهایی که به دنبال دارد، این سه گانه مملو از امیدواری است. این کتابها استدلال مینمایند که تغییر سریع در پیرامون ما آن گونه که به نظر میرسد، تصادفی یا بینظم نیست بلکه الگوها و عواملی شناخته شده در ورای آنها وجود دارند که باعث میشوند ما به شکلی «استراتژیک» به مقابله با تغییرات بپردازیم و از واکنشهای خطرناک به رخدادهایی که با آنها مواجه میشویم، بپرهیزیم.
5- سه گانه تافلر 5-1- شوک آینده تافلر توضیح میدهد که تاثیر تغییرات به سرعت رخ میدهند و از همین جا بود که عبارت شوک آینده وارد واژگان جهان شد و هم اکنون به شکلی گسترده از آن برای تشریح سردرگمی، ابهام و از دست رفتن توانایی تصمیمگیری استفاده میشود که بر افراد، گروهها و کل جامعه در زمانی تاثیر میگذارد که آنها تحت سیطره تغییر درآمدهاند.
تافلر در پیشگفتار کتاب تغییر قدرت مینویسد: «تاریخ پیامدهای خاص خود را دارد که مستقل از مسیر حقیقی تغییر هستند. رخدادها و واکنشهای سریع، اثرات خاص خود را دارند چه این تغییرات خوب تلقی شوند و چه بد.»
شوک آینده سی سال پیش نوشه شده و هم اکنون میتوان از آن برای سنجش پیشبینیهای تافلر استفاده کرد. آنچه که ما دریافتیم قابل توجه است: او فروپاشی خانواده هستهای، انقلاب ژنتیک، فروپاشی جوامع، از سرگیری تاکید بر تحصیلات و افزایش اهمیت دانش در جوامع را پیشبینی کرده بود.
5-2- موج سوم شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
5-3- تغییر قدرت در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه میدهد و به این موضوع میپردازد که چگونه افراد، سازمانها و کشورها تحت تاثیر تغییراتی قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت میپردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.
واژه «تغییر قدرت» در معنا با واژه «تغییر در قدرت» تفاوت دارد. به گفته تافلر، «تغییر در قدرت» به معنای انتقال قدرت است اما «تغییر قدرت» به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمیدهد بلکه آن را متحول میسازد.
کتاب تغییر قدرت، سه منبع قدرت را به ما یادآوری میکند: زور، ثروت و دانش. همه شرکتها در چارچوبی کار میکنند که تافلر آن را «حوزه قدرت» مینامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه میدهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.
کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راهحل زودهنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارایه نمیدهد. تافلر درباره تلاشهای انجام شده برای حرکت افراد، شرکتها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث میکند. به اعتقاد او، حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالشهای بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای «سریع» و «کند» همیشه وجود دارد.
6- آلوین تافلر در یک نگاه سه گانه تافلر همچنان تاثیرگذار است و در عین حال باید توجه داشت که آخرین کتاب از این مجموعه در سال 1990 منتشر شده است. اشتباه است که فکر کنیم کار تافلر در آن زمان شروع و به پایان رسیده است. مثلاً کتاب سازمانهای سازگار که در سال 1985 منتشر شد، بر مبنای نتایج و یافتههای تافلر در طول کار مشاوره او بین سالهای 1969 تا 1970 برای شرکت At&T بوده است. این گزارش که مدیریت ارشد آن را نادیده گرفته بود، بعدها به متنی تاثیرگذار تبدیل شد. این کتاب به موضوعاتی همچون تحول سازمانی و تطابق از طریق تمرکز بر نمونه At & T میپرداخت.
کتب و مقالات زیادی پس از این سه گانه نوشته شدهاند و پس از انتشار کتاب تغییر قدرت، بیش از پیش از نقش هایدی تافلر قدردانی شده است. آخرین آثار تافلر به صورت مشترک با دیگران نوشته شدهاند. کمک آنها به جهان سیاست موضوعی است که بسیاری از مفسران علم مدیریت آن را نادیده گرفتهاند. بسیاری از رهبران مهم این نظرات را رعایت کردهاند و نقش بسزایی در توسعه روابط شرق – غرب داشتهاند. یکی از مهمترین افرادی که این نظرات را پذیرفته و تحت تاثیر آنها قرار داشت، میخاییل گورباچف بوده است. کتب تافلر سر از چین نیز درآوردهاند و تا پیش از رخ دادن فاجعه میدان تیانانمن ، تاثیر مثبتی بر سیاست این کشور گذاردند. البته هماکنون این کتابها در چین ممنوع شدهاند هر چند که ممنوعیت چنین کتابهایی باعث افزایش فروش آنها میشود.
از دیگر کتب معروف تافلر طی ده سال گذشته میتوان به مهمترین آنها یعنی کتاب جنگ و ضد جنگ اشاره کرد. این کتاب که متمرکز بر جنگ است، به این نکته اشاره مینماید که تغییر در نحوه اداره کسب و کار که موازی با تحولاتی است که ما در زمان بروز جنگ تجربه میکنیم. همانند بخشهای تجاری و تولیدی، بسیاری از تغییرات نظامی نیز ماحصل پیشرفتهای حاصله در فنآوری اطلاعات هستند. عقاید تافلر در رخدادهایی همچون جنگ خلیج فارس به اثبات رسیدهاند اما مهمترین پیشبینی آلوین در مصاحبه او با مجله علوم نوین در مارس 1994 مطرح شد که در آنجا او از ناکافی بودن نیروی نظامی مرسوم در کنترل فعالیتهای تروریستی سخن گفته بود. برای روشن کردن این موضوع، او به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا گفت که اگر او 20 نفر و یک میلیون دلار پول داشت، میتوانست در آمریکا را ببیند. هفت سال بعد، حوادث 11 سپتامبر اعتبار گفتههای او را تصدیق کردند.
درباره مطلب جاری نظر دهید مطالب مرتبط با مطلب جاری این مطلب یکی از مطالبی است که توسط اعضای سایت درج شده است. موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟ موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد (شکل 1).
شکل 1: موج تغییرات در تاریخ بشر در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت. تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود. در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت. برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد. مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی: یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم. در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد. نتیجهگیری: • چهارمین موج تغییر در تاریخ بشر عصر مجازی خواهد بود. • مشکلات گذر از موج سوم به موج چهارم مربوط به مسائل فرهنگی، طبیعت بشر که در مقابل تغییرات جدید مقاومت مینماید، محدودیتهای نرمافزاری و سختافزاری میباشد که باید با درایت و تلاش مداوم حل شود. • عناصر مهمی که عصر مجازی را خواهند ساخت شامل CPU، حافظه و ابزارهای پیشرفته انتقال داده با سرعت بسیار بالا میباشند که در کنار نرمافزارهای حقیقت مجازی و سه بعدی بسرعت در حال پیشرفت میباشند. • با توجه به محدویتهای سختافزاری، نرمافزاری، فرهنگی و اجتماعی پیشبینی میشود تا دو دهه دیگر مراحل اولیه ورود به عصر مجازی و آغاز موج چهارم محقق شود. • موج چهارم یا عصر مجازی باعث تغییر بسیار زیادی در امور بشر خواهد شد، این تغییرات در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی به شکلی کاملآ متفاوت با وضعیت فعلی جهان خواهد بود. • با دیدگاه ایدهآل، رسیدن به جامعه جهانی سالم که معنویت و انسانیت در آن حاکمیت داشته باشد جزء اهداف اصلی عصر مجازی خواهد بود. زیرا در جامعه ایدهآل عصر مجازی مشکل، غذا، ابزار و اطلاعات که در دسترس نبودن یا کمبود آنها باعث مشکلات جوامع گذشته و حال بوده دیگر وجود نخواهد داشت و بنابراین عدالت و معنویت میتواند در هر جا و در هر موضوع و برای هر چیز وجود داشته باشد. • به منظور شناخت عمیق از عصر مجازی باید فضای مجازی در ذهن ایجاد نمود و در آن فضا موضوعات مختلف از جمله آموزش، تجارت، تفریح و سایر امور زندگی را در فضای جدید تخیل نمود تا واقعیت موضوع بیشتر شناخته شود. • برای رسیدن به عصر مجازی و موج چهارم باید تاکید بیشتر بر نرمافزارهای سه بعدی و حقیقت مجازی روی خط باشد.
8. منابع
[1] http://www.princetonreview.com/cte/articles/cre search/profileEinstein.asp [2] http://www.skypoint.com/members/mfinley/ toffler.htm [3] Toffler, Alvin, “The Third Wave”, William Morrow and Company, Inc., 544 p. ISBN 0-688-03597-3, 1980. [4] Ali A. Jalali, “The Effect of New Technology on Education for the Twenty –First Century”, The fifth UNISCO-ASEID Conference, Bangkok, Thailand, December 13-16, 1999. [5] Ali A. Jalali, “The Effect of Information Technology on Virtual Education and Virtual Life”, The World Electronic and Internet Cites Conference, Kish Island, Iran, May 13-16, 2001. [6] William F. Slater, III, “Internet History”, Chicago Chapter of the Internet Society
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کردتافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
« مقدمه » تکنولوژی در توسعه اقتصادی و اجتماعی همواره یک وسیله ضروری بوده و خواهد بود . امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، ناتوانی آن ها در باز شناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است . ( شریف ، 67 ، 15 )
در عصر حاضر فناوری اطلاعات در تعریف قدرت و تمدن جوامع ، نقش کلیدی پیدا کرده است . از این رو در دو دهه گذشته کشورهای پیشرفته و صاحب فناوری ، به فناوری اطلاعات به عنوان محور بنیادین توسعه توجه پیدا کرده اند به طوری که هر یک از کشورها به نوبه خود طرح های ملی و منطقه ای خاصی را برای توسعه این فناوری اجرا کرده اند . ( علی احمدی ، 82 ، 1 )
فناوری همواره به عنوان یک ابزار بخشی از زندگی ما را تشکیل داده است و با افزایش توانایی های بشر به عنوان سازگاری با محیط برای رهایی از نیروهای قهار طبیعت مطرح بوده است . اهمیت و جذب و به کارگیری فناوری های جدید در دنیای کنونی توسط شرکت ها و سازمان ها بر کسی پوشیده نیست . یکی از علل توجه به این فن افزایش رقابت در ابعاد کیفیت ، هزینه ، زمان و به طور کلی بهره وری در عرصه بین المل است . ( کامرانی ، 86 ، 1 )
اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات : امروزه وضعیت ICT در یک کشور به عنوان شاخصی برای برآورد توسعه یافتگی اقتصادی آن کشور به حساب می آید . ( رحیمی ، 81 ، 1 )
توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در طول دو دهه به نحو شگرفی سبب بروز تحول در همه نظام های اداری و مالی ، حتی در شرکت های متوسط و کوچک شده و در بسیاری از موارد بنگاه های چند نفره تجاری را نیز دستخوش تحول کرده است .
دستاوردهای انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با پیشرفت های سایر حوزه های علوم و فناوری ، شکاف های تازه ای را پدید آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بیشتری بخشیده است .
بخشی از جهان به دلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیر ساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و فناوری به طور مستمر پیشرفت کند ، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرفی فناوری پیشرفته ، به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است .
در نتیجه سریع تر و بهتر ثروت تولید می کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است . ( جهانگرد ، 84 ، 2 )
فناوری اطلاعات از دو جنبه کاربردی و فناوری اهمیت دارد . در حوزه کاربری مسئله اصلی استفاده هر چه بیشتر و مفیدتر از فناوری اطلاعات در راستای فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی است به گونه ای که در اثر آن بهره وری ، کیفیت و شفافیت افزایش یافته و هزینه ها کاهش پیدا کند .
در مقابل حوزه فناوری به موضوع تولید انواع تجهیزات و سخت افزارها و نرم افزارهای لازم در حوزه کاربردی می پردازد . با توجه به گستردگی کاربرد فناوری اطلاعات و به عبارت دیگر بزرگی حوزه کاربردی نیاز به حوزه تولید و فناوری نیز بسیار افزایش یافته و این عامل مهمی برای توسعه صنعت فناوری اطلاعات و اشتغال زایی در سال های اخیر بوده است .
پیشینه فناوری اطلاعات و ارتباطات : به قولی انقلاب چهارم محصول به کارگیری رایانه و مخابرات در عرصه اطلاعات است که جهان را پس از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم به عصر اطلاعات در هزاره سوم رهسپار نمود .
تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر که تحت عنوان موج از آن ها یاد می شود آن را به 4 دوره یا موج تقسیم نموده است . موج اول عصر کشاورزی است کشف آتش و اختراع ابزار زمینه رشد تمدن بشر را به وجود آورد و نهایتاً منجر به شکل گیری جامعه کشاورزی گردید .
بعد از احیای موج اول و گذشت سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد . هدف موج دوم یعنی عنصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است .
در موج دوم بشر موقعیت های شگرفی به دست آورد و اختراعات مهمی در خدمت او قرار گرفت و باعث شد تا وضع آموزش و بهداشت ، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جوامع کشاورزی شکل بهتری گرفته و توسعه کمی و کیفی یابند .
اختراعاتی مانند ماشین بخار ، راه آهن ، هواپیما ، تلفن ، برق ، رادیو ، تلویزیون ، پلاستیک ، ترانزیستور همه و همه به همراه ایجاد تشکیلات مدنی بستری را فراهم نمود تا انسان بتواند به هدف موج دوم که تهیه ابزار بهتر کار بود ، دست پیدا کند .
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختلفی از فناوری اطلاعات وجود دارد که خود سبب گشته تا تصاویر متفاوتی از آن در جوامع مختلف ارائه گردد .
بسیاری فناوری اطلاعات را مجموعه ای از سخت افزارها ، تجهیزات ، مهارت ، دانش کارکنان و ویژگی های اشیایی که کار روی آن ها انجام می شود می دانند و فناوری اطلاعات را روابط میان سخت افزار یا نرم افزار شبکه توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود می دانند . فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه ها بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها هم دلالت دارد .
با توجه به عمر نسبتاً کوتاه فناوری اطلاعات و در مقابل رشد و توسعه سریع آن تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد . به نظر اسکات موتون ( 1991 ) فناوری شامل انواع رایانه ها ، سخت افزار ، نرم افزار و شبکه های ارتباطی که دو رایانه را به هم متصل می کند ، شبکه های عمومی و خصوصی و ترکیب رایانه ها ، فناوری ارتباطات و سیستم هایی که رایانه های شخصی را به این رایانه ها متصل می کند و شبکه جهانی اینترنت می باشد .
فناوری اطلاعات را در تجهیزات رایانه ای مستقر در ادارات و کسب و کارهای مختلف می داند که شامل رایانه های شخصی ، سرورها ، ایستگاه های کاری و . . . است . در فرهنگ آکسفورد فناوری اطلاعات به مفهوم مطالعه نظام یافته صنایع مرتبط با ارتباطات دانش است .
به هر حال فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت تجاری جدیدی آغاز کنیم و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها و بنگاه ها کسب و کار مؤثری برقرار سازیم . ( کامرانی ، 86 ، 11 )
بررسی ها نشان می دهند که سازمان ها عمدتاً در 4 زمینه از فناوری اطلاعات بیشتر بهره می گیرند :
امور پردازش اطلاعات تصمیم گیری اشتراک اطلاعات نو آوری در امور پردازشی ، سازمان با کمک فناوری اطلاعات به جمع آوری ، تبدیل ، ایجاد ، نگهداری ، ثبت و ارسال اطلاعات می پردازد . در امر تصمیم گیری نیز از ابزارهای فناوری اطلاعات می توان سیستم های پشتیبانی تصمیم و یا سیستم های خبره را نام برد .
به کارگیری فناوری اطلاعات می تواند به خلق نوآوری در سازمان در ارائه کالا یا خدمات و حمایت از مشتریان و ایجاد برتری رقابتی بینجامد . امروزه بکارگیری فناوری اطلاعات بخشی لایننک مشاغل علی الخصوص مدیریتی است . مدیران باید بتوانند کارشناسان فنی را به شکلی وا دارند تا از نوآوری های فناوری در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان در جهت بهره وری و اثر بخشی بیشتر استفاده کنند . ( همان منبع )
اگر سیر تحول فناوری اطلاعات را از ابعاد و جنبه های مختلف بررسی کنیم ، می بینیم که در بعد شبکه ها ، اینترنت ، اکسترانت و اینترنت را داشته ایم که هر کدام از جنبه های گوناگونی برخوردار بوده اند که به مرور زمان تکمیل گردیده است . در بعد اطلاعات مدیریت نیز سیر تحولی به شکل مقابل وجود داشته است :
AI , KBS , ES , DSS , MIS , TPS , OAS در بعد کاربرد جنبه های مختلفی مثل روباتیک ERP ، MRP ، CRM ، SCM و WFM بوده است که هر کدام به تنهایی سیر تحولی خود را داشته اند ، در بعد فناوری محض نیز در جنبه های سخت افزار ، نرم افزار و تجهیزات ارتباطی سیری تکاملی تاکنون طی گردیده است ، جنبه های مختلفی هم در بعد جغرافیایی شامل GIS و GPS وجود دارد ، در بعد جهان الکترونیکی نیز فناوری سیری تحولی را به شکل مقابل در حال طی نمودن و رسیدن به دولت الکترونیک است :
EDI ، e-marnet ، e-shopping ، e-banking ، e-commerce ، e-learning ، ... ، egoverment و e-world .
سیر تحول فناوری اطلاعات از ابعاد مختلف در شکل 1-2 نشان داده شده است . همانگونه که اشاره شده ، این ابعاد عبارتند از : بعد شبکه ، بعد اطلاعات مدیریت ، بعد کاربرد ، بعد فناوری محض ، بعد جغرافیا و بعد جهان الکتریکی .
مروری بر مفاهیم : برای اینکه تعریف جامعی از فناوری اطلاعات و ارتباطات داشته باشیم ، لازم است مروری بر چند واژه بکنیم :
بیت : کوچک ترین ذره اطلاعاتی را بیت گویند . در سیستم دودوئی یکی از دو حالت صفر ( 0 ) و یک ( 1 ) ، یک بیت 1 اطلاعات است .
بایت : از ترکیب چند بیت اطلاعات ، بایت 2 به وجود می آید . برای مثال در زبان های برنامه نویسی هر هفت یا هشت بیت ، یک کلمه را می سازد .
داده : از تلفیق بایت های اطلاعاتی « داده » یا « اطلاع خام » شکل می گیرد . به یک عدد نظیر ( 12 ) با یک واقعیت مانند نیز ، داده گفته می شود . داده بیانگر مشاهدات یا واقعیت های خارج از زمینه اصلی شامل است . بنابراین به طور مستقیم معنایی ندارد . برای مثال باید بگوییم دوازده نفر تا معنی بیابد .
اطلاعات 3 : از قرار گرفتن داده ها در درون یک متن معنی دار که اغلب به صورت پیام است اطلاعات به دست می آید . به عبارت دیگر ، داده های ساختار یافته یا تغییر شده را اطلاعات گویند . اگر عددی یا واقعیتی برای فرد خاص در ارتباط با موضوغی معین در زمان تصمیم گیری تعبیر و تفسیر شود به اطلاعات تبدیل می شود .
دانش 4 : از اطلاعات ( پیام های ) انباشته شده به صورت منظم ، ساختار یافته و معنی دار ، از طریق تجربه ، ارتباطات یا استنتاج ایجاد می شود و ما آن را باور می کنیم و برای آن ارزش قائل می شویم .
بینش 5 : از تلفیق دانش های گوناگون بینش حاصل می شود . اگر کسی به تواند رابطه میان دانش های گوناگون را کشف کند و قانونمندی هایی را که نیاز به مطالعه میان رشته ای دارد کشف کند به حکمت دست می یابد .
هر یک از طبقات اطلاعات - یعنی داده ، اطلاعات ، دانش و حکمت اگر به صورت دست اول باشند اطلاعات ویژه نامیده می شود ( نمودار ) .
اطلاعات ویژه به طبقاتی از اطلاعات گفته می شود که در اختیار افراد معدود یا سازمان خاصی باشند . ( رضائیان ، 82 ، 40 )
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد وبخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند درخدمت مردم قرار گیرند، فضای تولید وانتشار اطلاعات وتولیددانش توسعه یافت و شکل جدیدی به خود گرفت. بکارگیری رایانه وهمراهی آن بااینترنت ، تغییرات مهمی درجهان بوجودآورد. کامپیوتردرسال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل (TCP) معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرمافزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرمافزار (Mosaic) پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995، بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است. زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است. پیشبینی میشود که تا 20 سال آینده بشر در “عصر مجازی” یا در چهارمین مقطع اساسی تحول تاریخ خود که موج چهارم نیز نامیده میشود، قرار خواهد گرفت. موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهدشد.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
گفت و گو با دکتر علی اکبر جلالی درباره موج سوم و عصر مجازی در بخش مصاحبه ها قرار گرفت *** اعلام اسامی مراکز رسمی ISP و ICP در تهران وشهرستان ها *** آخرین خبر از سایـت پرشن بلاگ *** کنترل دومین org. به دست جامعه اینترنتی افتاد *** دومین نمایشگاه برق، الکترونیک، رایانه، IT و اتوماسیون صنعتی در شیراز برگزار میشود *** سرپرست دانشکده علمی - کاربردی پست و مخابرات: کسب مهارت های لازم درصنعت IT ضروری است *** وزیر پست:گرفتن مشاور خارجی، یکی از بهترین تصمیمها در زمینه تلفن همراه بود *** معاون آموزش، تحقیقات و فناوری وزارت پست: توسعهی تکنولوژی IT در جذب نیروهای متخصص موثر است *** حمله بی سابقه هکر ها به سرورهای اصلی اینترنت در سراسر جهان *** نخستین دانشکدهی IT ایران در دانشگاه صنعتی امیرکبیر راهاندازی شد *** گفت و گو با دکتر یونس شکرخواه درباره روزنامه سایبر در بخش مصاحبه ها *** ایکس باکس جدید هم شکسته شد *** نخستین نشست علمی نقش IT در توسعه شهرستان آران و بیدگل برگزار می شود *** وزیر پست: مشکلات تلفنهای همراه با مزاحمت و حساسیت دستگاهها برطرف نمیشود *** خرمشاهی: جرایم نشریات الکترونیک دارای خلاء قانونی است *** عضو هیات علمی مرکز AICTC شریف:کم توجهی به نحوهی اجرای “تکفا” مخاطرات زیادی را در پی دارد *** عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی: IT درفرستادن بهینه اطلاعات به تصمیمگیرندگان، نقش بهسزایی دارد *** اینترنت رایگان، برای روشندلان ایران *** اولین کنفرانس اروپایی ـ آسیایی فناوری اطلاعات و ارتباطات برگزار میشود
گفت و گو با دکتر علی اکبر جلالی : موج چهارم و عصر مجازی 7 آبان 81 – بخش مصاحبه ITiran - دکتر علیاکبر جلالی استاد دانشگاه علم و صنعت ایران و از فعالان عرصه توسعه فناوری اطلاعات کشور، در سال 1994 در سمیناری که تحت عنوان معرفی ویندوز 95 در محل سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران برگزار شده بود برای اولین بار، موضوع موج چهارم را مطرح کرد . پروژههای ملی از قبیل اولین روستای اینترنتی ایران در شاهکوه، اولین شهر الکترونیکی و اینترنتی ایران در جزیره کیش و طراحی اولین مرکز جامع خدمات اینترنتی ایران، ASP نمونههای مشخصی از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است که برای موفقیت در جهان پیچیده امروز و ایجاد کار، تلاش و انگیزه، اطلاع و شناخت از موقعیت جهان آینده لازم است. دکتر جلالی تجربیات گذشته و تحولات فناوری موجود را بستری برای تشخیص فرصتهای بعدی در جهان میداند. به همین جهت وی اصرار دارد ما نیز با درس گرفتن از تجربیات گذشتگان و بکارگیری امکاناتی که فناوریهای جدید بوجود آوردهاند تغییرات اساسی در جهان آینده را پیشبینی کنیم. این اقدام باعث میشود تا فرصت تجزیه و تحلیل پدیدههای جدید را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشیم و بتوانیم تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن پدیدههای نوین را ارزیابی نموده و آمادگی پذیرش آنها را داشته باشیم. توجه به این دیدگاه میتواند کمک نماید تا ما را از یک روش سنتی، که همواره به دنبال تعدیل و یا برخورد با هر پدیده جدید، بخصوص در بخش فناوریهای صنعتی بودهایم، خارج و به کشوری پیشرو در پذیرش تغییر و تحولات نوین که بیشترین تاثیرات مثبت اقتصادی را در آغاز ورود دارند تبدیل کند. جلالی از سال 1994 تا کنون بیش از 600 سخنرانی علمی در مجامع علمی داخل و خارج کشور، رسانههای گروهی، رادیو و تلویزیون ارائه نموده است که در بیشتر آنها توجه مخاطبین را به آیندهنگری و سرمایهگذاری بیشتر برای آینده تشویق نموده و از موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان تغییر اساسی جهان آینده یاد کردهاست. آخرین سخنرانی دکتر جلالی در این زمینه در دانشگاه ویرجینایی غربی در روز 23 اکتبر 2002 میلادی تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید :
این عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح مینمایید و اینقدر اصرار به معرفی آن دارید چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟ اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جدیدی بوجود آوردید تا بتوانم بحث جدیدی را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوری اطلاعات داشته باشم. توجه به اینگونه مباحث قطعاْ برای آینده همه ما مفید خواهد بود و امیدوارم سایر دوستان هم نظرات خود را در زمینه این موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شویم و آنرا تحت عنوان یک پروژه ملی دنبال کنیم. آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شاید اگر تخیل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغیر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده را در اختیار نداشتیم. تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نواندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود. با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوریهای جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیلهای نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد. خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه کسی بپذیرد یا نپذیرد واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت. از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد. در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
اما بعد از این مقدمه طولانی در پاسخ سئوال شما که چرا پیش بینی جهان آینده و عصر جدید مهم است به ذکر چند مثال میپردازم. ایالت کالیفرنیا در آمریکا جزء اولین ایالتی در آمریکا بود که مسئله توسعه فناوری اطلاعات را پس از مطرح شدن جدی گرفت و سرمایهگذاری مناسبی در این خصوص نمود و به همین دلیل به بیشترین سود در این زمینه دست یافت. در همان زمان ایالت ویرجینای غربی توجه ویژهای به این پدیده نشان نداد و از نظر اقتصادی متضرر شد و ایالت 50 ام آمریکا از نظر اقتصادی قرار گرفت. کشوری مانند هندوستان هدف را شناخت و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. کره جنوبی نیز در این زمینهها خیلی با دقت عمل میکند. سرمایه گذاری 5 میلیاری کره جنوبی در نانوتکنولوژی بخشی از دیدگاه آرمانی و نگاه به آینده آنها را نشان میدهد. غیر از تجربیات موجود جهان که تعدادشان بسیار زیاد است اگر بصورت طبیعی هم به موضوع بیندیشیم به واقعیت اندیشه عصر مجازی خواهیم رسید. به عنوان مثال اگر شما بدانید که در یکی از مناطق اطراف تهران قرار است شهرک و یا کارخانهای زده شود، به آینده آن توجه دارید و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمایه گزاری در آنجا میشوید. معمولا مردم عادی نیز در خرید املاک آینده و موقعیت زمین یا ملک را در نظر میگیرند. این اقدام کار درستی است که برای آینده خود برنامهریزی میکنند. برای جامعه بزرگتر هم ما باید همینکار را بکنیم و همین اندیشه را توسعه دهیم. البته عصر مجازی تغیرات شگرفی را بوجود میآورد که اینروزها تشخیص همه اتفاقاتی که خواهد افتاد و حتی تخیل در بعضی از آن امور هم مشکل است، اما واقعیتی است که دارد اتفاق میافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همین علت اینگونه مسائل و مباحث بصورت جدیتری در حال مطرح شدن میباشند.
برای کشوری مانند ایران که بنظر بنده هنوز در وسطهای موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درک نکرده است، اطلاع از تغیر جهان به سوی عصر مجازی بسیار با اهمیت میباشد. شاید مسئولین اداره کشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازی به بحرانی بودن وضعیت کشورمان در این زمینه پیببرند و با حرکت پرشتاب، توسعه فناوری اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولویت کارهای خود قرار دهند. از طرف دیگر اینجانب امیدوارم با جا انداختن اندیشه موج چهارم بتوانیم برنامهای پرشی برای عبور سریع از موج سوم و رسیدم به موج چهارم را تدارک نماییم. در صورت موفقیت در چنین برنامهای میتوانیم بخشی از عقب ماندگی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند جلو افتاد.
سئوال برای رسیدن به عصر مجازی چه مشکلاتی وجود دارد؟ آیا میتوانید بگویید این موج کی شروع میشود و تا چه وقت دیگر در این عصر قرار خواهیم گرفت؟ یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است. اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است. در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد. همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
شما در کنفرانسهای یونسکو در ملبورن استرلیا و در بانکوک تایلند و اخیراْ در آمریکا برای اولین بار از سه عنصر سختافزاری به عنوان عوامل اصلی ایجاد جامعه مجازی نام بردهاید، ممکن است در این مورد توضیح بدهید؟ سه عاملی که چهار سال قبل در کنفرانس یونسکو مطرح کردم اهمیت فوقالعادهای از نظر سخت افزاری در ایجاد عصر مجازی دارند. همانطور که قابل پیش بینی هم بود این عناصر بشدت رو به رشد و تحول هستند و حتی از تخیل من و آنچه در آن زمان فکر میکردم هم جلوتر رفتهاند. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، بخش محاسباتی رایانهها یعنی CPUها هستند که باید سرعت آنها آنقدر بالا رود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را بصورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار دادن تعداد بیشتر ترانزیستور در یک تراشه CPU میباشد. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معرف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید و در سال 1999 تعداد 9.5 میلیون ترانزیستور در CPUهای پنتیوم 3 جای گرفت. این روند ادمه دارد و قرار است این افزایش تا سال 2005 به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و قدم بعدی سال 2011 میباشد که هدف یک میلیارد ترانزیستور در یک واحد CPU در برنامه تولید کنندگان میباشد. البته همزمان با این رشد عوامل دیگری که در سرعت دادن به این واحد محاسباتی دخالت دارند مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPUها از 5 ولت به یک ولت و حتی تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی بسوی مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری که در راه است زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. مجموعه تحولات تکنولوژیکی در این زمینه شرایط مناسبی را بوجود میآوردند تا سرعت واحد محاسباتی بسویی که انتظار داریم و مورد نیاز عصر مجازی است پیش برود. مسلماْ در صورت ادامه این پیشرفت تا دو دهه دیگر CPU های مورد نیاز در ابزار عصر مجازی فراهم خواهد شد.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم حافظهها با حجم فوقالعاده زیاد میباشند. جهان مجازی جهانی 3 بعدی است و حتی در بعضی موارد نیاز به فضاهای بیشتر از 3 بعدی هم میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را بصورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به نقطه دلخواه منتقل نماییم، نیاز به دخیرهسازی و بازخوانی حجم زیادی از داده را داریم. حافظههای موجود توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلا میسر نمیباشد. اما امیدها به حافظههای لیزری و ملکولی که خوشوقتانه پیشرفتهای تحقیقاتی زیادی در این خصوص داشتهاند معطوف شده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت را در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار گرفتن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. بنابراین نشانههایی از حافظهها با ظرفیتهای مناسب برای عصر مجازی دیده میشود که در صورت محقق شدن تحقیقات در حال انجام و عملیاتی شدن اینگونه حافظهها مشکل حافظه نیز وجود نخواهد داشت.
سومین عنصر مورد نظر عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوقالعاده زیاد از نقظهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه بصورت با سیم و چه بصورت بیسیم میباشد. در این خصوص فیبر نوری به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بینهایت را دارد. اما محدویتها ابزار جنبی و افتی که در اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچها وجود دارد سبب شده است که این عنصر فعلا برای انتقال اطلاعات عصر مجازی عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروزین اگرچه نسبت به گذشته رشد وسیعی و توسعه خوبی داشتهاند مناسب برای عصر مجازی و موج چهارم نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوقالعاده بالا میباشد. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت احتیاج به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه میباشد. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه نماییم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج میباشد. لذا بنظر من محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و نیاز به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه داریم. امید میرود که این چالش هم تا دو دهه دیگر حل و در آن صورت ابزار اساسی اجرایی عصر مجازی فراهم شده است.
البته در کنار این عناصر سخت افزاری به رشد و توسعه نرمافزارها نیز باید توجه کرد که عمومآْ بسمت هوشمند شدن به پیش میروند و در خیلی موارد محدویتهای سخت افزاری را برطرف کردهاند. فضایی که فناوری اطلاعات بخصوص در دو سال گذشته در جهان ایجاد کردهاست نوید تحولات عظیمتری را در این عرصهها میدهد که دقت در آن و استفاده مناسب از شرایط پیش آمده فرصتی طلائی برای کشورهای هوشمند که اینگونه مسائل را اولویت برنامههای توسعه خود قرار دادهاند خواهد بود.
برای بسیاری از مردم که هنوز قدرت خرید یک رایانه را ندارند و هنوز اینترنت را نمیشناسند و از آن استفاده نکردهاند و با مسائل فنی آشنا نیستند اینگونه مباحث قابل درک و پذیرش نیست. آیا میتوانید با دلایل سادهتر و آماری بفرمائید جهان در چه شرایطی بسر میبرد و به کجا میرود؟ چون اشکال ما این است که وضعیت حال را هم که موج سوم است خوب نشناختهایم. سئوال بسیار خوبی کردید. من از اول میخواستم از این قسمت شروع کنم تا به موج چهارم برسم، اما حالا هم دیر نیست و فقط اشکالش طولانی شدن مصاحبه خواهد بود.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!. تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!.
بازگشت
صفحه اصلی خبر اول مقاله امروز مصاحبه آرشیو آیین نامه ها تماس با ما تبلیغات ADVERTISEMENT
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد. اهمیت علم زیست شناسی در تمدن بشری در اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار دارد. میزان رشد و پیشرفت مهندسی ژنتیک با دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود.
دستکاری ساختار ژنتیکی انسان دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد.
نظریه تافلر تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
سخن آخر در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
منبع نشریه علمی "روزنه" انجمن علمی پژوهشی گروه زیست شناسی دانشگاه تبریز
نقشه | درباره | آگهی | تماس | همکاری | پرسشهای متداول FAQ صفحه اصلیجستجوموضوعنامهمقالات مطالبخدماتآلوین تافلر (Alvin Toffler) :: زندگینامه در راهکار مدیریتhttp://www.mgtsolution.com/olib/539678137.aspxآلوین آلوین تافلر Alvin Toffler زندگینامه زندگینامه در راهکار راهکار مدیریت مدیریت ها زندگی زندگی نامه بیوگرافی بیوگرافی های های افراد و دانشمندان مرتبط با مهندسی مهندسی صنایع صنایع Biographies Biography راهکار مدیریت مهندسی صنایع نقشه سایت :: گزینههاارسال صفحهچاپ | راهنماهمه زندگینامههاانتشار زندگینامه :: آگهی سایت زندگینامه : «آلوین تافلر (Alvin Toffler)»
کاریکاتورها، تصاویر، فیلم ها، داستانها و حکایات، کلمات قصار و جملات برگزیده، طنز، لطیفه ها و جوک های مربوط به مدیریت و سازمان را مشاهده فرمایید.
کاریکاتورهای مدیریتی
حکایت های مدیریتی
جملات برگزیده مدیریتی
لطیفه های مدیریتی
در مسابقات سایت راهکار مدیریت شرکت کنید
:: اطلاعات زندگینامهنوع مطلب : زندگینامه شماره سریال : 539678137 تعداد بازدید : 614 امتیاز : تاریخ بهروزرسانی : 02/04/1387 تاریخ انتشار : 08/04/1387 تاریخ ایجاد : 02/04/1387 امتیاز 66 از 100 (3 امتیازدهنده) عنوان شخص آلوین تافلر (Alvin Toffler)
عمر 1928 لقب آینده نگر آینده نگرها فرستنده بابکی، مهین انتشارات کتاب های برجسته آلوین تافلر
1- خلاصه 1928 تولد 1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقالهای به نام افق 1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T 1970 انتشار کتاب شوک آینده 1977 ایجاد مؤسسه آینده جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور 1980 انتشار کتاب موج سوم 1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در وروی سابق 1990 انتشار کتاب تغییر قدرت 1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ 1996 ایجاد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره مدیریت 2- مقدمه آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته میشود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیشبینی» در نوشتههایش اجتناب میورزد و بر این نکته اصرار میکند که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است. این امر ریشه در دانایی، فنآوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل میشوند که تغییرات پیچیده تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرشها و منافع گسترده تاثیر میگذارند.
3- زندگی و دوره شغلی آلوین تافلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرتهای زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفتهاند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کردهاند.
بخش اعظم کارهای تافلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شدهاند – این اولین نکتهای است که او همیشه بدان اشاره میکند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خواندهاند و سپس به یک زندگی کولیوار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند.
تافلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فنآوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دورهای را در مورد تاریخ فنآوری گذراند. تافلر سالها وفت خود را صرف روزنامهنگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوتنامهای از شرکت آیبیام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فنآوریهای پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره تغییر بنویسد که امروزه معروفترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله آیبیام، نوشته شد.
4- تفکر کلیدی اگرچه او کتب زیاد و مقالات بیشماری منتشر کرده اما فلسفه او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شدهاند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار میرود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید تافلر درباره تغییر به عنوان جریانی بیپایان هستند.
تافلر دیدگاه خود در مورد این سهگانه را چنین بیان مینماید: «موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
علاوه بر ارایه تحلیلی جامع از تغییر و بسیاری از مشکلات و چالشهایی که به دنبال دارد، این سه گانه مملو از امیدواری است. این کتابها استدلال مینمایند که تغییر سریع در پیرامون ما آن گونه که به نظر میرسد، تصادفی یا بینظم نیست بلکه الگوها و عواملی شناخته شده در ورای آنها وجود دارند که باعث میشوند ما به شکلی «استراتژیک» به مقابله با تغییرات بپردازیم و از واکنشهای خطرناک به رخدادهایی که با آنها مواجه میشویم، بپرهیزیم.
5- سه گانه تافلر 5-1- شوک آینده تافلر توضیح میدهد که تاثیر تغییرات به سرعت رخ میدهند و از همین جا بود که عبارت شوک آینده وارد واژگان جهان شد و هم اکنون به شکلی گسترده از آن برای تشریح سردرگمی، ابهام و از دست رفتن توانایی تصمیمگیری استفاده میشود که بر افراد، گروهها و کل جامعه در زمانی تاثیر میگذارد که آنها تحت سیطره تغییر درآمدهاند.
تافلر در پیشگفتار کتاب تغییر قدرت مینویسد: «تاریخ پیامدهای خاص خود را دارد که مستقل از مسیر حقیقی تغییر هستند. رخدادها و واکنشهای سریع، اثرات خاص خود را دارند چه این تغییرات خوب تلقی شوند و چه بد.»
شوک آینده سی سال پیش نوشه شده و هم اکنون میتوان از آن برای سنجش پیشبینیهای تافلر استفاده کرد. آنچه که ما دریافتیم قابل توجه است: او فروپاشی خانواده هستهای، انقلاب ژنتیک، فروپاشی جوامع، از سرگیری تاکید بر تحصیلات و افزایش اهمیت دانش در جوامع را پیشبینی کرده بود.
5-2- موج سوم شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
5-3- تغییر قدرت در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه میدهد و به این موضوع میپردازد که چگونه افراد، سازمانها و کشورها تحت تاثیر تغییراتی قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت میپردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.
واژه «تغییر قدرت» در معنا با واژه «تغییر در قدرت» تفاوت دارد. به گفته تافلر، «تغییر در قدرت» به معنای انتقال قدرت است اما «تغییر قدرت» به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمیدهد بلکه آن را متحول میسازد.
کتاب تغییر قدرت، سه منبع قدرت را به ما یادآوری میکند: زور، ثروت و دانش. همه شرکتها در چارچوبی کار میکنند که تافلر آن را «حوزه قدرت» مینامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه میدهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.
کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راهحل زودهنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارایه نمیدهد. تافلر درباره تلاشهای انجام شده برای حرکت افراد، شرکتها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث میکند. به اعتقاد او، حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالشهای بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای «سریع» و «کند» همیشه وجود دارد.
6- آلوین تافلر در یک نگاه سه گانه تافلر همچنان تاثیرگذار است و در عین حال باید توجه داشت که آخرین کتاب از این مجموعه در سال 1990 منتشر شده است. اشتباه است که فکر کنیم کار تافلر در آن زمان شروع و به پایان رسیده است. مثلاً کتاب سازمانهای سازگار که در سال 1985 منتشر شد، بر مبنای نتایج و یافتههای تافلر در طول کار مشاوره او بین سالهای 1969 تا 1970 برای شرکت At&T بوده است. این گزارش که مدیریت ارشد آن را نادیده گرفته بود، بعدها به متنی تاثیرگذار تبدیل شد. این کتاب به موضوعاتی همچون تحول سازمانی و تطابق از طریق تمرکز بر نمونه At & T میپرداخت.
کتب و مقالات زیادی پس از این سه گانه نوشته شدهاند و پس از انتشار کتاب تغییر قدرت، بیش از پیش از نقش هایدی تافلر قدردانی شده است. آخرین آثار تافلر به صورت مشترک با دیگران نوشته شدهاند. کمک آنها به جهان سیاست موضوعی است که بسیاری از مفسران علم مدیریت آن را نادیده گرفتهاند. بسیاری از رهبران مهم این نظرات را رعایت کردهاند و نقش بسزایی در توسعه روابط شرق – غرب داشتهاند. یکی از مهمترین افرادی که این نظرات را پذیرفته و تحت تاثیر آنها قرار داشت، میخاییل گورباچف بوده است. کتب تافلر سر از چین نیز درآوردهاند و تا پیش از رخ دادن فاجعه میدان تیانانمن ، تاثیر مثبتی بر سیاست این کشور گذاردند. البته هماکنون این کتابها در چین ممنوع شدهاند هر چند که ممنوعیت چنین کتابهایی باعث افزایش فروش آنها میشود.
از دیگر کتب معروف تافلر طی ده سال گذشته میتوان به مهمترین آنها یعنی کتاب جنگ و ضد جنگ اشاره کرد. این کتاب که متمرکز بر جنگ است، به این نکته اشاره مینماید که تغییر در نحوه اداره کسب و کار که موازی با تحولاتی است که ما در زمان بروز جنگ تجربه میکنیم. همانند بخشهای تجاری و تولیدی، بسیاری از تغییرات نظامی نیز ماحصل پیشرفتهای حاصله در فنآوری اطلاعات هستند. عقاید تافلر در رخدادهایی همچون جنگ خلیج فارس به اثبات رسیدهاند اما مهمترین پیشبینی آلوین در مصاحبه او با مجله علوم نوین در مارس 1994 مطرح شد که در آنجا او از ناکافی بودن نیروی نظامی مرسوم در کنترل فعالیتهای تروریستی سخن گفته بود. برای روشن کردن این موضوع، او به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا گفت که اگر او 20 نفر و یک میلیون دلار پول داشت، میتوانست در آمریکا را ببیند. هفت سال بعد، حوادث 11 سپتامبر اعتبار گفتههای او را تصدیق کردند.
ابتدای صفحه انتشار زندگینامه زندگینامههای دانشمندان مرتبط با مباحث سایت را ارسال کنید و موجودی خود را افزایش دهید آگهیهای سایت
انتقاد پیشنهاد پیاممتن انتقاد، پیشنهاد یا پیام: آدرس ایمیل (اختیاری): لینک به راهکار مدیریت <a href="http://www.mgtsolution.com/"><img width="125px" height="30px" border="0" alt="راهکار مدیریت" title="راهکار مدیریت :: راهکار افرادی که به گونهای با مدیریت ، مهندسی صنایع ، حسابداری و فناوری اطلاعات سر و کار دارند." src="http://www.mgtsolution.com/images/mgtlogo120.gif"></a> راهکار مدیریت ارائه کننده مقالات منابع راهکارها در حوزه مدیریت ، مهندسیصنایع ، حسابداری و فناوری اطلاعات http://www.mgtsolution.com صفحه اصلی | جستجو | موضوعنامه | مقالات مطالب | خدماتنقشه | درباره | آگهی | تماس | همکاری | ورود | عضویت در راهکار مدیریت | پرسشهای متداول FAQراهکار مدیریت 86-1383 محصول « شرکت توسعه خدمات مدیریت بهار » کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع و درج لینک آزاد است.
پژوهش منبع ICT چیست؟ عنوان قسمتی از پایانامه کارشناسی ارشد یوسف صوفی نویسنده 1387/07/07 تاریخ
امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، ناتوانی آن ها در باز شناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است . خلاصه منابع ارسالی به سایت مرجع
« مقدمه » تکنولوژی در توسعه اقتصادی و اجتماعی همواره یک وسیله ضروری بوده و خواهد بود . امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، ناتوانی آن ها در باز شناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است . ( شریف ، 67 ، 15 )
در عصر حاضر فناوری اطلاعات در تعریف قدرت و تمدن جوامع ، نقش کلیدی پیدا کرده است . از این رو در دو دهه گذشته کشورهای پیشرفته و صاحب فناوری ، به فناوری اطلاعات به عنوان محور بنیادین توسعه توجه پیدا کرده اند به طوری که هر یک از کشورها به نوبه خود طرح های ملی و منطقه ای خاصی را برای توسعه این فناوری اجرا کرده اند . ( علی احمدی ، 82 ، 1 )
فناوری همواره به عنوان یک ابزار بخشی از زندگی ما را تشکیل داده است و با افزایش توانایی های بشر به عنوان سازگاری با محیط برای رهایی از نیروهای قهار طبیعت مطرح بوده است . اهمیت و جذب و به کارگیری فناوری های جدید در دنیای کنونی توسط شرکت ها و سازمان ها بر کسی پوشیده نیست . یکی از علل توجه به این فن افزایش رقابت در ابعاد کیفیت ، هزینه ، زمان و به طور کلی بهره وری در عرصه بین المل است . ( کامرانی ، 86 ، 1 )
اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات : امروزه وضعیت ICT در یک کشور به عنوان شاخصی برای برآورد توسعه یافتگی اقتصادی آن کشور به حساب می آید . ( رحیمی ، 81 ، 1 )
توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در طول دو دهه به نحو شگرفی سبب بروز تحول در همه نظام های اداری و مالی ، حتی در شرکت های متوسط و کوچک شده و در بسیاری از موارد بنگاه های چند نفره تجاری را نیز دستخوش تحول کرده است .
دستاوردهای انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با پیشرفت های سایر حوزه های علوم و فناوری ، شکاف های تازه ای را پدید آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بیشتری بخشیده است .
بخشی از جهان به دلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیر ساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و فناوری به طور مستمر پیشرفت کند ، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرفی فناوری پیشرفته ، به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است .
در نتیجه سریع تر و بهتر ثروت تولید می کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است . ( جهانگرد ، 84 ، 2 )
فناوری اطلاعات از دو جنبه کاربردی و فناوری اهمیت دارد . در حوزه کاربری مسئله اصلی استفاده هر چه بیشتر و مفیدتر از فناوری اطلاعات در راستای فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی است به گونه ای که در اثر آن بهره وری ، کیفیت و شفافیت افزایش یافته و هزینه ها کاهش پیدا کند .
در مقابل حوزه فناوری به موضوع تولید انواع تجهیزات و سخت افزارها و نرم افزارهای لازم در حوزه کاربردی می پردازد . با توجه به گستردگی کاربرد فناوری اطلاعات و به عبارت دیگر بزرگی حوزه کاربردی نیاز به حوزه تولید و فناوری نیز بسیار افزایش یافته و این عامل مهمی برای توسعه صنعت فناوری اطلاعات و اشتغال زایی در سال های اخیر بوده است .
پیشینه فناوری اطلاعات و ارتباطات : به قولی انقلاب چهارم محصول به کارگیری رایانه و مخابرات در عرصه اطلاعات است که جهان را پس از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم به عصر اطلاعات در هزاره سوم رهسپار نمود .
تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر که تحت عنوان موج از آن ها یاد می شود آن را به 4 دوره یا موج تقسیم نموده است . موج اول عصر کشاورزی است کشف آتش و اختراع ابزار زمینه رشد تمدن بشر را به وجود آورد و نهایتاً منجر به شکل گیری جامعه کشاورزی گردید .
بعد از احیای موج اول و گذشت سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد . هدف موج دوم یعنی عنصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است .
در موج دوم بشر موقعیت های شگرفی به دست آورد و اختراعات مهمی در خدمت او قرار گرفت و باعث شد تا وضع آموزش و بهداشت ، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جوامع کشاورزی شکل بهتری گرفته و توسعه کمی و کیفی یابند .
اختراعاتی مانند ماشین بخار ، راه آهن ، هواپیما ، تلفن ، برق ، رادیو ، تلویزیون ، پلاستیک ، ترانزیستور همه و همه به همراه ایجاد تشکیلات مدنی بستری را فراهم نمود تا انسان بتواند به هدف موج دوم که تهیه ابزار بهتر کار بود ، دست پیدا کند .
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختلفی از فناوری اطلاعات وجود دارد که خود سبب گشته تا تصاویر متفاوتی از آن در جوامع مختلف ارائه گردد .
بسیاری فناوری اطلاعات را مجموعه ای از سخت افزارها ، تجهیزات ، مهارت ، دانش کارکنان و ویژگی های اشیایی که کار روی آن ها انجام می شود می دانند و فناوری اطلاعات را روابط میان سخت افزار یا نرم افزار شبکه توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود می دانند . فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه ها بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها هم دلالت دارد .
با توجه به عمر نسبتاً کوتاه فناوری اطلاعات و در مقابل رشد و توسعه سریع آن تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد . به نظر اسکات موتون ( 1991 ) فناوری شامل انواع رایانه ها ، سخت افزار ، نرم افزار و شبکه های ارتباطی که دو رایانه را به هم متصل می کند ، شبکه های عمومی و خصوصی و ترکیب رایانه ها ، فناوری ارتباطات و سیستم هایی که رایانه های شخصی را به این رایانه ها متصل می کند و شبکه جهانی اینترنت می باشد .
فناوری اطلاعات را در تجهیزات رایانه ای مستقر در ادارات و کسب و کارهای مختلف می داند که شامل رایانه های شخصی ، سرورها ، ایستگاه های کاری و . . . است . در فرهنگ آکسفورد فناوری اطلاعات به مفهوم مطالعه نظام یافته صنایع مرتبط با ارتباطات دانش است .
به هر حال فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت تجاری جدیدی آغاز کنیم و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها و بنگاه ها کسب و کار مؤثری برقرار سازیم . ( کامرانی ، 86 ، 11 )
بررسی ها نشان می دهند که سازمان ها عمدتاً در 4 زمینه از فناوری اطلاعات بیشتر بهره می گیرند :
امور پردازش اطلاعات تصمیم گیری اشتراک اطلاعات نو آوری در امور پردازشی ، سازمان با کمک فناوری اطلاعات به جمع آوری ، تبدیل ، ایجاد ، نگهداری ، ثبت و ارسال اطلاعات می پردازد . در امر تصمیم گیری نیز از ابزارهای فناوری اطلاعات می توان سیستم های پشتیبانی تصمیم و یا سیستم های خبره را نام برد .
به کارگیری فناوری اطلاعات می تواند به خلق نوآوری در سازمان در ارائه کالا یا خدمات و حمایت از مشتریان و ایجاد برتری رقابتی بینجامد . امروزه بکارگیری فناوری اطلاعات بخشی لایننک مشاغل علی الخصوص مدیریتی است . مدیران باید بتوانند کارشناسان فنی را به شکلی وا دارند تا از نوآوری های فناوری در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان در جهت بهره وری و اثر بخشی بیشتر استفاده کنند . ( همان منبع )
اگر سیر تحول فناوری اطلاعات را از ابعاد و جنبه های مختلف بررسی کنیم ، می بینیم که در بعد شبکه ها ، اینترنت ، اکسترانت و اینترنت را داشته ایم که هر کدام از جنبه های گوناگونی برخوردار بوده اند که به مرور زمان تکمیل گردیده است . در بعد اطلاعات مدیریت نیز سیر تحولی به شکل مقابل وجود داشته است :
AI , KBS , ES , DSS , MIS , TPS , OAS در بعد کاربرد جنبه های مختلفی مثل روباتیک ERP ، MRP ، CRM ، SCM و WFM بوده است که هر کدام به تنهایی سیر تحولی خود را داشته اند ، در بعد فناوری محض نیز در جنبه های سخت افزار ، نرم افزار و تجهیزات ارتباطی سیری تکاملی تاکنون طی گردیده است ، جنبه های مختلفی هم در بعد جغرافیایی شامل GIS و GPS وجود دارد ، در بعد جهان الکترونیکی نیز فناوری سیری تحولی را به شکل مقابل در حال طی نمودن و رسیدن به دولت الکترونیک است :
EDI ، e-marnet ، e-shopping ، e-banking ، e-commerce ، e-learning ، ... ، egoverment و e-world .
سیر تحول فناوری اطلاعات از ابعاد مختلف در شکل 1-2 نشان داده شده است . همانگونه که اشاره شده ، این ابعاد عبارتند از : بعد شبکه ، بعد اطلاعات مدیریت ، بعد کاربرد ، بعد فناوری محض ، بعد جغرافیا و بعد جهان الکتریکی .
مروری بر مفاهیم : برای اینکه تعریف جامعی از فناوری اطلاعات و ارتباطات داشته باشیم ، لازم است مروری بر چند واژه بکنیم :
بیت : کوچک ترین ذره اطلاعاتی را بیت گویند . در سیستم دودوئی یکی از دو حالت صفر ( 0 ) و یک ( 1 ) ، یک بیت 1 اطلاعات است .
بایت : از ترکیب چند بیت اطلاعات ، بایت 2 به وجود می آید . برای مثال در زبان های برنامه نویسی هر هفت یا هشت بیت ، یک کلمه را می سازد .
داده : از تلفیق بایت های اطلاعاتی « داده » یا « اطلاع خام » شکل می گیرد . به یک عدد نظیر ( 12 ) با یک واقعیت مانند نیز ، داده گفته می شود . داده بیانگر مشاهدات یا واقعیت های خارج از زمینه اصلی شامل است . بنابراین به طور مستقیم معنایی ندارد . برای مثال باید بگوییم دوازده نفر تا معنی بیابد .
اطلاعات 3 : از قرار گرفتن داده ها در درون یک متن معنی دار که اغلب به صورت پیام است اطلاعات به دست می آید . به عبارت دیگر ، داده های ساختار یافته یا تغییر شده را اطلاعات گویند . اگر عددی یا واقعیتی برای فرد خاص در ارتباط با موضوغی معین در زمان تصمیم گیری تعبیر و تفسیر شود به اطلاعات تبدیل می شود .
دانش 4 : از اطلاعات ( پیام های ) انباشته شده به صورت منظم ، ساختار یافته و معنی دار ، از طریق تجربه ، ارتباطات یا استنتاج ایجاد می شود و ما آن را باور می کنیم و برای آن ارزش قائل می شویم .
بینش 5 : از تلفیق دانش های گوناگون بینش حاصل می شود . اگر کسی به تواند رابطه میان دانش های گوناگون را کشف کند و قانونمندی هایی را که نیاز به مطالعه میان رشته ای دارد کشف کند به حکمت دست می یابد .
هر یک از طبقات اطلاعات - یعنی داده ، اطلاعات ، دانش و حکمت اگر به صورت دست اول باشند اطلاعات ویژه نامیده می شود ( نمودار ) .
اطلاعات ویژه به طبقاتی از اطلاعات گفته می شود که در اختیار افراد معدود یا سازمان خاصی باشند . ( رضائیان ، 82 ، 40 )
دیدکلی هایدی والسوین تافلر در کتابی به نام به سوی تمدن جدید یا سیاست در موج سوم خاطر نشان ساختهاند که درگیری اصلی قرن بیست و یکم مقولهای است که نه میتواند موید نظریه هانتینگون و نه نظریه فوکویاما باشد، بلکه نوعی درگیری عمیق و همه جانبه بین تمدن موج سوم (اطلاعات و ارتباطات ) با تمدنهای موج دوم (تمدن صنعتی) و تمدن موج اول (انقلاب کشاورزی)است.
در نظریه فوکویاما ، وی سعی کرده است با ارائه یک سلسله استدلالهای نظری ثابت نماید که جامعه بشری در قرن بیست و یکم رو به سوی لیبرال دموکراسی خواهد نهاد. و بر این نکته اصرار دارد که هیچ ایدئولوژی و مرام و مسلکی قادر به رقابت با نظام لیبرال دموکراسی نیست. و این ایدئولوژی کاملترین نوع آنها و آخرین شکل حکومت بشری خواهد بود. هنگامی که بشر به این مقام رسید به پایان تاریخ نزدیک شده است.
نظریه تافلر نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود
پایان نامه (محل نگهداری: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران)Full Image
تحول ماهیت قدرت در اندیشه آلوین تافلر, / سعیدهالسادات گرامیان؛ به راهنمایی: حسین سیفزاده.
گرامیان، سعیدهالسادات
180 صفحه، کتابنامه پایان نامه (کارشناسی ارشد) -- دانشگاه تهران، 1377 h t t p : / / d a t a b a s e . i r a n d o c . a c . i r این رساله مشتمل بر دو بخش و هشت فصل میباشد. در بخش اول: پدیده قدرت به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت . این بخش شامل دو فصل است . در فصل اول، به تعریف قدرت سیاسی و منابع آن پرداخته میشود. فصل دوم: اختصاص به بررسی تئوریهای مختلف قدرت دارد. در دستهبندی این تئوریها و معیار مورد توجه قرار گرفته است : (اول، ترتیب تاریخی آنها و دوم نگرشی علمی و یا فلسفی که اندیشمندان در ارتباط با پدیده قدرت ابراز داشتهاند، طبق این دو معیار، سه طبقهبندی کلی ارائه شده است :) نظریهپردازان کلاسیک ، که از نظر تاریخی از اندیشههای یونان باستان، مثل سقراط و افلاطون، شروع میشود و تا آغاز رنسانس ادامه یابد، وجه مشخصه این تئوریها، دیدگاه متافیزیکی آنها نسبت به پدیده قدرت است . این گروه از نظریهپردازان نیز در رابطه با نگاه بدبینانه یا آرمانی که نسبت به پدیده قدرت دارند، خود به دو گروه آرمانگرا و واقعگرا تقسیم میشوند. 2) تئوریپردازان مدرن: وجه تمایز این دیدگاه از دیدگاه کلاسیک ، نگرش مادی آنها نسبت به پدیده قدرت است . این دیدگاه به دو بخش تقسیم میشود: دیدگاه فلسفی و دیدگاه علمی در گروه اول، ماکیاولی، بدن وهابز قرار دارند که جزء واقعگرایان محسوب میشوند و در همین گروه عدهای چون سوسو، کانت و هگل با دید آرمانگرایانه به پدیده قدرت مینگرند. در دیدگاه علمی که بصورت تجربی به بررسی مسئله قدرت میپردازد نیز با دو گروه از اندیشمندان مواجه هستیم. واقعگرایان که عبارتند: مارکس ، ماکسوبر، مورگنتاو رابرت دال و سی رایت میلز و ارمانگرایان که شامل نظریهپردازانی چون، هاناآرنت و پورگن هابرماس میشوند. تئوریپردازان مدرن برای یاورند که ماهیت قدرت ، سلطه است ، آنچه در دوران مدرن بر تفکر سیاسی حاکم است ، توجیه اقتدار سیاسی است . این گروه از اندیشمندان برخلاف اندیشمندان کلاسیک قدرت را نه به عنوان یک پدیده متافیزیکی، بلکه به عنوان پدیدهای مادی میانگارند به فضائل و الهههای قدرت توجه میکند و آن را در خدمت منافع عمومی، تفسیر میکنند. 3) تئوری پردازان پست مدرن: نقد قدرت از مباحث پست مدرنیزم میباشد، اگر در نظریات کلاسیک و مدرن، ثدرت خصلتی سیاسی دارد و دارای مرکزی به نام حاکمیت است ، در نظریات پست مدرن قدرت پراکنده است و دارای مرکزیتی نیست ، در این گروه به تشریح نظیات نیچه، هایدگر، میشل فوکو و ژان فرانسوالیوتار پرداخته میشود. در واقع میتوان گفت بحث تافلر در رابطه با تحول، ماهیت قدرت در جامعه فراصنعتی تا حدودی به بحثهای این گروه نزدیک مشود. بخش دو: که در واقع موضوع اصلی رساله ماست ، تحت عنوان مؤلفههای قدرت از دیدگاه آلوین تا فلر، نام دارد. این بخش ، مشتمل بر شش فصل میباشد، در فصل اول به تبیین ماهیت قدرت از دیدگاه تافلر پرداختهایم. در این فصل، تعریف قدرت ، کیفیت آن و رابطه آن با نظم و آزادی و سرانجام مفروضههای قدرت از دیدگاه تافلر بررسی خواهد شد. فصل دوم: تحت عنوان ماهیت قدرت ، نام دارد در این فصل به بررسی چگونه تحول ماهیت قدرت در هر یک از امواج تمدن بشری میپردازیم. قسمت اول، اختصاص به پدیده قدرت در موج اول دارد در این قسمت نشان داده خواهد شد که خشونت نقش اساسی در تعیین ماهیت قدرت ایفاء میکند. در قسمت دوم بحث قدرت در موج بشری را به نمایش میگذارد و اینکه با تغییر در شیوه تولید ثروت و ظهور نظام صنعتی قدرت ، از خشونت به ثروت ، تغییر ماهیت میدهد. در واقع از نظر تا فلز، اساس تمامی تغییر و تحولات در عرصههای حسات انسانی و از جمله قدرت ، تغییر شیوه تولید ثروت است . نظام تولید کشاورزی، پدیدآورنده مناسبات قدرت خاص خود و نظام تولید صنعتی نیز مناسبات قدرت مربوط به خود را پدید میآورد. قسمت سوم، که در واقع میتوان گفت : فرضیهها بیشتر اختصاص به این قسمت از بحث دارد، مربوط به قدرت و تحولات آن در موج سوم یا عصر فراصنعتی است . در این فصل ابتدا به بررسی فضای فکری - فرهنگی و سیاسی و اجتماعی مطرح شده از سوی تا فلر و دیگر اندیشمندان در عصر فراصنعتی خواهم پرداخت تا به درک روشنتری از تحول ماهیت قدرت ، از دیدگاه تافلر در این عصر نائل شویم. از نظر تافلر، در موج سوم، با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات ، ماهیت قدرت از ثروت به دانائی تغییر خواهد یافت و بنابراین قدرت از ویژگیهای نوینی برخوردار میشود که عبارتند از پراکندگی قدرت ، افزایش پیچیدگی و انتزاع در قدرت و تنوع قدرت میشود سپس شاخصههای دانائی، از نظر تافلر مورد بررسی واقع خواهد شد. در این بحث نشانداده خواهد شد که دانائی از نظر کیفیت و کارائی مهمترین منبع قدرت است منظور از دانائی، نه تنها دانش و اطلاعات ، بلکه شهود و احستس و تخیل و ارزشهای انسانی نیز میباشد. اطلاعات و قدرت ، عنوان فصل سوم از این بخش میباشد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه تکنولوژیهای موجی سومی، نظیر کامپیوتر و بقول تافلر، ابر رسانهها در تعیین معادلات مربوط به قدرت در موج سوم از نقش اساسی برخوردارند. در قسمت دوم از بحث ، به ارتباط بین تحول ماهیت قدرت و تحقق جامعه آرمانی تافلر خواهیم پرداخت از نظر تافلر جامعه دانشمدار موج سوم موجب ارتقاء آرمانهائی چون آزادی، عدالت و دموکراسی خواهد شد. در فصل چهارم: به مبانی جامعهشناختی تحول ماهیت قدرت پرداخته خواهد شد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه بحرانهای وارده بر نظام صنعتی نظیر بحران نقشها، بحران ارزشها، بحران در نظام اقتصادی و سایر بحرانها، نقش اساسی در تحول ماهیت قدرت ایفاء میکنند. از نظر تافلر آنچه سبب این بحرانها میشود، برخورد تمدن موج سوم و تمدن دوم است . ظهور نظام نوین دانائی که مبتنی بر تکنولوژیهای موج سومی است ، سبب ایجاد شتاب در تغییرات میشود و این شتاب بدنبال خود، ناپایداری و عدم قطعیت را همراه میآورد. فصل پنجم: به نقد و ارزیابی تافلر اختصاص دارد، در این فصل با استفاده نظریات اندیشمندان مختلف مانند میشل فوکو، ژان بودریارد، ژان فرانسوالیوتار، به نقد تحلیل فلراز تحول ماهیت قدرت در موج سوم خواهم پرداخت و آنچه بیش از همه مورد نقد قرار گرفته است ، بینش یوتوپیائی تافلر نسبت به نتایج مثبت و آرمانی تحول ماهیت قدرت در جامعه اطلاعاتی میباشد.
اطلاعات / قدرت سیاسی / قدرت سیاسی / تافلر، آلوین / تکنولوژی Information / Political power / Political power / Toffler, Alvin / Technology Serial no: 00060477 == Call No. : 22287
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است. موج چهارم عصر مجازیرا در پیش خواهیم داشت
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است. عصر بعدى قطعاً با توجه به رشد فنآورىها، عصر مجازى خواهد بود که اصطلاحاً چهارمین موج تغییر در جهان یا The Wave Of Change Fourth نامیده مىشود. سه عامل اساسى سختافزارى براى ایجاد جامعه مجازى وجود دارد که با به دست آمدن آنها مىتوانیم دنیاى مجازى را مثل اینترنت، رادیو و تلویزیون که در کنار ما امرى طبیعى هستند، داشته باشیم. این سه عامل عبارتند از: 1. اولین عنصر سختافزارى که در شکلگیرى جامعه مجازى به آن نیاز شدید داریم، حافظهها با حجم فوق العاده زیاد است. حافظههایى که در کامپیوترها وجود دارد، محدودند. در دنیاى مجازى باید بتوانیم حجم فوق العاده زیادى از اطلاعات را در جایى ذخیره کنیم. این تکنولوژى الان وجود ندارد. در این زمینه، آخرین تکنولوژى که دانشمندان در حال دستیابى به آن هستند، حافظههاى مولکولى است. در یک مولکول مىتوان دانش جهان را جاى داد. 2. دومین عنصر سختافزارى، بخش محاسباتى رایانهها یعنى CPUها هستند که باید سرعت آنها آن قدر بالا برود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را به صورت لحظهاى انجام دهند. عوامل متعددى از جمله افزایش تعداد ترانزیستورها و کاهش ولتاژ تغذیه CPUها و حتى تغییر اساسى مواد اولیه چیپهاى سیلیکونى به سوى مواد جدید مانند لاستیکهاى نیمه هادى و تیوبهاى کربنى و فنآورىهاى دیگر که در راه است، زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم مىکند. 3. سومین عنصر مورد نظر عصر مجازى، ابزار انتقالِ داده با سرعتِ فوق العاده زیاد از نقطهاى به نقطه دیگر است.
پروژههای ملی از قبیل اولین روستای اینترنتی ایران در شاهکوه، اولین شهر الکترونیکی و اینترنتی ایران در جزیره کیش و طراحی اولین مرکز جامع خدمات اینترنتی ایران، ASP نمونههای مشخصی از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است که برای موفقیت در جهان پیچیده امروز و ایجاد کار، تلاش و انگیزه، اطلاع و شناخت از موقعیت جهان آینده لازم است. دکتر جلالی تجربیات گذشته و تحولات فناوری موجود را بستری برای تشخیص فرصتهای بعدی در جهان میداند. به همین جهت وی اصرار دارد ما نیز با درس گرفتن از تجربیات گذشتگان و بکارگیری امکاناتی که فناوریهای جدید بوجود آوردهاند تغییرات اساسی در جهان آینده را پیشبینی کنیم. این اقدام باعث میشود تا فرصت تجزیه و تحلیل پدیدههای جدید را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشیم و بتوانیم تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن پدیدههای نوین را ارزیابی نموده و آمادگی پذیرش آنها را داشته باشیم. توجه به این دیدگاه میتواند کمک نماید تا ما را از یک روش سنتی، که همواره به دنبال تعدیل و یا برخورد با هر پدیده جدید، بخصوص در بخش فناوریهای صنعتی بودهایم، خارج و به کشوری پیشرو در پذیرش تغییر و تحولات نوین که بیشترین تاثیرات مثبت اقتصادی را در آغاز ورود دارند تبدیل کند. جلالی از سال 1994 تا کنون بیش از 600 سخنرانی علمی در مجامع علمی داخل و خارج کشور، رسانههای گروهی، رادیو و تلویزیون ارائه نموده است که در بیشتر آنها توجه مخاطبین را به آیندهنگری و سرمایهگذاری بیشتر برای آینده تشویق نموده و از موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان تغییر اساسی جهان آینده یاد کردهاست. آخرین سخنرانی دکتر جلالی در این زمینه در دانشگاه ویرجینایی غربی در روز 23 اکتبر 2002 میلادی تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید :
این عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح مینمایید و اینقدر اصرار به معرفی آن دارید چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟ اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جدیدی بوجود آوردید تا بتوانم بحث جدیدی را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوری اطلاعات داشته باشم. توجه به اینگونه مباحث قطعاْ برای آینده همه ما مفید خواهد بود و امیدوارم سایر دوستان هم نظرات خود را در زمینه این موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شویم و آنرا تحت عنوان یک پروژه ملی دنبال کنیم. آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شاید اگر تخیل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغیر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده را در اختیار نداشتیم. تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نواندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود. با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوریهای جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیلهای نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد. خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه کسی بپذیرد یا نپذیرد واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت. از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد. در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
اما بعد از این مقدمه طولانی در پاسخ سئوال شما که چرا پیش بینی جهان آینده و عصر جدید مهم است به ذکر چند مثال میپردازم. ایالت کالیفرنیا در آمریکا جزء اولین ایالتی در آمریکا بود که مسئله توسعه فناوری اطلاعات را پس از مطرح شدن جدی گرفت و سرمایهگذاری مناسبی در این خصوص نمود و به همین دلیل به بیشترین سود در این زمینه دست یافت. در همان زمان ایالت ویرجینای غربی توجه ویژهای به این پدیده نشان نداد و از نظر اقتصادی متضرر شد و ایالت 50 ام آمریکا از نظر اقتصادی قرار گرفت. کشوری مانند هندوستان هدف را شناخت و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. کره جنوبی نیز در این زمینهها خیلی با دقت عمل میکند. سرمایه گذاری 5 میلیاری کره جنوبی در نانوتکنولوژی بخشی از دیدگاه آرمانی و نگاه به آینده آنها را نشان میدهد. غیر از تجربیات موجود جهان که تعدادشان بسیار زیاد است اگر بصورت طبیعی هم به موضوع بیندیشیم به واقعیت اندیشه عصر مجازی خواهیم رسید. به عنوان مثال اگر شما بدانید که در یکی از مناطق اطراف تهران قرار است شهرک و یا کارخانهای زده شود، به آینده آن توجه دارید و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمایه گزاری در آنجا میشوید. معمولا مردم عادی نیز در خرید املاک آینده و موقعیت زمین یا ملک را در نظر میگیرند. این اقدام کار درستی است که برای آینده خود برنامهریزی میکنند. برای جامعه بزرگتر هم ما باید همینکار را بکنیم و همین اندیشه را توسعه دهیم. البته عصر مجازی تغیرات شگرفی را بوجود میآورد که اینروزها تشخیص همه اتفاقاتی که خواهد افتاد و حتی تخیل در بعضی از آن امور هم مشکل است، اما واقعیتی است که دارد اتفاق میافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همین علت اینگونه مسائل و مباحث بصورت جدیتری در حال مطرح شدن میباشند.
برای کشوری مانند ایران که بنظر بنده هنوز در وسطهای موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درک نکرده است، اطلاع از تغیر جهان به سوی عصر مجازی بسیار با اهمیت میباشد. شاید مسئولین اداره کشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازی به بحرانی بودن وضعیت کشورمان در این زمینه پیببرند و با حرکت پرشتاب، توسعه فناوری اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولویت کارهای خود قرار دهند. از طرف دیگر اینجانب امیدوارم با جا انداختن اندیشه موج چهارم بتوانیم برنامهای پرشی برای عبور سریع از موج سوم و رسیدم به موج چهارم را تدارک نماییم. در صورت موفقیت در چنین برنامهای میتوانیم بخشی از عقب ماندگی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند جلو افتاد.
سئوال برای رسیدن به عصر مجازی چه مشکلاتی وجود دارد؟ آیا میتوانید بگویید این موج کی شروع میشود و تا چه وقت دیگر در این عصر قرار خواهیم گرفت؟ یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است. اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است. در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد. همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت. http://www.csee.wvu.edu/~jalali/itiran_jalali_interview3.html
هایدی والسوین تافلر در کتابی به نام به سوی تمدن جدید یا سیاست در موج سوم خاطر نشان ساختهاند که درگیری اصلی قرن بیست و یکم مقولهای است که نه میتواند موید نظریه هانتینگون و نه نظریه فوکویاما باشد، بلکه نوعی درگیری عمیق و همه جانبه بین تمدن موج سوم (اطلاعات و ارتباطات ) با تمدنهای موج دوم (تمدن صنعتی) و تمدن موج اول (انقلاب کشاورزی)است.
در نظریه فوکویاما ، وی سعی کرده است با ارائه یک سلسله استدلالهای نظری ثابت نماید که جامعه بشری در قرن بیست و یکم رو به سوی لیبرال دموکراسی خواهد نهاد. و بر این نکته اصرار دارد که هیچ ایدئولوژی و مرام و مسلکی قادر به رقابت با نظام لیبرال دموکراسی نیست. و این ایدئولوژی کاملترین نوع آنها و آخرین شکل حکومت بشری خواهد بود. هنگامی که بشر به این مقام رسید به پایان تاریخ نزدیک شده است.
نظریه تافلر نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود. و در ادامه این امر میتوانیم به این موضوع اشاره کنیم که به مصداق این موضوع که زمان چون باد سپری میگردد پس مسلما زمان رسیدن ما به موج چهارم بسیار سریع خواهد بود و چه بسا ما امروز در دوران گذار موج سوم و ورود به دوره بعد میباشیم. ازاین رو این موضوع مطرح میگردد که در دوره چهارم رقابتی تنگاتنگ میان دول مختلف از لحاظ میزان بهره گیری از اطلاعات موجود مطابق با مکان جغرافیایی و مردمانشان شکل خواهد گرفت. پس لزوم وجود و یا ایجاد اطلاعات توسط یک کشور ملاک قدرت آن نخواهد بود!بلکه میزان اطلاعات تبلور یافته قدرت مافوق نتصور خواهد شد..........
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
موج چهارم: عرصه آگاهی، باز گشت انسان به اصل، عصری که علم هم به دنبال سعادت میگردد چه رسد به انسان که با وجود همه نسیانش باز در پی سعادت اصلی میگردد.
حرف حسابم موجی است که محدودیت میزداید و مارا به سوی نا محدود می خواند. عصری که حرف آن را خیلی از فلاسفه و فیلسوفان پیش از ما به اندیشه ها رانده اند. انسان چیست، این من کیست، خدا (در این معادله فرای ریاضی) در کدام سمت معادله به نظاره نشسته.
همه این بحث ها اندرخم یک جواب است که انسان به خاطره آن سعی در فراموشی نسیان خود دارد. موجی که مانند دانای موج سوم است ولی تفاوتش و برتریش باعث استقلال آن به عنوان یک موج جدید است.
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد. موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند. موج سوم توفلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است. در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که توفلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. توفلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید. او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.» نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد. در موج چهارم همه چیز تعریف جدیدی پیدا میکند بطور مثال جنگ ها به صورت امروزی نیست و اسیب ها به جای صدمه به جسم روح را تخریب و انسان را نابود میکنند
آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آن را تغیر اساسی جهان دانستندو کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام استموج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود
از دیدگاه تافلر ، موج سوم ، دوران پیدایش خانه - کارخانه هاست ، جایی که افراد در آنها هم زندگی می کنند وهم کار . در این جامعه تمایز میان مصرف کننده وتولید کننده از بین خواهد رفت وحد فاصل میان دولت وملت برداشته خواهد شد . 10 سال پس از انتشار کتاب ((موج سوم ))تافلر کتاب دیگری روانه بازار کرد که آخرین بخش از این سه گانه به شمار آمد و جابجایی در قدرت نام داشت . در کتاب جابجایی در قدرت تافلر سخنانی را که در موج سوم گفته بود توسعه بخشید ودرباب تحولاتی که در ساختار قدرت در عصر انقلاب اطلاعاتی وجامعه موج سوم رخ خواهد داد سخن گفت . ((جابجایی در قدرت )) از 7 بخش تشکیل شده ودر این بخش ها از پایان امپراتوریها ، تغییر مفهوم قدرت ، پول قرن بیست ویکمی ، جنگهای اطلاعاتی ، بنگاههای اقتصادی قدرت احزاب جدید ورسانه های فراگیر جهانی سخن به میان آمده است . کتابهای بعدی تافلر ، در حقیقت تشریح دقیقتر این سه کتاب به شمار می آیند . کتابهای مثل : ((ورقهای آینده )) ، ((جنگ وضد جنگ )) یا ((وب - بیو )). تافلر از دیدگاه منتقدین اروپایی اش یک آینده نگر خوشبین ومحافظه کار شناخته می شود وآنچه او در مورد ویژگیهای مثبت عصر اطلاعاتی وجامعه فرا صنعتی می گوید توسط متفکرینی چون ژان بودریار وژاک دریدا به مسخره گرفته شده است . از دیدگاه این متفکرین ، جامعه سیاستمداران وثروتمندان آمریکایی در پی ساختن وشکل بخشیدن به آنند وافرادی چون تافلر تنها تبلیغات چیانی هستند که از قبل با جارزدن در کوچه وخیابان با آب وتاب وعده وقوع آن را می دهند . البته تافلر با این انتقاد ها آشناست اما نمی کوشد به آنها جواب جدی ارائه کند کار تافلر بیشتر بر ارائه اطلاعات انبوه وپراکنده ای متمرکز است که به خاطر تازگی ورزق وبرقشان جذاب وپذیرفتنی به نظر می رسد.
نظریه تافلر تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
موج چهارم از دیدگاه دکتر
به عنوان اولین سؤال خلاصهاى از تاریخچه تغییرات اساسى زندگى بشر از ابتداى خلقت تاکنون را بیان بفرمایید.
با نگاهى به تاریخ جهان، متوجه خواهیم شد که اولین اختراع بشر آتش بوده است. پس از آن ابزار را مىتوان هر روز بر مجموع داده هایی که در جهان وجود دارد افزود.
* با توجه به این تقسیم بندى، عصر بعدى چه خواهد بود؟
با توجه به مطالعاتى که من در مجموع ده سال روى این اصول داشتم، روند تکنولوژى و فنآورى را دنبال کردم و تأثیراتش را درجهان بررسى کردم، در نهایت به این نتیجه رسیدم که عصر بعدى قطعاً با توجه به رشد فنآورىها، عصر مجازى خواهد بود که اصطلاحاً چهارمین موج تغییر در جهان یا The Wave Of Change Fourth نامیده مىشود. دلایل شما براى اثبات نظریهتان چیست؟
اول اینکه ما حتى در اصول اسلامى و عقاید دینى خودمان به این گونه مسائل مانند طىالارض اعتقاد داریم. در فرهنگ اسلامى ما، این مسئله یک مسئله جدى و قابل پذیرش است که قطعاً براى یک دنیاى مادى ممکن است خیلى معنا نداشته باشد؛ دوم اینکه ابزارى که امروزه در جهان وجود دارد، دقیقاً به ما نشان مىدهد که این واقعیت در حال رخ دادن است.
وظیفه دانشجویان براى فرهنگ سازى در این زمینه و عبور از موج سوم به چهارم چیست؟
دانشگاهى و دانشجو در این پروژه نقش بزرگى دارد. دانشجوهاى عزیز ما باید در این زمینه به خصوص در رابطه با توسعه IT و ICT خوب مطالعه داشته باشند. در رشتههاى IT براى چند سالى است که نیروهاى تربیت شده در این زمینهها نداریم. از سال 2005 کسى که در رشته شیمى تحصیل مىکند، باید ITو شیمى بخواند. رشتهاى به نام IT تنها، کاربرىاش محدود مىشود، اما از بین نمىرود. مىتوانیم یک دپارتمان IT با یک سرى درس داشته باشیم. اگر دانشجویى مىخواهد معارف بخواند، باید IT و معارف بخواند. به قصد توسعه دین در جهان معارف بخواند، نه به قصد مسلمان کردن همدیگر در ایران. با این ابزارهایى که تا به حال از آنها استفاده کردهایم، موفقیتى نداشتیم. به جاى اینکه انرژى ما صرف خودمان شود، باید براى جهان مصرف شود. ابزار فن آورى را باید در راه اسلام و توسعه دینى و نشر اندیشههاى خودمان به کار گیریم. دانشجوها مىتوانند در این زمینهها نقش اساسى داشته باشند و بدانند که از الان باید وارد شوند و حداقلها را در زمینه IT یاد بگیرند. به هر حال بى سواد کسى است که IT بلد نباشد. این یک امر واقعى و طبیعى است که امروزه حس مىشود.
سخن آخر در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
موج چهارم دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم دنیای فیزیکی است. اما در آینده ما به طرف دنیای غیرفیزیکی حرکت خواهیم کرد. به طور مثال یک دانشآموز ایرانی میتواند در کلاسی در کشور ژاپن حضور یابد. ساعت بعد در ایتالیا و در ساعت بعدی میتواند در آمریکا باشد در حالی که در خانه خود نشسته است. چگونه میتوانیم بگوییم این فضا فیزیکی است. به نظر من موج جدیدی میآید و در این موج حضور فیزیکی انسان معنا ندارد.
ولی این شامل تمام حرکات بشر نمیشود. بشر به حس فضا کردن، لمس کردن و به بویایی احتیاج دارد. شما تنها به حسهای شنیداری و دیداری توجه کردید. همانند مکلوهان که به نوعی ابزار شیفتگی دچار شد و گفت رسانه همان پیام است. استدلالهای شما از عصر امروز است. وقتی ما از عصر مجازی صحبت میکنیم مقطعی که هنوز نیامده را میگوییم که در عصر آینده یک نفر که اینجا نشسته در عین حال میتواند به فلوریدا برود و در دریا شنا کند و خیس بشود و اگر سرش را در زیر آب نگهداری خفه میشود.
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است. اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشبا دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود. دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد. نظریه تافلر تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم. در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
منبع نشریه علمی "روزنه" انجمن علمی پژوهشی گروه زیست شناسی دانشگاه تبریز
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختلفی از فناوری اطلاعات وجود دارد که خود سبب گشته تا تصاویر متفاوتی از آن در جوامع مختلف ارائه گردد .
بسیاری فناوری اطلاعات را مجموعه ای از سخت افزارها ، تجهیزات ، مهارت ، دانش کارکنان و ویژگی های اشیایی که کار روی آن ها انجام می شود می دانند و فناوری اطلاعات را روابط میان سخت افزار یا نرم افزار شبکه توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود می دانند . فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه ها بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها هم دلالت دارد .
با توجه به عمر نسبتاً کوتاه فناوری اطلاعات و در مقابل رشد و توسعه سریع آن تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد . به نظر اسکات موتون ( 1991 ) فناوری شامل انواع رایانه ها ، سخت افزار ، نرم افزار و شبکه های ارتباطی که دو رایانه را به هم متصل می کند ، شبکه های عمومی و خصوصی و ترکیب رایانه ها ، فناوری ارتباطات و سیستم هایی که رایانه های شخصی را به این رایانه ها متصل می کند و شبکه جهانی اینترنت می باشد .
فناوری اطلاعات را در تجهیزات رایانه ای مستقر در ادارات و کسب و کارهای مختلف می داند که شامل رایانه های شخصی ، سرورها ، ایستگاه های کاری و . . . است . در فرهنگ آکسفورد فناوری اطلاعات به مفهوم مطالعه نظام یافته صنایع مرتبط با ارتباطات دانش است .
به هر حال فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت تجاری جدیدی آغاز کنیم و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها و بنگاه ها کسب و کار مؤثری برقرار سازیم . ( کامرانی ، 86 ، 11 )
الوین تافلر))، می نویسد: در عصر دانایی (عصر حاضر) نه تنها کالاها و خدمات و سرمایه ی بین الملل مختلف دنیا به آسانی به گردش در می آید، بلکه افکار و دانش نیز بی حد و مرزتر از گذشته مبادله می شود. ((رولند روبرتسون جهانی شدن را در دو مفهوم عام و خاص قابل بررسی می
موج سوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند. موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است.
اما در مورد موج چهارم :به نظر من موج چهارم موج فناوری اطلاعات و ارتباطات خواهد بود.و همه چیز در فضای مجازی به وقوع می پیوندد.
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی .:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی. موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد. موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است. در موج چهارم استفاده از سوخت هابه کل ملقی خواهد بودو...
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم
الوین تافلر در کتاب ارزشمند موج سوم زندگی بشر را به سه قسمت تقسیم نموده و معتقد است که بشر در طول زندگی خود سه موج عظیم را تجربه نموده است که موج های فوق کلیه ی شئونات زندگی اش را عوض نموده است وی مشخصه موج اول را کار یدکی و مکانیکی انسانها و مشخصه ی موج دوم را که از انقلاب صنعتی آغاز می شود کارخانجات عظیم صنعتی و مشخصه ی سوم را اصلاحات نامیده است تافلر معتقد است که اگر در اوایل ( دوران موج اول ) اتفاقی در جامعه ای رخ میداد اخبار آن روز ها ماهها طول می کشید تا به گوش جوامع دیگر برسد همچنین اتفاقات جوامع تاثیری در روند جامعه ی دیگر نداشت او جوامع موج اول را به حوضهای آب مجزائی تشبیه می کند که در صورت انداختن سنگ در یک حوض ، موج ایجاد شده در حوض هیچگاه حوضهای دیگر را تحت تاثیر قرار نمیداد. اما درمورد موج چهارم:پیشبینی میشود که تا 20 سال آینده بشر در “عصر مجازی” یا در چهارمین مقطع اساسی تحول تاریخ خود که موج چهارم نیز نامیده میشود، قرار خواهد گرفت. موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهدشد.
3- الوین تافلر و همسرش هیدا تافلر نویسندگان کتاب های «شوک آینده»، «موج سوم»، «جابجایی در قدرت»، «جنگ و ضد جنگ» و «به سوی تمدن جدید»: آنها درگیری اصلی در قرن 21 را نه مقوله ای در نظریه فوکویاما می دانند و نه هانتیگتون، بلکه ایشان معتقد است که نوع بشر تاکنون دو موج عظیم تحول را از سر گذرانده است و در حال ورود به موج سوم می باشد. با وقوع انقلاب ارتباطی-اطلاعاتی دیگر نخواهد گذاشت جامعه آینده بشر بر اساس موج دوم و موج اول شکل بگیرد و به پیش رود. بنابراین برخوردهای فراوانی رخ خواهد داد تا تمدن موج سوم تکامل یابد و بالغ گردد
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی موج دوم:عصر صنعتی موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
موج اول= عصر کشاورزی
موج دوم= عصر صنعتی
موج سوم= که از کنون اغاز شده
تافلر معتقد است که مشخصه ی موج اول کار یدکی و مکانیکی انسان ها است و مشخصه ی موج دوم کادخانجات عظیم صنعتی است که دربرگیرنده ی حرکت به سمت روش های تولیدی و سازماندهی نیروی کار است و مشخصه ی موج سوم اصلاحات است که مبتنی بر اطلاعات است.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشبا دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود. دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد.
نظریه تافلر
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
شاید تا قبل از پدیدار شدن تبعات حادثه ی حملات یازدهم سپتامبر 2001م کمتر کسی به اهمیت تأثیر تئوری های سه قلوی مهم جهانی بر تحولات تاریخ ساز آینده و آرایش نظام های جهانی پی برده بود.
البته پیش از آن اندک نخبگان سیاسی مستقلی ( همچون کیشور محبوبانی ، شینارو ایشی هارا ، ادوارد سعید ، حسین نصر ، آلن دوبنو آ ، اژه دبره و ... ) که با پیشینه ، سوابق و جایگاه نظریه سازی "فرانسیس فوکویاما" ، "الوین تافلر" و "ساموئل هانتینگتون" آشنا بودند و تئوری های « پایان تاریخ » ، « موج سوم » و « برخورد تمدن ها » را با دقت و موشکافی تحلیل کرده بودند به درک درستی از آنچه در آینده اتفاق می افتاد دست یافته و هشدارهائی را هم به جامعه ی جهانی داده بودند اما ضعیف بودن سیگنالهای این هشدار در مقایسه با حجم تبلیغات رسانه ای سردمداران نظم نوین ، مانع هشیاری به موقع جهانیان گردیده بود...
سه نظریه پرداز مشهور حدفاصل سالهای 1980 تا 1992 میلادی با سه رویکرد "تاریخی ، صنعتی و تمدنی" به پیش بینی و تبیین رابطه ی دولت ها با یکدیگر و نحوه ی برخورد و تقابل آنها در حال و آینده پرداختند اما آنچه که وجه اشتراک هر سه نظریه ی به ظاهر متفاوت از هم بود این است که آنها درنهایت به دنبال "طراحی جامعه ای واحد با فرهنگ واحد و با حاکمیت واحد" بودند و در نسخه ای مشابه ، "غرب و فرهنگ حاکم بر آن را مناسب ترین" می پنداشتند .
الوین تافلر که بیشتر با کتاب "موج سوم" خویش معروف گشته دارای آثار مهم دیگری همچون "شوک آینده" ، جابجائی قدرت" ، "جنگ و ضدجنگ" و "بسوی تمدن جدید" است که ایده های خود را در آنها اینگونه مطرح می سازد :
« بشر تا کنون دو موج عظیم تحول را از سر گذرانده است که هریک به مقیاس وسیعی باعث محو فرهنگ ها یا تمدن های گذشته شده و شیوه هایی از زندگی را جایگزین آنها کرده که کلا در نظر گذشتگان محال می نمود ... نوعی درگیری عمیق و گسترده ای بین تمدن موج سومی که حاصل اطلاعات و ارتباطات است با تمدن های موج دوم که حاصل تمدن صنعتی و موج اول که نتیجه ی انقلاب کشاورزی است در پیش روی بشریت جدید قرار دارد ... موج سوم ، خود دارای ویژگی ها و ساختارهایی خاص است و حرکت آن تندتر و پرشتاب تر است ... امروز صف آرائی تمدن های جهانی شکل دیگری به خود گرفته است .
جهان ، دیگر دو نیمه نیست بلکه میان سه تمدن متضاد و رقیب تقسیم بندی شده است . نماد نخستین تمدن هنوز کج بیل است، نماد دومین تمدن خط مونتاژ است و نماد سومین تمدن "کامپیوتر" .
در این جهان سه پاره ، بخش "موج اول" تأمین کننده ی منابع کشاورزی و معدنی است ، بخش "موج دوم" نیروی کار ارزان را تأمین می کند و به تولید انبوه مشغول است و بخش تندرشد "موج سوم" به سیطره ای دست می یابد که بر شیوه های تازه خلق و بهره برداری از دانایی مبتنی است ... »
سرانجام تافلر شکلی کلی از فرآیند حاکم بر جهان آینده را پیش بینی کرده و در جهت دهی پیش بینی خویش ، ویژگی های تمدن قرن بیست و یکم را به گونه ای ترسیم می کند که گویی "این تمدن ، تمدن بلامنازع آمریکاست" . جالب است بدانیم "نیوت گینگریچ" از عناصر افراطی حزب جمهوری خواه آمریکا که معتقد است: « آمریکا باید ارباب جهان باشد و اگر هر حکومتی پذیرای خواسته های آمریکا نباشد باید نابود شود » از دوستان نزدیک تافلر است و اعتقاد دارد « نظریه ی موج سوم تافلر مهم ترین و اساسی ترین تئوری است که قادر می باشد سیاست ها و آینده نگری های آمریکا را در برخورد با ملت ها به شیوه ی مورد نظر خویش اعمال نماید .» گینگریچ در قسمتی از بخش پیش گفتار کتاب "بسوی تمدن جدید" تافلر که در سال 1995م نوشته آورده است میگوید: « در سال 1991م جهان شاهد اولین جنگ بین سیستم های نظامی موج سومی با یک ماشین نظامی کهنه ی موج دومی بود . "طوفان صحرا" انهدام یکجانبه ی عراقی ها به دست آمریکائی ها و متحدینشان بود .
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد.
اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد .
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
عصر بعدى قطعاً با توجه به رشد فنآورىها، عصر مجازى خواهد بود که اصطلاحاً چهارمین موج تغییر در جهان یا The Wave Of Change Fourth نامیده مىشود.
سه عامل اساسى سختافزارى براى ایجاد جامعه مجازى وجود دارد که با به دست آمدن آنها مىتوانیم دنیاى مجازى را مثل اینترنت، رادیو و تلویزیون که در کنار ما امرى طبیعى هستند، داشته باشیم. این سه عامل عبارتند از:
1. اولین عنصر سختافزارى که در شکلگیرى جامعه مجازى به آن نیاز شدید داریم، حافظهها با حجم فوق العاده زیاد است. حافظههایى که در کامپیوترها وجود دارد، محدودند. در دنیاى مجازى باید بتوانیم حجم فوق العاده زیادى از اطلاعات را در جایى ذخیره کنیم. این تکنولوژى الان وجود ندارد. در این زمینه، آخرین تکنولوژى که دانشمندان در حال دستیابى به آن هستند، حافظههاى مولکولى است. در یک مولکول مىتوان دانش جهان را جاى داد.
2. دومین عنصر سختافزارى، بخش محاسباتى رایانهها یعنى CPUها هستند که باید سرعت آنها آن قدر بالا برود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را به صورت لحظهاى انجام دهند. عوامل متعددى از جمله افزایش تعداد ترانزیستورها و کاهش ولتاژ تغذیه CPUها و حتى تغییر اساسى مواد اولیه چیپهاى سیلیکونى به سوى مواد جدید مانند لاستیکهاى نیمه هادى و تیوبهاى کربنى و فنآورىهاى دیگر که در راه است، زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم مىکند.
3. سومین عنصر مورد نظر عصر مجازى، ابزار انتقالِ داده با سرعتِ فوق العاده زیاد از نقطهاى به نقطه دیگر است
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
تصور میکنم در موج چهارم حس لامسه کاربرد کمتری پیدا خواهد کرد.چون در آینده ما به طرف دنیای غیرفیزیکی حرکت خواهیم کرد. به طور مثال یک دانشآموز میتواند در کلاسی در کشور ژاپن حضور یابد. ساعت بعد در ایتالیا و در ساعت بعدی میتواند در آمریکا باشد در حالی که در خانه خود نشسته است. در این موج حضور فیزیکی انسان معنا ندارد.
کتاب تافلر:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد
کلمات کلیدی:
توضیح:
عنوان: تاریخچه آموزش الکترونیکی
مطالعه تاریخچه هر پدیده ای به شناخت بهتر از آن کمک می کند. به همین دلیل سیر تاریخی آموزش از راه دور را بطور خلاصه در این قسمت آورده شده است .
قبل از 1983 . دوره آموزشی مبتنی بر آموزشیار (Instructor-Led Training era)
قبل از اینکه کامپیوترها به این وسعت در دسترس باشند ILT (آموزشی مبتنی بر آموزشیار) اولین و ابتدایی ترین روش آموزشی بود . ILT باعث میشد تا دانش آموزان از محیط کاریشان دور شوند و ساعات بیشتری را صرف تعامل با آموزگاران و همکلاسی های خود کنند ؛ به هر حال ILT دارای هزینه های تحصیلی بالا می باشد ؛ ساعات شغلی را کم میکند که این باعث شد تا توسعه دهندگان و بخش آموزشی جهت یافتن یک راه بهتر آموزش اقدام کنند .
1993-1984. دوره چند رسانه ای (Multimedia era)
ویندوز نسخه 3.1 ، Macintosh ، CD-ROM ها و Powerpoint، اینها پیشرفت های تکنولوژیکی دوره چند رسانه ای بودند .
تلاش های این دوره باعث شد تا آموش ، قابل انتقال شود و به سمت ویژوال (بصری) سوق پیدا کند که دوره های درسی از طریق CD-ROMها توزیع و عرضه میشد .که با این تکنولوژی CBT(Computer Based Training) – آموزش مبتنی بر کامپیوتر می گویند . این CD-ROM ها هر زمان و هر جایی قابل دستیابی اند و باعث صرفه جویی زمانی و هزینه ای نسبت به روش ILT میشوند .
این دوره در جهت تغییر شکل دادن صفات آموزشی کمک زیادی کرد . این فواید ( دوره های درسی روی CD-ROMها) باعث کاهش تعامل آموزشیار و همچنین کاهش ارائه درس بصورت پویا میشود که منجر به روند یادگیری کندتر دانش آموزان میشود؛ چرا که درگیری و تعامل کمتری با آموزگاران دارند .
1999-1994. موج اول E-learning
هنگامیکه وب رشد کرد ، توسعه دهندگان صنعت آموزشی کاووش خود را با کمک گرفتن از این تکتولوژی در جهت بهبود آموزش آغاز کردند . با ظهور email ، مرورگران وب ، HTML ، پخش کنندگان رسانه (media player) ، فرمت های کم حجم صدا و یدئو و بکار گیری تکنولوژی Java باعت آغاز تغغیر چهره آموزش چندرسانه ای (Multimedia Elearning) شد . پایه آموزش از طریق email ، Interanet CBT (با استفاده از متن و گرافیک های ساده ) و آموزش مبتنی بر وب ، با قالب های وبی کیفیت پایین پدیدار شدند .
2005-2000 . موج دوم E-learning
پیشرفت های تکنولوژیهایی شامل : برنامه های تحت شبکه )و با استفاده از فناوری IP و Java) ، رسانه های قدرتمند (Rich media) ، دستیابی به پهنای باند بالا ، طراحی های پیشرفته وب سایتها انقلابی در صنعت آموزشی ایجاد کرد .
امروز live ILT از طریق وب میتواند با تدریس بلادرنگ (read-time mentoring) ترکیب شود و سرویس های فراگیرنده بهبود بخشد . استفاده از تکنولوژیهای موجود باعث ساختن محتویات دوره های درسی بصورت خیلی کارا و محیط های آموزشی چند بعدی (Multiple Dimensional learning environment) می شود .
این راه حل های پیچیده آموزشی حتی باعت صرفه جویی بیشتر در هزینه میشود ؛ همچنین مهارت های آموزشی کیفیت بالاتری خواهند داشت و جهت تطابق با موج بعدی آموزش الکترونیکی ، استاندارد میشوند .
موج چهارم – عصر مجازی
عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح می شود چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟
آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge)
تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نو اندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریه ها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آن را تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیل های نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود. با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیل های نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد. خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا ، چه کسی بپذیرد یا نپذیرد ، واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
اما در مورد موج چهارم :به نظر من موج چهارم موج فناوری اطلاعات و ارتباطات خواهد بود.و همه چیز در فضای مجازی به وقوع می پیوندد
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
مشخصات نویسنده
بهاره صفریان/رادیولوزی/روزانه/۸۷
bahar_sa1987@yahoo.com
یکشنبه 3 آذر ماه سال 1387 ساعت 2:05 PM
تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد.
ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید.
SUMSearch is a free medical, meta-search engine sponsored by University of Texas Health Science Center at San Antonio. It has an easy-to-use inte
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (co هنوز هم برسر نظریه موج چهارم اختلاف وجود دارد. عدهای نانوتکنولوژی را منشأ عصر چهارم میدانند. گروهی عقیده دارند علم ژنتیک حاکمیت پیدا میکند و میتواند ساختار انسان امروز را تغییر بدهد. عدهای هم معتقدند عصر مجازی ادامه عصر فناوری ارتباطات است و این نظریه جدیدی نیست. اما به قول پروفسور رضا سالهای سال بود که از ایران نظریهای نیامده بود. حال ممکن است این نظریه در طول زمان تغییر کند. اما روزی که آلوین تافلر نظریه موج سوم را مطرح کرد کسی باور نمیکرد زمانی عصری به نام ارتباطات و اطلاعات پدید بیاید. تافلر هم مخالف زیاد داشت.
تعریف دقیق شما از عصر مجازی چیست؟
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم دنیای فیزیکی است. اما در آینده ما به طرف دنیای غیرفیزیکی حرکت خواهیم کرد. به طور مثال یک دانشآموز ایرانی میتواند در کلاسی در کشور ژاپن حضور یابد. ساعت بعد در ایتالیا و در ساعت بعدی میتواند در آمریکا باشد در حالی که در خانه خود نشسته است. چگونه میتوانیم بگوییم این فضا فیزیکی است. به نظر من موج جدیدی میآید و در این موج حضور فیزیکی انسان معنا ندارد. nsumer) است
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است
در کـتـاب >مـوج سـوم< تافلر درباره سه موج کشاورزی، صنعت و اطلاعات صحبت شده، شما ظاهراً نظریهای را مطرح کردید تحت عنوان موج چهارم یا عصر مجازی دربارهی این نظریه کمی توضیح دهید.
— تئوری که من بعد از تافلر مطرح کردم عصر مجازی سه بعدی است. مثال میزنم؛ وقتی شما کلمهی سیب را مینویسید این یک بعدی است. اما اگر بخواهید تصویر سیب را نشان دهید 2 بعدی میشود. آقای تافلر تا همین جا تعریف کرد. موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. من یک بعد دیگر مطرح کردم که میگفت این سیب دو بعدی نیست و سه بعد دارد که میشود مثلاً آن سیب را کاملاً نشان داد. این سیب را دیگر میشود از صفحهی مانیتور بیرون آورد. همیـن حـالا هم دوربینهای 2 لنزی آمده که ژاپنیها درست کردند. در اجلاس تونس که خود من هم بودم دوربینهایشان را آورده بودند که تصویر را بیرون از مانیتور نشان میداد. پس این تکنولوژی آمده. حالا در این دنیای سه بعدی چه کار میشود کرد؟ اگر این سیب از صفحه بیرون آمد شما میتوانید بگیریدش یا بچرخانید یا بازش کنید و حتی آن را بو کنید. دنیای مجازی یعنی حضور اشیاء به صورت غیر فیزیکی. در حال حاضر صدای سه بعدی هم آمده، ممکن است شما هم روی گوشی خودتان داشته باشید. صدایی که یک نفر مشغول اصلاح کردن سر است. این دنیای مجازی سه بعدی الان صدایش آمده. هنگامیکه من نظریه عصر مجازی را مطرح کردم این نبود.
چقـدر طول خواهد کشید تا وارد این >دنیای مجازی< شویم؟
سه تا وسیله در آمدن سریعتر این دنیا تأثیر دارد. یکی cpu است. یعنی کامپیوتر باید قدرت پردازش بسیار زیادی داشته باشد تا حجم زیاد دادهها را بتواند process کند. در حال حاضر هم cpuهای قویای وارد بازار شده و این طور اگر پیش برود به زودی cpu هایی با قدرت پردازش زیاد وارد بازار خواهد شد. دوم <حافظه> است. همین حافظههایی که ما داریم محدود است. الان حافظه مولکولی آمده که میتوان دانش جهان را در آن جا داد. مسئلهحافظه هم دارد حل میشود. از همه بدتر و آنکه بیشتر در آن مشکل داریم media است. اگر همهی اینها برطرف شد شما process کردی، سه بعدی هم کردی. بعد باید این را بفرستید روی شبکه تا همهی دنیا آن را ببیند که البته این حجم دیتایی که باید جابهجا شود بسیار زیاد است و با سرعت اینترنتی که ما داریم که چیزی حدود 128 کیلوبایت است اصلاً جواب نمیدهد. باید نزدیک شویم به سرعت نزدیک به گیگا. در سنگاپور الان میخواهند یک گیگا به هر خانه بدهند.
پس در عصر مجازی سرعت اینترنت هم خیلی مهم است.
— آره ولی بیشتر در این سه مورد که اشاره کردم مشکل داریم. همین اخیراً از دانشگاه کالیفرنیا دکتر محمودی آمده بود ایران که با ایشان کار کردیم و قرار شد مقالهی مشترکی هم بنویسم. ایشان مشغول کار کردن بر روی چیستها و ic ها است. آنها به جایی رسیدهاند که ولتاژ را حسابی پایین آوردهاند. وقتی آمدند اینجا و من تئوری عصر مجازی را برایشان شرح دادم یک ذهنیت جدیدی برایشان باز شد که بروند ic های تریدی بـسازند و ic ها را بر مبنای تکنولوژیهای سهبعدی تهیه کنند. اگر در این مسئله موفق بشوند شانس اینکه cpu ها زودتر بیاید بیشتر است.
این نظریه شما در دنیا هم مطرح و پذیرفته شده است؟
— اولین بار من این نظریه را 10-12 سال پیش در ملبورن استرالیا مطرح کردم و آنجا خیلی بازتاب پیدا کرد. نظریه با اختراع فرق میکند. شما نظریه را نمیتوانید ثبت کنید. نظریه را باید جا بیندازید. نظریهها همواره درست نیستند. مهم این است که بتوانی آن را جا بیندازی. برای جا انداختن این نظریه من در 20 دانشگاه، آمریکا سخنرانی کردم در AMERICAN univercity سخنرانی داشتم. در اغلب کشورهای جهان مثل مالزی، استرالیا، انگلستان، ... مطرح کردم. این نظریه غلط یا صحیح مهم نیست. مهم این است که این یک abzervation است. مهم این نیست که پیادهاش کنی مهم این است که مطرحش کنی، تاCثیر این بحثها به خودش نیست، به تأثیرش است که در هر مخاطب دارد.
در بحثتان در همایش اشاره کردید که طرحهایی را با شهرداری اصفهان مطرح کردهاید. چه اتفاقی در حوزه IT قرار است در شهر اصفهان بیفتد؟
— من به شهرداری اصفهان توصیه کردم که شهر اصفهان زودتر بشود یک .wirelss lan دوم اینکه پیشنهاد دادم که دنبال یک شهر هوشمند باشیم مثال هم برایشان زدم که در کره جنوبی که این قدر قوی کار کرد. در عین حال همین حالا دارنـــد یـــک شـهــر میسازند که صد در صد فـعــالـیــت در آنـجــا الـکـتـرونیکـی اسـت. یعنی آدم ها آنجا select مـیشـونـد، یـعـنی کسانی آنجا میروند که کـار بـا کـامـپـیـوتـر و اینتـرنـت و ... را بلد باشند. ادارهی شهر در آنجا مجازی است.
طبق پیشنهادهایی که دادیــد تــوافـقـی هـم صورت گرفته است؟
— دارند بحث میکنند. چند بار به من گفتند طرح خوبی است. حتی من بهشان گفتم اگر واقعاً قرار است شهر هوشمند درست شود من آمادهام بیایم اصفهان و کمک کنم و خودم حاضرم مسئولیتش را به عهده بگیرم وآمادگیاش را دارم.
آقای دکتر! وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات چند وقت پیش در حرفهایشان اشاره کرده بودند که اصلاً سرعت اینترنت در ایران کافی است و با همین سرعت هم در ایران میتوانیم کارهایمان را انجام دهیم؟
— دربارهی این ها که سر و صدای من خیلی بالاست! دانشمندان جهان تحقیقاتی را انجام دادند و نهایتاً به این جمع بندی رسیدند که اگر در یک خانواده از ساعت 8 شب تا یک بامداد که پیک ترافیک است، در حالی که پدر خانواده مشغول تـماشای فوتبال از طریق HDTV باشد یعنی فوتبال را ONLINE از طریق اینترنت ببیند و بعد مادر خانواده مشغول تلفن، تلفن ویدئویی است یعنی مثلا دارد با خواهرش صحبت میکند و همدیگر را میبینند. دختر خانواده دانشجو است و سـر کلاس درس مجازی نشسته و با استادش دوطرفه مشغول صحبت هستند و پسر خانواده online بازی میکند؛ اینها مجموعاً 70 مگابایت در ثانیه دانلود میکنند و احتیاج به پهنای باند دارند. یک خانواده معمولی به چنین چیزی احتیاج دارد. شما این را بگذارید در کنار 64 کیلو بیت در ثانیه! باید بگویند این 64 کیلو بیت برای چیست. میتوانند بگویند این 64 کیلو بیت برای چت کردن است. اینجا شاید بگویند فوتبال را از تلویزیون میبینیم. دانشجو هم برود سر کلاس یا تلفن ویدئویی به چه درد میخورد با همین تلفن معمولی هم میشود صحبت کرد! آن بچه میماند که آن هم چـرا online بـازی کند ofline بازی میکند! آن کسـی که میگوید 64h کیلو بس است باید بگوید برای چی بس است.
ظـاهـراً مـیگـویند حتی ADSL را مردم استقبال نـمــیکـنـنــد. یـکـی از دلایلشان همین است.
— مـردم اگـر اسـتقبال نـمـیکـنـنـد دلیلش این نـیست که نمیخواهند. بـسـیــاری از کـشـورهـا هستند مثل مصر که دارند سـرمـایـهگـذاری میکنند اصلاً مجانی اینترنت را مـیدهنـد. خـوب وقتـی یک شرکت اینترنت میدهد هزینهاش را دولت به آن شرکت میدهد و شرکت هم بر روی آن ارزش افزوده میگذارد. پول اینترنت نمیگیرد ولی پول خدمات دیگر که پشتیبانی میکند را میگیرد. در حقیقت کارهای دولتی را شرکتها انجام میدهند مثلاً چرا پاسپورت را باید پلیس بدهد؟ کاغذ پاسپورت را که بخش خصوصی میزند. دیتاهای آنرا هم که میتوانند process کنند. فقط پلیس باید نظارت کند. پس لازم نـیست پلیس پاسپورت را صادر کند. پس یکی کـاربردهاست که قشنگ تعریف نکردیم.دومین مشکلی که در ایران داریم این است که هزینهی پهنای باند فوقالعاده گران است یعنی شما به کشورهای توسعه یافته که نگاه میکنید 8 مگابایت آنها 8 یورو است ما اینجا 4 میلیون میفروشیم. اصلاً قابل مقایسه نیست. میگویند 4 میلیون تومان بده تا 8 مگابایت بدهیم. بعد هم کسی نمیخرد بعد میگویند کسی مصرف نمیکند. خوب به قیمت اروپا بدهید همه میخرند! مثل کسی که چیزی را نخواهد بفروشد و همین جوری یک قیمت زیادی روی آن بگذارد تا طرف منصرف شود.
طرح تکفا که در دولت قبل مطرح شد به کجا رسید ظاهراً دیگر خبری از آن نیست؟
— طرح تکفا که معروف به طرح تکفای یک بود به لحاظ اینکه هیچ طرحی وجود نداشت آن طرح که آمد توانست بستری را فراهم کند که به لحاظ فرهنگی شرایطی فراهم شد که همه فهمیدند بالاخره چنین پروژه هایی جایی باید تعریف شود. تلاشی شروع شد منتهی در عمل نتوانست آنطور که خودش علاقهمند بود موفق شود به این دلیل که دولت عوض شد آن پروژه هم به مرور زمان کنار رفت چون پایههای آن به طور وسیع گذاشته نشده بود. در رابطه با اینکه ما باید طرح وسیعی دربارهی گسترش فناوری اطلاعات داشته باشیم مسئلهای است که همهی دنیا داشتند. همین الان هم که با شما صحبت میکنم طرحی توسط دکتر ریاضی مطرح شده تحت عنوان نظام جامع فناوری اطلاعات که اخیراً شورای عالی فناوری اطلاعات تهیه شده است. آنها هم بیشتر بحثها <عدالت> و <اسلامی> بودن یک سری مسائل و چیزهایی از این دست که بیشت جنبهی ایدئولوژیک دارد و یک سری اصول است را مطرح کردهاند. طرح پیشنهادی اجرائی نیسـت. بـاید به صورت جزئیتر پایههای اساسی توسعهی فناوری اطلاعات را تعریف کنیم. به عنوان مثال میتوانیم در پنج حوزه زیر ساخت، نیروی انسانی، حوزه بودجه حوزه امنیت و حوزه عزم و ادارهی مسئولین فعالیت کنیم. کسی مثل الگور در آمریکا یا شیخ محمد در امارات و یا ماهاتیر محمد در مالزی عزم و اراده ایجاد میکنند و جامعه را پیش میبرند. دوم قوانین و مقررات است. شما مثلاً قوانین سنتی مثل امضا را باید تبدیل کنید به امضای دیجیتال. این احتیاج به قوانین و مقرراتی دارد که از نظر حقوقی قابل قبول باشد. در حوزهی انسانی در بخشهای مختلف مدیران ارشد و میانی و حتی خود شهروندان و نیروی متخصص که باید شبکهها را نگه دارند باید کار کنیم. در حوزهی زیر ساخت؛ هم حوزهی زیرساخت ارتباطی هست یعنی با شبکههای بیسیم و باسیم روشهای مختلف در حوزههای ارتباطات داریم مثل تلفن همراه. در همین حوزه زیرساخت فقط سخت افزار نیست نرم افزار هم هست. ما اگر نگاهمان را متفاوت کنیم در این مسائل حتی دیگر بیکار هم نخواهیم داشت. وقتی میگوئیم نوآوری یعنی نگاه جدید نه اینکه چیزی را عوض کنیم؛ بلکه یعنی نگاه جدیدی به آن داشته باشیم. برای آن که از آن 20 تا product دیگر بیرون بدهیم. IT دو کار انجام میدهد. یکی <کاربرد> دیگری <توانمندساز> است که فکر شما جدید شود که منشاء اشتغال و خیلی چیزهای دیگر است.
گفت و گو با دکتر علی اکبر جلالی :
موج چهارم و عصر مجازی
7 آبان 81 – بخش مصاحبه ITiran - دکتر علیاکبر جلالی استاد دانشگاه علم و صنعت ایران و از فعالان عرصه توسعه فناوری اطلاعات کشور، در سال 1994 در سمیناری که تحت عنوان معرفی ویندوز 95 در محل سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران برگزار شده بود برای اولین بار، موضوع موج چهارم را مطرح کرد
. پروژههای ملی از قبیل اولین روستای اینترنتی ایران در شاهکوه، اولین شهر الکترونیکی و اینترنتی ایران در جزیره کیش و طراحی اولین مرکز جامع خدمات اینترنتی ایران، ASP نمونههای مشخصی از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است که برای موفقیت در جهان پیچیده امروز و ایجاد کار، تلاش و انگیزه، اطلاع و شناخت از موقعیت جهان آینده لازم است. دکتر جلالی تجربیات گذشته و تحولات فناوری موجود را بستری برای تشخیص فرصتهای بعدی در جهان میداند. به همین جهت وی اصرار دارد ما نیز با درس گرفتن از تجربیات گذشتگان و بکارگیری امکاناتی که فناوریهای جدید بوجود آوردهاند تغییرات اساسی در جهان آینده را پیشبینی کنیم. این اقدام باعث میشود تا فرصت تجزیه و تحلیل پدیدههای جدید را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشیم و بتوانیم تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن پدیدههای نوین را ارزیابی نموده و آمادگی پذیرش آنها را داشته باشیم. توجه به این دیدگاه میتواند کمک نماید تا ما را از یک روش سنتی، که همواره به دنبال تعدیل و یا برخورد با هر پدیده جدید، بخصوص در بخش فناوریهای صنعتی بودهایم، خارج و به کشوری پیشرو در پذیرش تغییر و تحولات نوین که بیشترین تاثیرات مثبت اقتصادی را در آغاز ورود دارند تبدیل کند.
جلالی از سال 1994 تا کنون بیش از 600 سخنرانی علمی در مجامع علمی داخل و خارج کشور، رسانههای گروهی، رادیو و تلویزیون ارائه نموده است که در بیشتر آنها توجه مخاطبین را به آیندهنگری و سرمایهگذاری بیشتر برای آینده تشویق نموده و از موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان تغییر اساسی جهان آینده یاد کردهاست. آخرین سخنرانی دکتر جلالی در این زمینه در دانشگاه ویرجینایی غربی در روز 23 اکتبر 2002 میلادی تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید :
این عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح مینمایید و اینقدر اصرار به معرفی آن دارید چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟
اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جدیدی بوجود آوردید تا بتوانم بحث جدیدی را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوری اطلاعات داشته باشم. توجه به اینگونه مباحث قطعاْ برای آینده همه ما مفید خواهد بود و امیدوارم سایر دوستان هم نظرات خود را در زمینه این موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شویم و آنرا تحت عنوان یک پروژه ملی دنبال کنیم.
آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شاید اگر تخیل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغیر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده را در اختیار نداشتیم. تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نواندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود.
با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوریهای جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیلهای نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد.
خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه کسی بپذیرد یا نپذیرد واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت.
از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد.
در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
اما بعد از این مقدمه طولانی در پاسخ سئوال شما که چرا پیش بینی جهان آینده و عصر جدید مهم است به ذکر چند مثال میپردازم. ایالت کالیفرنیا در آمریکا جزء اولین ایالتی در آمریکا بود که مسئله توسعه فناوری اطلاعات را پس از مطرح شدن جدی گرفت و سرمایهگذاری مناسبی در این خصوص نمود و به همین دلیل به بیشترین سود در این زمینه دست یافت. در همان زمان ایالت ویرجینای غربی توجه ویژهای به این پدیده نشان نداد و از نظر اقتصادی متضرر شد و ایالت 50 ام آمریکا از نظر اقتصادی قرار گرفت. کشوری مانند هندوستان هدف را شناخت و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. کره جنوبی نیز در این زمینهها خیلی با دقت عمل میکند. سرمایه گذاری 5 میلیاری کره جنوبی در نانوتکنولوژی بخشی از دیدگاه آرمانی و نگاه به آینده آنها را نشان میدهد. غیر از تجربیات موجود جهان که تعدادشان بسیار زیاد است اگر بصورت طبیعی هم به موضوع بیندیشیم به واقعیت اندیشه عصر مجازی خواهیم رسید.
به عنوان مثال اگر شما بدانید که در یکی از مناطق اطراف تهران قرار است شهرک و یا کارخانهای زده شود، به آینده آن توجه دارید و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمایه گزاری در آنجا میشوید. معمولا مردم عادی نیز در خرید املاک آینده و موقعیت زمین یا ملک را در نظر میگیرند. این اقدام کار درستی است که برای آینده خود برنامهریزی میکنند. برای جامعه بزرگتر هم ما باید همینکار را بکنیم و همین اندیشه را توسعه دهیم. البته عصر مجازی تغیرات شگرفی را بوجود میآورد که اینروزها تشخیص همه اتفاقاتی که خواهد افتاد و حتی تخیل در بعضی از آن امور هم مشکل است، اما واقعیتی است که دارد اتفاق میافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همین علت اینگونه مسائل و مباحث بصورت جدیتری در حال مطرح شدن میباشند.
برای کشوری مانند ایران که بنظر بنده هنوز در وسطهای موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درک نکرده است، اطلاع از تغیر جهان به سوی عصر مجازی بسیار با اهمیت میباشد.
شاید مسئولین اداره کشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازی به بحرانی بودن وضعیت کشورمان در این زمینه پیببرند و با حرکت پرشتاب، توسعه فناوری اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولویت کارهای خود قرار دهند. از طرف دیگر اینجانب امیدوارم با جا انداختن اندیشه موج چهارم بتوانیم برنامهای پرشی برای عبور سریع از موج سوم و رسیدم به موج چهارم را تدارک نماییم. در صورت موفقیت در چنین برنامهای میتوانیم بخشی از عقب ماندگی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند جلو افتاد.
سئوال برای رسیدن به عصر مجازی چه مشکلاتی وجود دارد؟ آیا میتوانید بگویید این موج کی شروع میشود و تا چه وقت دیگر در این عصر قرار خواهیم گرفت؟
یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است.
اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است.
در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد.
همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد.
فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
شما در کنفرانسهای یونسکو در ملبورن استرلیا و در بانکوک تایلند و اخیراْ در آمریکا برای اولین بار از سه عنصر سختافزاری به عنوان عوامل اصلی ایجاد جامعه مجازی نام بردهاید، ممکن است در این مورد توضیح بدهید؟
سه عاملی که چهار سال قبل در کنفرانس یونسکو مطرح کردم اهمیت فوقالعادهای از نظر سخت افزاری در ایجاد عصر مجازی دارند. همانطور که قابل پیش بینی هم بود این عناصر بشدت رو به رشد و تحول هستند و حتی از تخیل من و آنچه در آن زمان فکر میکردم هم جلوتر رفتهاند.
اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، بخش محاسباتی رایانهها یعنی CPUها هستند که باید سرعت آنها آنقدر بالا رود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را بصورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار دادن تعداد بیشتر ترانزیستور در یک تراشه CPU میباشد. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معرف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید و در سال 1999 تعداد 9.5 میلیون ترانزیستور در CPUهای پنتیوم 3 جای گرفت. این روند ادمه دارد و قرار است این افزایش تا سال 2005 به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و قدم بعدی سال 2011 میباشد که هدف یک میلیارد ترانزیستور در یک واحد CPU در برنامه تولید کنندگان میباشد. البته همزمان با این رشد عوامل دیگری که در سرعت دادن به این واحد محاسباتی دخالت دارند مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPUها از 5 ولت به یک ولت و حتی تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی بسوی مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری که در راه است زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. مجموعه تحولات تکنولوژیکی در این زمینه شرایط مناسبی را بوجود میآوردند تا سرعت واحد محاسباتی بسویی که انتظار داریم و مورد نیاز عصر مجازی است پیش برود. مسلماْ در صورت ادامه این پیشرفت تا دو دهه دیگر CPU های مورد نیاز در ابزار عصر مجازی فراهم خواهد شد.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم حافظهها با حجم فوقالعاده زیاد میباشند. جهان مجازی جهانی 3 بعدی است و حتی در بعضی موارد نیاز به فضاهای بیشتر از 3 بعدی هم میباشد.
برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را بصورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به نقطه دلخواه منتقل نماییم، نیاز به دخیرهسازی و بازخوانی حجم زیادی از داده را داریم. حافظههای موجود توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلا میسر نمیباشد. اما امیدها به حافظههای لیزری و ملکولی که خوشوقتانه پیشرفتهای تحقیقاتی زیادی در این خصوص داشتهاند معطوف شده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت را در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار گرفتن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. بنابراین نشانههایی از حافظهها با ظرفیتهای مناسب برای عصر مجازی دیده میشود که در صورت محقق شدن تحقیقات در حال انجام و عملیاتی شدن اینگونه حافظهها مشکل حافظه نیز وجود نخواهد داشت.
سومین عنصر مورد نظر عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوقالعاده زیاد از نقظهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه بصورت با سیم و چه بصورت بیسیم میباشد. در این خصوص فیبر نوری به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بینهایت را دارد. اما محدویتها ابزار جنبی و افتی که در اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچها وجود دارد سبب شده است که این عنصر فعلا برای انتقال اطلاعات عصر مجازی عنصر مناسبی نباشد.
ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروزین اگرچه نسبت به گذشته رشد وسیعی و توسعه خوبی داشتهاند مناسب برای عصر مجازی و موج چهارم نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوقالعاده بالا میباشد. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت احتیاج به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه میباشد. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه نماییم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج میباشد. لذا بنظر من محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و نیاز به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه داریم. امید میرود که این چالش هم تا دو دهه دیگر حل و در آن صورت ابزار اساسی اجرایی عصر مجازی فراهم شده است.
البته در کنار این عناصر سخت افزاری به رشد و توسعه نرمافزارها نیز باید توجه کرد که عمومآْ بسمت هوشمند شدن به پیش میروند و در خیلی موارد محدویتهای سخت افزاری را برطرف کردهاند. فضایی که فناوری اطلاعات بخصوص در دو سال گذشته در جهان ایجاد کردهاست نوید تحولات عظیمتری را در این عرصهها میدهد که دقت در آن و استفاده مناسب از شرایط پیش آمده فرصتی طلائی برای کشورهای هوشمند که اینگونه مسائل را اولویت برنامههای توسعه خود قرار دادهاند خواهد بود.
برای بسیاری از مردم که هنوز قدرت خرید یک رایانه را ندارند و هنوز اینترنت را نمیشناسند و از آن استفاده نکردهاند و با مسائل فنی آشنا نیستند اینگونه مباحث قابل درک و پذیرش نیست. آیا میتوانید با دلایل سادهتر و آماری بفرمائید جهان در چه شرایطی بسر میبرد و به کجا میرود؟ چون اشکال ما این است که وضعیت حال را هم که موج سوم است خوب نشناختهایم.
سئوال بسیار خوبی کردید. من از اول میخواستم از این قسمت شروع کنم تا به موج چهارم برسم، اما حالا هم دیر نیست و فقط اشکالش طولانی شدن مصاحبه خواهد بود.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!.
تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!.
بازگشت
صفحه اصلی
خبر اول
مقاله امروز
مصاحبه
آرشیو
آیین نامه ها
تماس با ما
تبلیغات
ADVERTISEMENT
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت.
از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد.
در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت. " الوین تافلر " در کتاب مشهورش بنام " موج سوم " سراسر تاریخ بشری را شامل سه مرحلهء اساسی میسازد که مرحلهء اولی ( تمدن های زراعتی ) بیش از ده ها هزار سال را در بر میگیرد ، مرحلهء دومی همین تمدن غول پیکر صنعتی غرب است که حی و حاضر دورا دور ما را احاطه کرده است و مرحلهء سومی (( تمدن فرا صنعتی )) است که در برخی حصص عالم از جمله آمریکا و جاپان در حال تکوین و شکل گیری است عصر مجازی سه بعدی است. مثال میزنم؛ وقتی شما کلمهی سیب را مینویسید این یک بعدی است. اما اگر بخواهید تصویر سیب را نشان دهید 2 بعدی میشود. آقای تافلر تا همین جا تعریف کرد. موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد.
حدود دو دههی پیش برای نخستینبار از «موج سوم» سخن گفت. او در یکی از کتابهای خود به همین نام، که با ترجمهی شهیندخت خوارزمی به فارسی برگردانده شد، سیر تکامل جوامع انسانی را از منظر تکامل تکنولوژیک نگریسته، تحولات بنیادی جوامع بشری را به سه موج تقسیم میکند: موج اول یا انقلاب کشاورزی، موج دوم یا انقلاب صنعتی، و موج سوم یا انقلاب تکنولوژیک. وی میگوید در عصر انقلاب تکنولوژیک جوامع پیشرفته صنعتی دچار دگرگونیهای وسیع اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی شده و این دگرگونیها به مناسبات کاری و حتی ساختار خانواده نیز سرایت میکند.
جوامع صنعتی که به فنآوری مدرن دست یافتهاند دیگر نیازی به صنایع عظیم کارخانهای، و تولید انبوه کارخانهای به سبک موج دوم نخواهند داشت. این صنایع پر سروصدا و آلوده کننده محیط زیستاند. (باید افزود برزگی و تمرکز آنها موجب تمرکز و بزرگی نیروی کار مشغول در آنها و لذا «دردسرهای» اتحادیههای کارگری است. در جریان بحران سیاسی وسیع سال گذشته در فرانسه که با اقدام دولت در جهت تغییر قانون کار و لذا اعتراضات وسیع کارگری دانشجوئی شروع، و با عقبنشینی دولت به طور موقت فروکش کرد، برخی مفسرین مسئله را از دیدگاه مشکلات ناشی از گذار از موج دوم به موج سوم تفسیر کردند و نوشتند که فرانسه برای آن که توان رقابت با دیگر اقتصادهای پیشرفته را از دست ندهد ناچار از این تغییرات خواهد بود.)
تافلر میگوید: در عصر انقلاب تکنولوژیک کشورهای پیشرفته صنعتی مایلند این گونه صنایع مزاحم و دردسرساز را به کشورهای در حال توسعه انتقال دهند و سرمایه، دانش و نیروی کار آموزش دیدهی خود را صرف صنایع برخوردار از فنآوری پیشرفته کنند
هایدی والسوین تافلر در کتابی به نام به سوی تمدن جدید یا سیاست در موج سوم خاطر نشان ساختهاند که درگیری اصلی قرن بیست و یکم مقولهای است که نه میتواند موید نظریه هانتینگون و نه نظریه فوکویاما باشد، بلکه نوعی درگیری عمیق و همه جانبه بین تمدن موج سوم (اطلاعات و ارتباطات ) با تمدنهای موج دوم (تمدن صنعتی) و تمدن موج اول (انقلاب کشاورزی)است.
در نظریه فوکویاما ، وی سعی کرده است با ارائه یک سلسله استدلالهای نظری ثابت نماید که جامعه بشری در قرن بیست و یکم رو به سوی لیبرال دموکراسی خواهد نهاد. و بر این نکته اصرار دارد که هیچ ایدئولوژی و مرام و مسلکی قادر به رقابت با نظام لیبرال دموکراسی نیست. و این ایدئولوژی کاملترین نوع آنها و آخرین شکل حکومت بشری خواهد بود. هنگامی که بشر به این مقام رسید به پایان تاریخ نزدیک شده است.
نظریه تافلر
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات ، ماهیت قدرت از ثروت به دانائی تغییر خواهد یافت و بنابراین قدرت از ویژگیهای نوینی برخوردار میشود که عبارتند از پراکندگی قدرت ، افزایش پیچیدگی و انتزاع در قدرت و تنوع قدرت میشود سپس شاخصههای دانائی، از نظر تافلر مورد بررسی واقع خواهد شد. در این بحث نشانداده خواهد شد که دانائی از نظر کیفیت و کارائی مهمترین منبع قدرت است منظور از دانائی، نه تنها دانش و اطلاعات ، بلکه شهود و احستس و تخیل و ارزشهای انسانی نیز میباشد. اطلاعات و قدرت ، عنوان فصل سوم از این بخش میباشد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه تکنولوژیهای موجی سومی، نظیر کامپیوتر و بقول تافلر، ابر رسانهها در تعیین معادلات مربوط به قدرت در موج سوم از نقش اساسی برخوردارند. در قسمت دوم از بحث ، به ارتباط بین تحول ماهیت قدرت و تحقق جامعه آرمانی تافلر خواهیم پرداخت از نظر تافلر جامعه دانشمدار موج سوم موجب ارتقاء آرمانهائی چون آزادی، عدالت و دموکراسی خواهد شد. در فصل چهارم: به مبانی جامعهشناختی تحول ماهیت قدرت پرداخته خواهد شد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه بحرانهای وارده بر نظام صنعتی نظیر بحران نقشها، بحران ارزشها، بحران در نظام اقتصادی و سایر بحرانها، نقش اساسی در تحول ماهیت قدرت ایفاء میکنند. از نظر تافلر آنچه سبب این بحرانها میشود، برخورد تمدن موج سوم و تمدن دوم است . ظهور نظام نوین دانائی که مبتنی بر تکنولوژیهای موج سومی است ، سبب ایجاد شتاب در تغییرات میشود و این شتاب بدنبال خود، ناپایداری و عدم قطعیت را همراه میآورد. فصل پنجم: به نقد و ارزیابی تافلر اختصاص دارد، در این فصل با استفاده نظریات اندیشمندان مختلف مانند میشل فوکو، ژان بودریارد، ژان فرانسوالیوتار، به نقد تحلیل فلراز تحول ماهیت قدرت در موج سوم خواهم پرداخت و آنچه بیش از همه مورد نقد قرار گرفته است ، بینش یوتوپیائی تافلر نسبت به نتایج مثبت و آرمانی تحول ماهیت قدرت در جامعه اطلاعاتی میباشد.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!.
تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!.
تافلر، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خ موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
واهد کرد
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
نگاهی به موج سوم تافلر
الوین تافلر در کتاب موج سوم خود نوشته است: مردم کره زمین تا امروز سه موج اساسی (انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب انفورماتیک) تحول را پشت سرگذاشته اند. برای تبیین نظر تافلر این سه موج را به صورت اختصار توضیح می دهیم. موج اول، موج انقلاب کشاورزی است که زمان شروع آن بر کسی مشخص نیست، موج دوم انقلاب صنعتی است که به دنبال اختراع ماشین بخار در سال 1764 میلادی شروع شده است و سرانجام موج سوم یا انقلاب انفورماتیک است که از سال 1946 که بشر به ساخت رایانه نائل آمده شروع شد. هر یک از این امواج تحول، باعث به وجود آمدن تحولات فکری و فرهنگی خاص خودش شدند که لازم است به طرح آن ها بپردازیم. موج اول همان طور که گفته شد از زمانی شروع شد که انسان فهمید اگر دانه ای را در زمین بکارد می تواند از محصول آن استفاده مجدد کند، مشروط بر آن که به اتفاق خانواده اش در محلی ساکن شود.
تا آن زمان انسان تمایلی به تشکیل خانواده نداشته و اغلب به صورت انفرادی و سرانجام دسته های کوچک و به شکل مهاجر زندگی می کرد، اما فصل های سه گانه کاشت، داشت و برداشت او را مجبور به ساکن شدن در یک جا کرد و آرام آرام خانواده کوچک و هسته ای، جای خود را به خانواده بزرگ و گسترده داد.در آن زمان تفاوتی بین شهرو روستا وجود نداشت، زیرا اصلاً تعریف مشخصی برای زندگی شهری و روستایی نشده بود.تفکر حاکم در قالب تعاریف امروزی، تفکر روستایی بود که بر مبنای آن تفکر، کشاورز با صدای خروس از خواب بیدار شده و زندگی روزمره را آغاز می کند و زمانی هم که آفتاب به نیمه می رسد می فهمد که زمان ناهار و استراحت نیم روزی است و زمانی هم که خورشید غروب می کند، می فهمد که باید کار را تعطیل کند. برای این روستایی مفروض، تابستان فصل کاشت ، پاییز زمان برداشت و زمستان هم زمان استراحت و دید و بازدید است. در چنین فضایی ، چند همسری و تعدد فرزندان ذکور ، یک نیاز اساسی است، چرا که این فرزندان پسر هستند که می توانند کارهای سخت و طاقت فرسا انجام دهند و دختران فقط می توانند به امور خانه داری بپردازند.اما زمانی که آرام آرام امواج تحول ناشی از انقلاب بخار سراسر جهان را فرا گرفت، کم کم کارخانجات متولد شدند. تراکتور جای گاوآهن را می گیرد، آرام آرام پتک ( سمبل موج دوم) ، جای بیل ( سمبل موج اول) را گرفت و کشاورز مفروض دیگر نیازی نمی دید از تمامی فرزندانش در روستا استفاده کند، زیرا حالا یک تراکتور می تواند جای 10 فرزند او را بگیرد، لذا ما بقی فرزندان را راهی شهر می کند تا اولین طبقات بورژوای شهری را تشکیل دهند. این جمعیت جدید شهری شده دیگر نیازی به صدای خرو س نداشتند ، چرا که با صدای زنگ ساعت ، روز کاری را آغاز کرده و با صدای بوق کارخانه هم ، کار را تعطیل می کردند.کم کم به واسطه گسترده شدنفضای شهرها، نیازهای جدید به وجود آمد ، کودکستان برای تربیت کودکان، آسایش گاه سالمندان برای نگه داری افراد مسن و رستوران برای آن هایی که فرصت طبخ غذا را در منزل نداشتند.خلاصه نیازهای نو، راه حل های تازه را خلق کردند و آن هانیز خود احتیاجات جدید را آفریدند و این روند همیشگی با ورود کامپیوتر به عرصه تحولات وارد فصل جدیدی شد.همان طوری که پتک جای بیل را گرفت، نرم افزار( یکی از سمبل های موج سوم ) هم متقابلاً جای پتک را گرفت، اگر در موج دوم ، حضور فیزیکی کارمندان در زمان معین، معیار دریافت دستمزد بود، در موج سوم راندمان کاری است که میزان حق السهم هر عضو یک مجموعه خدماتی یا تولیدی را مشخص می کند. اگر در موج دوم، سخت افزارها به کمک انسان می آمدند، در موج سوم این نرم افزارها هستند که به خدمت بشر می شتابند.تصورات و تفکرات آدمی به شکل کدهای صفر و یک و با کمک امواج ماهواره ای مبادله می شود.در موج سوم انسان هر روز که بیشتر یاد می گیرد، بیشتر می فهمد که با حقیقت فاصله زیادی دارد. موج سوم را موج خردورزی هم لقب داده اند و این بدان دلیل است که در این عرصه انسان ها دیگر فرصت ندارند زیاد با هم صحبت کنند.همه چیز تعریف شده و برای هر تعریف یک کد در نظر گرفته شده است حتی نام افراد هم که زمانی تحت تأثیر موج اول و دوم با اسامی چون برنج کار، پیله ور صنعتی، کارخانه ای و موارد مشابه مورد خطاب قرار می گرفتند ، در موج سوم تمام هویتشان در یک مجموعه اعداد خلاصه می شود.
به عبارت دیگر، افراد دیگر به واسطه نام اجدادشان شناخته نمی شوند، بلکه هر فرد دارای هویتی مستقل است که این هویت در قالب ارقام خلاصه می شود.در موج سوم انتصاب به افراد خاص ، نژاد و ملیت معیاری برای برتری و شناخت نیست، بلکه این کامپیوتر ها هستند که افراد را بر مبنای شماره طبقه بندی و تقسیم می کنند.شهر الکترونیکی که یکی از دستاوردهای موج سوم است، از این قاعده مستثنی نمی باشد.در این شهر عقلانیت محض جای احساس را می گیرد و در دفاع از این دگردیسی اخلاقی ، دولت الکترونیکی آرام آرام جایگزین مقررات مکتوب می شود. خیلی سریع اتوماسیون اداری ، بایگانی های سنتی را بایگانی کرده و به دست تاریخ می سپارد.در شهر الکترونیک ، تماس مستقیم بین ارباب رجوع و کارمندان یک سازمان به پایین ترین میزان خودش می رسد.چرا که وظیفه اصلی هر دو، فقط وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر است، با این تفاوت که ارباب رجوع جهت طرح مشکلات ، این اطلاعات را وارد می کند و کارمندان برای پاسخگویی در اداره و خلاصه در شهر الکترونیکی ، واژگان جدید و اصطلاحات کامپیوتری جایگزین گویش های محلی می شود. سنت و مدرنیسم همچنان و البته در حوزه های بسیار وسیع تر، به نزاع تاریخی خود ادامه می دهند و ما که در بنیان شهر الکترونیک ،مبالغ هنگفتی سرمایه گذاری کرده ایم ،چاره ای به جز انتخاب یکی از دو گزینه را نداریم.مهم ترین چالش اساسی در این ارتباط آن است که پذیرفتن سنت،به معنای پذیرش شهر الکترونیکی نیم بند است و استقبال از مدرنیسم که محور توسعه پایدار در شهر الکترونیک است، به معنای پشت کردن به سنت می باشد.از دیدگاه تافلر ، در موج سوم، با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات، ماهیت قدرت از ثروت به دانایی تغییر خواهد یافت.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
نظریه موج سوم
آلوین تافلر و همسرش با کتابهای ،شوک آینده، موج سوم،جابجایی قدرت،جنگ وضدجنگ، بسوی تمدن جدید، به شهرت جهانی رسیدند موج سوم 24سال قبل مطرح شد تفسیری که آلوین تافلر از جریانات جهان مطرح کرد تافلر میگویدنوعی درگیری عمیق وگسترده بین تمدن موج سومی که حاصل اطلاعات و ارتباطات است با موج دوم که حاصل تمدن صنعتی و موج اول که نتیجه انقلاب کشاورزی است در پیش روی بشر است
تافلر معتقداست بشرتاکنون دو موج را پشت سرگذاشته موج اول که انقلاب کشاورزی بوده وهزاران سال طول کشیده موج دوم ظهور تمدن صنعتی که 300 سال به طول کشیده در این بین موج سوم از همه تندتر وشتابان تراست
وی معتقداست موج اول فارغ ازهرشکلی وهرزبانی ویا نظام اعتقادی حاصل انقلاب کشاورزی است در موج دوم علم نیوتنی سربرآورده وماشین بخاربرای اولین بارکاربرد اقتصادی یافت و در این موج دوم دنیا گرایی (سکولار)جدایی کلیسا دولت و این اندیشه که رهبران بایدبه جای مشعیت الهی با اراده مردم انتخاب شوند … دگرگونی های بی اندازه به هم وابسته وصرفاً گامهای به سوی توسعه کامل ان چیزی بودند که ًتجددً نامیده شود
موج سوم دارای خصائص خود است عوامل تولید مانند زمین ،نیروی کار،موادخام،وحتی سرمایه را می توان منابع محدود تلقی نمود در این موج ارزشهای ملموس وانبوه زدایی تولید که خصلت شاخص اقتصادی موج دوم است منسوخ می شودو در واقع نتیجه انقلابی این تحول انبوه زدایی تولیدانبوه است .انسجام سیستم وزیرساخت از ویژگیهای موج سوم است زیرگذرگاههای الکترونیکی یا بزرگراهای اطلاعاتی از لوازم موج سوم است به اعتقاد تافلر نماد موج اول کج بیل و نماد موج دوم خط مونتاژ ونماد موج سوم کامپیوتراست . در این جهان سه پاره تمدن اول تامین منابع کشاورزی و معدنی است بخش دوم نیروی کا رارزان و تولید انبوه است و سیطه موج سوم برشیوههای تازه خلق بهره وری از دانایی مبتنی است
در موج سوم اقتصادمتحول شده دولتها ناگزیرند بخشی از حاکمیت خودرا واگذارکنندو پذیرای مداخله اقتصادی وفرهنگی از ناحیه دیگر شوند در حالی که شاعران وروشنفکران مناطق عقب مانده سرگرم نوشتن هستند شاعران و روشنفکران موج سوم در باره فضائل خود وجان بدون مرز شعر جهانی می گویند
جهانی سازی وتمدن موج سوم
لوین تافلر ، آینده نگر امریکایی به تبعیت از نظریه پردازان مشهورتری چون هرمان کن ، زبیگنیو برژینسکی و دانیل بل ، در ربع پایانی قرن بیستم کوشید تصویری متفاوت از قرن بیست و یکم ارائه کند. از دیدگاه تافلر ، جهان قرن ۲۱ ، جهانی متفاوت از عصر انقلاب صنعتی بود. او به مانند دانیل بل بر این اعتقاد بود که جهان آینده ، جهانی فراصنعتی است و نام این جهان فراصنعتی را هم «موج سوم» می گذاشت.
از دیدگاه او، «موج اول» به تمدن مبتنی بر کشاورزی تعلق داشت ؛ «موج دوم» ، تمدن مبتنی بر صنعت را شکل می داد و «موج سوم» ، تمدن فراصنعتی یا آن طور که برژینسکی می گفت «تمدن مبتنی بر الکترونیک» است. از دیدگاه تافلر، این تمدن فراصنعتی با آنچه اینک «جهانی شدن» می نامند البته شباهت هایی دارد. تافلر چنین استدلال می کرد که در تمدن فراصنعتی ، رقابت های میان غرب و شرق از میان برداشته می شود و تجارت بزرگ شکل خواهد گرفت.
این تجارت بزرگ مبتنی بر مبادلات الکترونیک همزمان با توسعه رسانه ها ، جهانی را شکل خواهد داد که بیش از گذشته به هم وابسته و پیوسته است. چنین جهانی البته با آنچه اینک با عنوان «جهانی شدن» مشخص می شود. شباهت دارد ، اما اگر با نگاهی واقع بینانه به این جریان بنگریم درخواهیم یافت که جهانی شدن چیزی نیست جز «جهانی سازی» ؛ یعنی تبدیل کردن اجباری جهان به یک فضای واحد مصرف که در آن یک امپریالیست قدرقدرت می کوشد همه چیز را تحت انقیاد خود درآورد. با این نگاه واقع بینانه است که درخواهیم یافت برخلاف نظر تافلر ، مسائلی چون امپریالیسم و استعمار تنها به عصر رقابت های عصر صنعتی محدود نمی شوند ، بلکه در عصر جهانی سازی با شکل حادتری بروز و ظهور خواهند یافت. «جهانی سازی» یا آن طور که برخی می گویند: «جهانی شدن» به بیان ساده ، به معنای گسترش ، رشد ، سرعت یافتن و تعمیق تاثیر فراقاره ای جریانات و الگوهای تعامل اجتماعی است
موج کتاب های تافلر در سال های پیش دوران خاص خودش را داشت. نظریات تکان دهنده او بر تمام جوانب مرتبط با پایداری اجتماع مانند صنعت، اقتصاد، سیاست، جنگ و فرهنگ تاثیر گذاشت. الوین تافلر معتقد است ادوار بشری از سه موج اساسی تشکیل یافته است:
موج اول : انقلاب کشاورزی که منجر به پدید آمدن هنرمند دست ساز شد
موج دوم : انقلاب صنعتی که پدیدیه هنرمند خلاق و صنعتی را پدیدار ساخت.
موج سوم : انقلاب الکترونیک و ارتباطات که امروزه جهان را دگرگون ساخته است.
به عقیده من موج چهارم فراگیر شدن الکترونیک در تمامی مراحل زندگی است که با استفاده از ارتباطات مجازی اینترنتی صورت می پدیرد یعنی همان عصر مجازی چیزی که در اکثر فیلمهای تخیلی که نشاندهنده اینده هستند دیده می شود.
خلاصه موج سوم الوین تافلر
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
· افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
· موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
· ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
موج سو م و چهارم اشاره به این دارند که امکانات خارج از تصوری در حال خلق شدن هستند. و به ما هشدار می دهند که اگر به هوش نباشیم و به خود حرکتی ندهیم بدون شک با سرعت شگفت آوری به عقب باز میگردیم و لازم است که برای این روزها خود را آماده کنیم . و همانطور که می دانیم بخش اطلاع رسانی توسط دانشمندان بزرگی چون تافلر و جلالی که خود خالق نظریات موج سوم و موج چهارم هستند , صورت گرفته است .
موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد.
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی
موج سوم
[19 Jan 2008] [ آلوین تافلر]
تکنیسین های قدرت
بخش پنجم
این سوال که «چه کسی امور را اداره می کند؟» یک پرسش خاص موج دوم است . زیرا تا قبل از انقلاب صنعتی دلیل چندانی برای طرح آن وجود نداشت. مردم خواه بر آنان پادشاهی حکومت می کرد یا کاهنان ، خدایان جنگ، خدایان خورشید یا قدیسین ، به ندرت نسبت به کسی که بر آنان اعمال قدرت می نمود تردید داشتند. دهقان ژنده پوش درمزرعه اش سربلند می کرد و برج رفیع قصر یا صومعه ای را می دید که غرق در شکوه و جلال در افق جلوه گری می کند. وی نیازی نداشت تا دانشمند علوم سیاسی یا مفسرین رونزامه ها معمای قدرت را برایش حل کنند. هر کسی می دانست که چه کسی در راس امور قرار دارد. ولی در هر کجا که موج دوم جریان یافت نوعی جدید از قدرت ، پراکنده و بی چهره پدیدار گردید. قدرتمندان مشهورشناخته شده جای خود را به « آنان» گمنام دادند. این « آنان» چه کسانی بودند؟
انسجام دهندگان
صنعت ، همانطور که دیدیم ، جامعه را به هزاران بخش به هم پیوسته نظیر کارخانه ها ، کلیساها، مدارس ، اتحادیه های اصناف ، زندان ها، بیمارستان ها و امثال آن تقسیم کرد. خط فرماندهی بین کلیسا، دولت و فرد را ازهم گسست. دانش عمومی را به رشته های تخصصی تقسیم کرد. و با این کار زندگی اجتماعی در جامعه ی رو در رو و فرهنگ را ازهم پاشید.
لازم بود که کسی همه چیز را به شکلی متفاوت به یکدیگر ربط دهد.
این نیاز باعث شد تا انواع جدیدی از تخصص ها پدیدار شود که وظیفه ی اصلی شان انسجام دادن بود. به آنها عناوین هیات های اجرایی یا مدیران اداری ، کمیسرها ، مسئولان هم آهنگی ، روسا ، معاونین ، بوروکرات ها، یا سرپرستان اطلاق می شد و در هر رشته ای ، در هر دولتی ، ودر هر سطحی از جامعه ظاهر شدند. ونشان دادند که وجودشان ضروری است . آنان در واقع همان انسجام دهندگان بودند.
کار آن ها این بود که نقش هار ا تعریف کنند وهرکسی را به شغلی بگمارند و مشخص سازند که چه کسی ، چه نوع پاداشی باید بیگرد. آنان برنامه ریختند، ضوابط را معین کردند و به تنبیه و تشویق پرداختند. تولید، توزیع ، حمل و نقل و ارتباطات را به یکدیگر ربط دادند. از این ها گذشته ، قوانینی برای ارتباط متقابل بین سازمان ها وضع کردند. به طور خلاصه این اشخاص قطعات جامعه را روی هم سوار کردند. بدون وجود آنان نظام موج دوم هرگز نمی توانست دوام یابد.
مارکس در اواسط قرن نوزدهم تصور می کرد کسانی که ابزار و تکنولوژی یا به گفته او«ابزار تولید» در اختیارشان است ، جامعه را تحت اختیار دارند. وی چنین استدلال می کرد که چون کار از وابستگی متقابل زیادی برخوردار است کارگران قادر خواهند بود رشته یتولید را زهم بگسلند و ابزار تلوید را از چنگ کارفرمایانشان خارج سازند.
ولی علی رغم این پیش بینی آنچه درواقعیت اتفاق افتاد این بود کهنه مالکین ونه کارگران هیچکدام به قدرت دست نیافتند بلکه این انسجام دهندگان بودند که چه در کشورهای سرمایه داری و چه در کشورهای سوسیالیست در راس امور قرار گرفتند.
این مالکیت «ابزار تولید» نبود که منشا قدرت بود بلکه نظارت بر «ابزار انسجام دهی» بود که به فرد قدرت می داد. اجازه دهید به بینیم که این چه معنایی در بردارد.
در اقتصاد انسجام دهندگان اولیه، صاحبان کارخانه های کوچک ، صاحبان آسیاب ها و کارآفرینان اقتصادی و استادکاران فلزکار بودند. مالک اصلی و چند دستیار معمولا قادر بودند کار عده ی زیادی کارگر « غیر حرفه ای» را هماهنگ کنند و کارخانه ی خود را به نظام وسیع تر اقتصادی پیوند دهند.
از آنجایی که در آن دوران مالکین وانسجام دهندگان هر دو شخصی واحد بودند تعجبی ندارد که مارکس این دو را با یکدیگر اشتباه گرفته است و برمالکیت این چنین تاکید می ورزد. به هر حال با پیچیده تر شدن تولید و تخصصی شدن تقسیم کار، نظام اقتصادی شاهد افزایش باور نکردنی عده ی مدیران اجرایی و کارشناسانی شد که بین کارفرما وکارگرانش حایل شدند. کاغذ بازی مثل قارچ از زمین رویید. به زودی در واحدهای صنعتی بزرگتر هیچ فردی، حتا مالک یا سهامدار اصلی ، قادر به درک همه ی عملیات نبود. تصمیمات مالک بوسیله ی متخصصینی که برای هماهنگ کردن نظام استخدام شده بودند شکل می گرفت وحتا در نهایت کنترل می شد. بدین ترتیب بود که گروه سرآمدان اجرایی جدید پدیدار شدند که دیگر قدرتشان نه از مالکیت بلکه از فراگرد انسجام دهی سرچشمه می گرفت.
با قدرت یافتن مدیراجرایی ، سهامدار از اهمیت کمتری برخوردار شد. با بزرگتر شدن شرکت ها ، واحدهایی که در مالکیت خانواده ها بود به گروه های بزرگترسهامداران پراکنده که به ندرت از اقتصاد سررشته داشتند فروخته شد. سهامداران، اجبارا به طور ورزافزونی به مدیران اجرایی متکی شدند که نه تنها جهت اداره ی امور روزانه ی شرکت ، بلکه برای تدوین هدف ها وخط مشی های دراز مدت به استخدام در آمده بودند، هیات مدیره ها که درتئوری نماینده ی مالکیت بودند خودشان به طور روزافزونی نسبت به عملیاتی که رهبری آن را برعهده داشتند، بی اطلاع گردیدند. با رو به تزاید گذاشتن سرمایه گذاری خصوصی نه بوسیله ی افراد بلکه به طور غیر مستقیم توسط نهادها نظیر صندوق بازنشستگی ، شرکت هایی که به کار خرید سهام شرکت های دیگر مبادرت می کنند، وسپرده ی سرمایه گذاری بانک ها، دست «مالکین» اصلی صنایع از نظارت بر امور روز به روز کوتاهتر گردید.
قدرت جدید انسجام دهندگان شاید به طور واضح تری توسط مایکل بلومنتال 1 خزانه دار کل سابق آمریکا بیان شده باشد2؛ بلومنتال قبل از ورود به دستگاه دولتی رئیس شرکت بندیکس بود3 در پاسخ به این سوال که آیا دوست دارد روزی مالک شرکت بندیکس شود چنین گفت : « آنچه اهمیت دارد مالکیت نیست بلکه کنترل است و این رامن با کسب عنوان مدیرکل اجرایی بدست آورده ام. هفته ی آینده جلسه ی سهامداران را تشیکل خواهیم داد و من 97 در صد آرا را در اختیار دارم درحالی که مالک فقط 8 هزار سهم می باشم . آنچه برای من اهمیت دارد، کنترل است . آنچه من خواهانم این است که این حیوان غول پیکر را تحت اختیار بگیرم و از ان به نحوی سازنده استفاده کنم ونه اینکه صرفا کارهای احمقانه ای را که دیگران ازمن می خواهند انجام دهم.»
بنابراین سیاست های بازرگانی به طور روزافزونی توسط مدیران اجرایی که به استخدام شرکت ها در آمده بودند یا به وسیله ی مدیران مالی که پول سایرین را به کار نداخته بودند تعیین می شد. ودرهیچکدام ار این موارد مالکین اصلی یا حتا کارگران نقشی نداشتند . این انسجام دهندگان بودند که امور را در دست گرفتند.
در کشورهای سوسیالیستی هم افراد مشابهی بودند که قدرت را در دست داشتند.4 هنوز چیزی نگذشته ، در سال 1921 لنین مجبور شد از گسترش دیوانسالاری در شوروی انتقاد کند. تروتسکی در سال 1930 در تبعید اعرتاض کرد که در شوروی حدود پنج تا شش میلیون مدیر اجرایی وجود دارد که طبقه ای را تشکیل می دهند « که به طور مستقیم درکارتولید دخالت ندارند اما برتمامی امورنظارت دارند، دستور می دهند، رمان صادر می کنند و به تشویق وتنبیه مبادرت می وزند.» او می گوید درحالیکه ابزار تولید باید متعلق به دولت باشد، « ولی این دولت است ... که به دیوانسالاری تعلق دارد.» در دهه ی 1950 میلووان جیلاس درکتابش بنام « طبقه ی جدید» 5 قدرت رو به رشد مدیران برجسته را در یوگسلاوی مورد حمله قرار داد . تیتو که جیلاس را به زندان انداخت خود از « فن سالاری و دیوانسالاری به مثابه دشمن طبقاتی » شکایت می کرد. وهمین طور ترس از «مدیریت گرایی » مساله ای اساسی در چین مائو بود.6
بنابراین ، تحت لوای سوسیالیسم به همان اندازه ی سرمایه داری انسجام دهندگان از قدرتی بالا برخوردار گردیدند . زیرا که بدون آنان بخش های مختلف نظام نمی توانست با یکدیگر کارکنند و «ماشین » هرگز به راه نمی افتاد.
موتور انسجام دهی
انسجام بخشیدن به یک شاخه در صنعت یا حتا کل صنعت ، فقط بخش کوچکی بود از همه ی آنچه می بایستی انجام گیرد. جامعه ی صنعتی نوین، همانطور که دیدم ، تعداد زیادی سازمان ، از اتحادیه های کارگری و انجمن های بازرگانی گرفته تا کلیساها و مدارس و کلینیک های بهداشتی و گروه های تفریحی که همگی می بایست در چهارچوب قوانینی پیش بینی شده عمل کنند، بوجود آورد. قوانین یک ضرورت محسوب شد و بالاتر از همه سپهر اطلاعاتی ، سپهر اجتماعی و سپهر فنی می بایست با یکدیگر هماهنگ کردند.
حاصل این اشتیاق سوزان تمدن موج دوم به نظم وانسجام ، پیدایش عظیم ترین دستگاه انسجام دهی تاریخ است ، یعنی دولت بزرگ ، که موتور تنظیم کننده ی نظام تلقی می شد. این عطش نظام به انسجام است که رشد بی وقفه ی دولت بزرگ را در تمام جوامع موج دوم توجیه می کند.
عوام فریبان سیاسی ( مثلا نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا ) تا به حال بارها و بارها ادعا کرده اند که دستگاه دولت باید کوچکتر شود، اما همان ها وقتی انتخاب شدند به جای محدود کردن تشکیلات دولت آن را گسترش دادند. این تناقض بین وعده و وعیدهای تبلیغاتی و زندگی واقعی ، موقعی قابل فهم است که بدانیم هدف غایی همه ی دولت های جوامع موج دوم ساختن تمدن صنعتی وحفظ ان است . در مقایسه با این تعهد همه ی تفاوت های کم اهمیت تر قابل چشم پوشی می شوند. احزاب و سیاستمداران ممکن بود که بر سر موضوعات دیگر با یکدیگر مجادله کنند. اما در این موردخاص آنان همیشه با یکدیگر توافق ضمین داشته اند. وعلا رغم ادعایشان ، دولت بزرگ بخشی از برنامه ی اعلام نشده ی انها محسوب می شد زیرا جوامع صنعتی برای انسجام بخشیدن به او همیشه به دولت احتیاج دارند.
به قول مقاله نویس سیاسی کلیتون فریتشی 7 حکومت فدرال متحد آمریکا هزگز حتا در طول دوره ی اخیر حکومت جمهوریخواهان از رشد و توسعه باز نایستاد « صرفا به این عل ساده که حتا «هودینی» 8 ( بزرگترین شعبده باز آمریکا) هم نمی توانست بدون مواجه باعواقب بسیار خطرناک و جدی، دولت را غیب کند.»
طرفداران بازار آزاد نیز به دخالت دولت درامور اقتصادی اعتراض داشته اند. اما اگر روند صنعتی کردن جامعه فقط به بخش خصوصی واگذار می شد- و اگر اصلا چنین کاری می توانست بدون وجود دولت انجام شود- حداقل آهنگ آن به شدت کند می شد. دولت ها بودند که توسعه ی راه آهن را تسریع کردند. دولت ها بودند که به ساختن بندرگاه ها وجاده ها، کانال ها و شاهراه ها مبادرت ورزیدند ، خدمات پستی را به راه انداختند و شکبه تلگراف و تلفن و سایر نظام های ارتباطی را ایجادکردند یا به نظم در آوردند . دولت ها بودند که مقررات بازرگاین را تدوین کردند وبازارها را استاندارد ساختند. وهم انها بودند که با اعمال فشار از طریق سیاست خارجی و وضع تعرفه های گمرکی به توسعه ی صنایع کمک کردند. دولت ها بودند که کشاورزان را ازمزارع خارج کردند وبه بازار کار صنایع گسیل داشتند. و باز دولت ها بودند که در زمینه های مربوط به انرژی به مصرف کنندگان کمک ها ی مالی کردند وغالبا از طریق صنایع نظامی به پیشرفت تکنولوژی یاری دادند. و بالاخره دولت ها بودند که در هزاران حوزه ی دیگر به امور نظم وانسجام بخشیدند و این کارها از عهده ی دیگران خارج بود و یا نمی خواستند بدان اقدام کنند.
از این روست که دولت تسریع کننده ی بزرگ توسعه ی صنعتی به شمار می رفت و به علت قدرت قهری و در آمدهای مالیاتی اش قادر به انجام اموری بود که ازعهده ی بخش خصوصی برنمی آمد. دولت ها با پر کردن خلاهایی که درنظام پدید می امد روند صنعتی شدن را تسریع کردند- قبل از اینکه این نوع فعالیت ها برای شرکت های خصوصی ممکن یا سود بخش باشد. این تنها دولت ها بودند که می توانستند برای انسجام دهی آینده برنامه ریزی کنند.
این دولت ها بودند که از طریق ایجاد نظام های آموزش و پرورش نه تنها به جوانان درانتخاب نقش های آینده شان در نیروی کار صنعتی کمک کردند( که خود نوعی کمک مالی پنهانی به صنایع محسوب می شد) بلکه به طور همزمان خانواده را در شکل هسته ای آن تشویق کردند. با گرفتن وظایف آموزش وپرورش و دیگر وظایف سنتی از خانواده ، دولت ها انطباق ساختار خانواده را بانیازهای نظام کارخانه ای تسریع کردند. بنابراین دولت ها در بسیاری سطوح ، تمدن پیچیده ی موج دوم را هم آهنگ و موزون نمودند.
تعجبی ندارد وقتی مشاهده می کنیم با اهمیت یافتن نظم وانسجام دولت چه از نظر شکل و چه از نظرماهیت تغییر پیدا کرده است . به عنوان مثال ، روسا ی جمهور و نخست وزیران ( در کشورهای غربی ) در سال های اخیر به تدریج خود را بیشتر مدیر می دیدند تا رهبر مبتکر سیاسی و اجتماعی . از نظر شخصیت وشیوه ی کار تقریبا درسطح مردانی بودند که شرکت های بزرگ و صنایع تولیدی را اداره می کردند. نیکسون و کارتر ، تاچر و برژنف ، ژیسکاردستن و اوهیرا ، رهبران جهان صنعتی ، درحالی اجبارا در باره ی دموکراسی وعدالت اجتماعی داد سخن دادند ولی در عمل جز مدیریت کارآ چیزی ارائه نکردند.
بنابراین در سرتاسر جهان ، در جوامع صنعتی سوسیالیستی و سرمایه داری الگویی مشابه پدیدار گردید: در کشورهای سرمایه داری شرکت های عظیم و در کشورهای سوسیالیستی سازمان های تولیدی و همراه با آن ماشین غول آسای دولت. و به جای اینکه کارگران طبق پیش بینی مارکس ابزار تولید رادر اختیار گیرند و یا سرمایه داران، آن طور که پیروان آدام اسمیت ترجیح می دادند ، قدرت را حفظ نمایند، نیرویی جدید در صحنه ظاهر شد که هر دو آنها راکنار زد. تکنیسین های قدرت « ابزار انسجام دهی» را تصاحب کردند و بوسیله ی آن کنترل اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را در دست گرفتند. جومع موج دوم تحت فرمانروایی انسجام دهندگان قرار گرفت.
هرم های قدرت
این تکنیسین های قدرت خود در سلسله مراتب نخبگان و خرده نخبگان سازمان یافتند. هر شاخه ای از صنایع و هر بخشی از دولت به زودی موسسات خاص خود و « افراد» قدرتمند خود را به وجود آورد.
ورزش ... مذهب... آموزش و پرورش ... هر کدام هرم قدرت خود را دارا شدند. به تدریج تشکیلات علمی ، تشکیلات دفاعی و تشکیلات فرهنگی به وجود آمد. قدرت در تمدن موج دوم در اختیار ده ها و صدها و حتا هزاران نخبه ی متخصصص قرار گرفت .
این سرآمدان متخصص به نوبه ی خود به وسیله ی نخبگان جامع نگر که از افرادی با تخصص های گوناگون تشکیل یافته بود انسجام یافتند. به عنوان مثال دراتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی حزب کمونیست درهر حوزه ای از هواپیمایی تا موسیقی و فولادسازی اعضایی داشت. جز از این اعضا برای مبادله ی پیام هاو اخبار مهم محرمانه بین خرده نخبگان استفاده می کرد. درنتیجه این افراد به خاطر دسترسی به همه ی اطلاعات از قدرت زیادی برای تحت کنترل در آوردن متخصصین و خرده نخبگان برخوردار بودند. در کشورهای سرمایه داری نیز بازرگانان وحقوق دانان برجسته که در کمیسیون ها با هیات های امنا و گروه های مشابه عضویت داشتند که همان وظایف را اما با رسمیت کم تری عهده دار شدند. بنابراین در همه ی کشورهای موج دوم، می بینیم که گروه های مدیران و انسجام دهندگان متخصص ، بوروکرات ها یا مدیران اجرایی خود به وسیله ی مدیران و انسجام دهندگان جامع نگر انسجام یافتند.
ابرنخبگان 9
وبالاخره با هم در سطحی بالاتر اسنجام دهی به وسیله ی ابر نخبگانی که عهده دار تخصیص منابع و سرمایه ها در کل جامعه بودند، انجام می گرفت. این افراد خواه در امورمالی یا صنعتی ، در پنتاگون یا در اداره ی برنامه ریزی اتحاد جماهیر شوروی ، به نوبه ی خود حدود وظایف انسجام دهندگان سطح متوسط را تعیین می کردند. به محض اینکه تصمیمی در زمینه ی سرمایه گذاری در مقیاس عظیم اتخاذ می شد چه در مینا پولیس 10 یا درمسکو، انتخاب راه حل های دیگر را در آینده محدود می ساخت. با توجه به کمپانی منابع و ذخایر، نمی توان به سادگی دست به ترکیب کوره های بسمر زد یا پالایشگاه های نفت یا خط های تولید را منهدم ساخت بدون اینکه هزنیه هایشان مستهلک شده باشد. بنابراین ، این سرمایه ی موجود به محض اینکه به کار افتاد پارامترهایی را که انسجام دهندگان و کارفرمایان آینده باید در محدوده ی آنها عمل کنند، تعیین می کند. این تصمیم گیرندگان بی چهره که اهرم های سرمایه گذاری را تحت کنترل خود دارند ابرنخبگان همه ی جوامع صنعتی را تشکیل می دهند.
درنتیجه در تمام جوامع موج دوم یک سلسه مراتب قدرت نخبگان به طور مشابه پدیدار شد. این سلسله مراتب قدرت نخبگان به طور مشابه پدیدار شد. این سلسه مراتب نهانی قدرت ، علارقم برخی تفاوت ها ، به دنبال هر بحران و یا عصیان سیاسی از نو درجامعه شکل می گیرد. اسامی ، شعارها و احزاب و نامزدها ممکن است تغییر کنند، انقلاب ها می آیند ومی روند . چهره های جدید در پشت میزهای بزرگ چوب ماهون 11 ظاهر می شوند، اما ساختمان قدرت همچنان پا برجا باقی می ماند.
طی 300 سال گذشته ، در کشورها یکی بعد از دیگری عصیان گران و اصلاح طلبان سعی داشته اند دیوارهای قدرت را درهم بشکنند وجامعه ای نوین مبتنی بر عدالت اجتماعی و مساوات در حقوق سیاسی به وجود آورند.
جنبش ها و نهضت های انقلاب احساسات وعواطف میلیون ها افراد رابرای مدتی با وعده ی آزادی به خود جلب کرده اند. حتا انقلابیون در مواردی موفق شده اند رژیمی را سرنگون سازند.
اما درهمه ی موارد بازده نهایی یکسان بوده است. هر بار عصیان گران تحت لوای پرچم خود ساختار مشابهی از خرده نخبگان ، نخبگان ، نخبگان و ابرنخبگان ایجاد کرده اند. زیرا این ساختار انسجام دهی و تکنیسین های قدرت که این ساختار را تحت سلطه ی خود دارند برای تمدن موج دوم به همان اندازه ی کارخانه ها، سوخت های فسیلی یا خانواده ی هسته ای ضرورت حیاتی دارند. نظام صنعتی و دموکراسی تمام و کمال که وعده داده بود در واقع با یکدیگر ناسازگارند.
کشورهای صنعتی را می توان با عمل انقلاب ییا به طریقی دیگر مجبور ساخت که در طیفی از بازار آزاد تا برنامه ریزی متمرکز، از سرمایه داری تا سوسیالیسم و بالعکس تغییر وضعیت دهند. اما همچون پلنگی برافروخته و خشمگین نمی توانند موضع خودر ا تغییر دهند. آنان بدون وجود یک سلسه مراتب پرقدرت انسجام دهندگان قادر به ادامه ی حیات نخواهند بود.
امروزه با آغاز یورش ویرانگر تحول موج سوم به دژمستحکم قدرت اجرایی نخبگان ، اولین شکاف ها در نظام قدرت پدیدار شده است. درخواست برای مشارکت در مدیریت ، و در امر تصمیم گیری در سطح محلی و برای نظارت برکارگران ، مصرف کنندگان و شهروندان و نیز برای دموکراسی جدید چون چشمه ای جوشان در کشورها یکی بعد از دیگری فوران کرده است. طرق جدید سازمان دهی با سلسله مراتب کم تر و وطایف تخصصی بیشتر، در بسیاری از کشورهای پیشرفته ی صنعتی پدیدار شده است. فشار در جهت عدم تمرکز قدرت رو به تزاید گذاشته است و مدیران به طور روز افزون به اطلاعات از سطوح پایین تر متکی شده اند. از این جهت نخبگان هم به هوبه خود ثبات وایمنی خود راا ز دست داده اند. این ها همه هشدارند و نشانه هایی هستند از انقلابی که در نظام سیاسی در پیش است.
موج سوم هم اکنون ساختارهای صنعتی را در مورد یورش ویرانگر خود قرار داده است وفرصت های شگفت انگیز برای نوسازی سیاسی واجتماعی فراهم آورده است. در سال هایی که در پیش داریم نهادهای نوینی جهش آسا جایگزین ساختارهای ازکار افتاده وبی دادگر و کهنه ی انسجام دهی فعلی خواهد شد.
قبل از آنکه به این فرصت های تازه بپردازیم ، لازم است که این نظام رو به مرگ را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم . باید از نظام کهنه ی سیاسی فعلی پرتو نگاری کنیم تا به بینیم چگونه درچهارچوب تمدن موج دوم جا افتاده بود. و چگونه برای نظام و نخبگان ان خدمت می کرد. تنها از این راه می فهمیم که چرا این نظام دیگر با وضع موجود تناسبی ندارد و قابل تحمل نیست.
از نظر تافلر راه تولید ثروت در موج سوم این خصوصیات را (به دلیل بهرهورى از نرمافزار و انبوه اطلاعات) خواهد داشت:
1. عوامل و منابع اصلى تولید که در اقتصاد موج دوم، زمین، کارگر، مواد خام، و سرمایه است، در موج سوم دانش (شامل یافتهها، اطلاعات، نگارههاى ذهنى، نمادها، فرهنگ، ایدئولوژى و ارزشها) خواهد بود، یعنى کاربرد صحیح دانش واقعى.
2. ارزش یک شرکت موج دومى بر اساس داراییهاى عادى مثل ساختمانها، ماشینها، سهام و موجودى انبار محاسبه مىشود، ولى ارزش شرکتهاى موفق موج سومى بیشتر بر اساس توانایى استراتژیکى و عملى آنها در جذب، تولید، توزیع و کاربرد دانش محاسبه خواهد شد.
3. تولید انبوه که وجه مشخصه شرکتهاى موج دومى است، منسوخ شده و غیر انبوهسازى رایج مىشود، یعنىشرکتهاىموجسوم،سیستمهاى صنعتى مبتنى بر اطلاعات و مجهز به «ربوت» (آدمک کامپیوترى) را به کار مىبرند و قادر به تولید بىپایان نمونههاى متفاوت و ارزان و حتى منحصر به فرد (حتى با سفارش کامپیوترى اجناس با خصوصیات منحصر به فرد از داخل خانه و تحویل آن با پست) خواهند بود. آگهىهاى تبلیغاتى هم با رسانههاى غیر انبوه (تخصصى) بر بازارهاى کوچکتر و کوچکتر متمرکز مىشود.
4. نفس کار دگرگون مىشود، در موج دوم عمدتا از کار بدنى کم مهارت و اساسا قابل جایگزینى آسان استفاده مىشود. ولى در اقتصاد موج سوم، بر اثر افزایش شدید نیاز به مهارت، عدم قابلیت جا به جایى نیروى کار به دلیل هزینه فراوانش، عمومیت مىیابد. تخصصى شدن فزاینده و تغییر سریع نیازهاى مهارتى، امکان جابه جایى کار را کاهش مىدهد. تعداد کارگر با واسطه (متخصص) نسبتبه کارگر بىواسطه (که در کارخانه مستقیما محصول را مىسازد) بیشتر مىشود.
5. در اقتصاد موج سوم به دلیل رقابتسنگین، نوآورى و ابتکار مداوم لازم است (یعنى اندیشههاى نوین در مورد محصولات، تکنولوژیها، فرایندها، بازاریابى، و تدارکات مالى) حتى اگر لازم باشد که کتاب قواعد کنار گذاشته شود.
6. واحدهاى کار و فعالیت اقتصادى در اقتصاد موج دوم با بزرگتر شدن، هزینههاى تولید را کاهش مىدهد، ولى در اقتصاد موج سوم واحدهاى کار و تعداد کارگرانش کوچکتر و از هم متفاوتتر مىشوند، تعداد کارها و تولیدکنندگان کوچک زیادتر مىشود. زیانهاى اقتصادى ناشى از پیچیدگى (هزینههاى اضافى ناشى از پیچیده شدن کارها) همیتبیشترى از صرفهجوییهاى ناشى از مقیاس (کاهش هزینههاى تولید با بزرگتر کردن مقیاس فعالیت اقتصادى) پیدا مىکند. فرض «هرچه بزرگتر بهتر» منسوخ مىشود.
7. سازمانها و ساختارهاى دیوان سالارانه موج دومى شرکتهاى صنعتى که نوعا همگون (هرمى شکل، یکپارچه، داراى سلسله مراتب دیوان سالارانه) بودند، فروریخته و این یکدستى و همگونى، با نوسازى شرکتها در تمام زمینههاى فرایندها، بازارها، تکنولوژیها و کالاهاى ویژه بستهبندى شده، طراحى مجدد و متنوع مىشود. چون بازارها پیوسته در حال تغییر است، «جایگاه» اهمیتى کمتر از انعطافپذیرى و تغییر موضع دارد.
8. بر اثر پیچیدگى فزاینده اقتصاد، همبستگى بیشتر و مدیریتخردمندانهتر و جدیدتر الزامى مىشود و این خود مستلزم حجم هرچه بیشترى از اطلاعات است که منظما در سازمان جریان یابد.
9. شالوده اساسى اقتصاد موج سومى، شبکهها و گذرگاههاى الکترونیکى هستند که کامپیوترها، پایگاههاى اطلاعاتى، و دیگر تکنولوژیهاى اطلاعاتى را به هم پیوند مىدهد. این ساختار اطلاعاتى گسترده و الکترونیک غالبا پایگاه ماهوارهاى دارد و همان کارى را براى اطلاعات انجام مىدهد که بزرگراهها براى خودروها. هدف از آن، حفظ پیوستگى (نشان گرفتن از همه اجزا و فراوردهها، ایجاد نظم زمانى در حمل کالاها، آشنا کردن مهندسان و فروشندگان با برنامههاى دیگر، آگاهى دادن به اهل تحقیق و توسعه درباره نیازهاى طرف تولیدکننده و بالاتر از همه نشان دادن تصویر روشنى به مدیریت از جریان امور) مىباشد.
10. شتاب عملیات و داد و ستدها در اقتصاد موج سوم بیشتر مىشود. اقتصادهاى «سرعت» جاى اقتصادهاى «اندازه» را مىگیرد. «تحویل درستبموقع کالا» و «کاهش تعداد تصمیمات در طى مراحل» و «ارزش بیشتر هر لحظه از لحظه قبل» اصول مهمى هستند، زیرا «پول با سرعت نور حرکت مىکند. اطلاعات باید تندتر حرکت کند.»
این ده ویژگى، راه و رسم پدید آمدن ثروت را دستخوش تغییرى تاریخى مىسازد. (8)
به نظر تافلر جنگ به شیوه موج سوم نیز جنگى با ابزار و تسلیحات هوشمندانه (الکترو - لیزرى) است، که دقتبسیار و آسیبپذیرى کم دارد و جنگى بهداشتى و پاکیزه است. اگرچه پیشرفتهترین جوامع کنونى جهان از نظر تکنولوژى، اقتصادهاى دو سطحى دارند: بخشى مبتنى بر تولید انبوه موج دومى که سیر نزولى را طى مىکند و با کار بدنى سر و کار دارد، و بخش دیگر بر پایه تکنولوژیها و خدمات موج سوم که رو به رشد است و با کار مغزى مربوط است. همه آنها، حتى ژاپن، در حال گذار به سوى این نظام نوین اقتصادى هستند. جنگ آمریکا علیه عراق ترکیبى از شیوهها و تسلیحات جنگى موج دوم و موج سوم بود. در ابزار و شیوههاى جنگى موج سوم، همان خصوصیات دهگانه به چشم مىخورد و البته هنوز به مرحله کمال نرسیده است. این امر سبب تحولات فراوانى در اندیشههاى نظامى شده است که باید مورد توجه نظامیان، دولتمردان، دیپلماتها و مذاکره کنندگان در کنترل تسلیحات، فعالان در راه صلح و سیاستمداران قرار گیرد تا از زمان عقب نمانند. (9)
ادامه دارد
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
نظریه موج چهارم مبنی بر اینکه دنیای بعد از دنیای ارتباطات، دنیای مجازی و سه بعدی خواهد بود،
پاسخ پرسش ۵
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
موج چهرم :
موج چهارم چیست ؟
موج چهارم در حقیقت , شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آینده ای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد . عصر مجازی می تواند دورنمای تحول دراز مدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد . در این عصر بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است تمام اموری که این روزها در عصر ارتباطات و موج سوم با پیشوند «E» مطرح می شوند , در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد :
بانکداری مجازی,پول مجازی ,تجارت مجازی ,خدمات مجازی ,دولت مجازی ,دانشگاه مجازی ,پلیس مجازی ,شهر مجازی و...
عصر کشاورزی
عصر صنعت
عصر مجازی
عصر اطلاعات
خلاصه موج سوم الوین تافلر
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
· افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
· موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
· ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
نظر بدهید
عنوان: ده گام به سوی موفقیت
نویسنده: مایکل دوهی
اندازه: 369 کیلوبایت
قیمت: رایگان
کلمه عبور
pasargadbs
دانلودفایل | خرید کلمه عبور | آرشیو کتب
توجه: کلیه نسخه های کتب الکترونیکی سرویس اطلاع رسانی پاسارگاد توسط رمز عبور محافظت می شوند. جهت آگاهی از نحوه خرید رمز عبور نسخه های غیر رایگان کلیک کنید
Quote of the Day
Think about abundance instead of lack because whatever you think about expand
Flash News
Congratulation, Pasargad is 1 year old now
Flash News Archive
Member Region
SignIn | SignUp
Pools
Coming Soon!!!
Top Related Links
Pasargad Shopping Center
C.O.M.O.D.O Security
Net Craft
Rooznameh Rasmi
Randy Gage
Brian Tracy
Jamasebi Designing House
Cooperators
نظریه تافلر
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d9%88%d8%ac%d9%87+%d8%a2%db%8c%d9%86%d8%af%d9%87+%d8%ac%d9%86%da%af%d9%87%d8%a7%db%8c&PHPSESSID=99cbd8ab01cd098e9e379b4e7404ce16&SSOReturnPage=Check&Rand=0
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
شاید بتوان گفت که کتاب موج سوم نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
دکتر جلالى نظریه موج چهارم، عصر مجازى را در دنیا مطرح کرده و تاکنون چندین پروژه در سطح ملى در زمینه توسعه فن آورى اطلاعات انجام دادهاست.
http://www.mgtsolution.com/olib/539678137.aspx
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
نظریه تافلر
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
نظریه تافلر
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود
موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختل
در حالی از <موج چهارم> و <عصر مجازی> میگوید که وزیر ارتباطات ما سرعت اینترنت را در کشور کافی میداند و بعضی مسئولین نگرانند اگر روز سرعت اینترنت زیاد شود مردم فیلمهای نامناسب . موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. من یک بعد دیگر مطرح کردم که میگفت این سیب دو بعدی نیست و سه بعد دارد که میشود مثلاً آن سیب را کاملاً نشان داد. این سیب را دیگر میشود از صفحهی مانیتور بیرون آورد. همیـن حـالا هم دوربینهای 2 لنزی آمده که ژاپنیها درست کردند. در اجلاس تونس که خود من هم بودم دوربینهایشان را آورده بودند که تصویر را بیرون از مانیتور نشان میداد. پس این تکنولوژی آمده. حالا در این دنیای سه بعدی چه کار میشود کرد؟ اگر این سیب از صفحه بیرون آمد شما میتوانید بگیریدش یا بچرخانید یا بازش کنید و حتی آن را بو کنید. دنیای مجازی یعنی حضور اشیاء به صورت غیر فیزیکی. در حال حاضر صدای سه بعدی هم آمده، ممکن است شما هم روی گوشی خودتان داشته باشید. صدایی که یک نفر مشغول اصلاح کردن سر است. این دنیای مجازی سه بعدی الان صدایش آمده. هنگامیکه من نظریه عصر مجازی را مطرح کردم این نبود.
چقـدر طول خواهد کشید تا وارد این >دنیای مجازی< شویم؟
سه تا وسیله در آمدن سریعتر این دنیا تأثیر دارد. یکی cpu است. یعنی کامپیوتر باید قدرت پردازش بسیار زیادی داشته باشد تا حجم زیاد دادهها را بتواند process کند. در حال حاضر هم cpuهای قویای وارد بازار شده و این طور اگر پیش برود به زودی cpu هایی با قدرت پردازش زیاد وارد بازار خواهد شد. دوم <حافظه> است. همین حافظههایی که ما داریم محدود است. الان حافظه مولکولی آمده که میتوان دانش جهان را در آن جا داد. مسئلهحافظه هم دارد حل میشود. از همه بدتر و آنکه بیشتر در آن مشکل داریم media است. اگر همهی اینها برطرف شد شما process کردی، سه بعدی هم کردی. بعد باید این را بفرستید روی شبکه تا همهی دنیا آن را ببیند که البته این حجم دیتایی که باید جابهجا شود بسیار زیاد است و با سرعت اینترنتی که ما داریم که چیزی حدود 128 کیلوبایت است اصلاً جواب نمیدهد. باید نزدیک شویم به سرعت نزدیک به گیگا. در سنگاپور الان میخواهند یک گیگا به هر خانه بدهند.
پس در عصر مجازی سرعت اینترنت هم خیلی مهم است.
در کـتـاب >مـوج سـوم< تافلر درباره سه موج کشاورزی، صنعت و اطلاعات صحبت شده، شما ظاهراً نظریهای را مطرح کردید تحت عنوان موج چهارم یا عصر مجازی دربارهی این نظریه کمی توضیح دهید.
— تئوری که من بعد از تافلر مطرح کردم عصر مجازی سه بعدی است. مثال میزنم؛ وقتی شما کلمهی سیب را مینویسید این یک بعدی است. اما اگر بخواهید تصویر سیب را نشان دهید 2 بعدی میشود. آقای تافلر تا همین جا تعریف کرد. موج سوم یا فناوری اطلاعات را ایشان در فضای دو بعدی مطرح کرد. من یک بعد دیگر مطرح کردم که میگفت این سیب دو بعدی نیست و سه بعد دارد که میشود مثلاً آن سیب را کاملاً نشان داد. این سیب را دیگر میشود از صفحهی مانیتور بیرون آورد. همیـن حـالا هم دوربینهای 2 لنزی آمده که ژاپنیها درست کردند. در اجلاس تونس که خود من هم بودم دوربینهایشان را آورده بودند که تصویر را بیرون از مانیتور نشان میداد. پس این تکنولوژی آمده. حالا در این دنیای سه بعدی چه کار میشود کرد؟ اگر این سیب از صفحه بیرون آمد شما میتوانید بگیریدش یا بچرخانید یا بازش کنید و حتی آن را بو کنید. دنیای مجازی یعنی حضور اشیاء به صورت غیر فیزیکی. در حال حاضر صدای سه بعدی هم آمده، ممکن است شما هم روی گوشی خودتان داشته باشید. صدایی که یک نفر مشغول اصلاح کردن سر است. این دنیای مجازی سه بعدی الان صدایش آمده. هنگامیکه من نظریه عصر مجازی را مطرح کردم این نبود.
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
اهمیت علم زیست شناسی در تمدن بشری
در اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار دارد.
میزان رشد و پیشرفت مهندسی ژنتیک
با دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود.
دستکاری ساختار ژنتیکی انسان
دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد.
نظریه تافلر
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
سخن آخر
در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
موج چهارم عصرالترونیک می باشدکه در آن انسان نقش مغز متفکر راایفا میکند
موج چهارم ( نتورک مارکتینگ )
شاید توقعات شما نسبت به دنیایی که در آن زندگی و کار میکنید، دست نیافتنی به نظر برسد،
شاید زمان برای شما قدری سریع میگذرد،
شاید شما برای مبلغ کمی به سختی کار میکنید،
شاید زمان و یا پول کافی در اختیار ندارید،
و یا شاید موضوع دقیقاً برعکس است...
شاید زمان برای شما به کندی میگذرد،
و احساس میکنید در دنیای کاری خود به سختی درگیر شدهاید،
شما باید برای کس دیگری کار کنید و تا ابد هم به این کار ادامه دهید،
و...
و حالا یک راه نجات وجود دارد.
امروزه افقهای تجاری جدید و متعددی پیشرویتان قرار دارد، البته اگر بدانید کجا باید به دنبالش بگردید. و چیزی که اکنون در دسترس است، دنیای بینالمللی Network Marketing است.
حالا شما میتوانید به استقلال مالی برسید. این تجارتی است که راه را به بسیاری از افراد نشان داده تا بتوانند به استقلال مالی واقعی برسند.
امروزه اصول کلّی که باعث موفقیت Network Marketing در جهان شده است، در دانشگاههای مختلف جهان تدریس میشود. و در حال حاضر کمتر از 2 درصد جمعیت جهان، فعالیت در این رشته را به عنوان شغل اصلیشان برگزیدهاند.
Network Marketing شغلی است که اخیراً در مطبوعات جهان از آن به عنوان مطمئنترین راه برای رسیدن به مصرفکننده یاد میکنند. این تجارت در عصر جدید شانسهای زیادی را بوجود آورده است. چون مطالعات اخیر نشان میدهد که از هر 4 نفر، 3 نفر کالا یا خدمات مختلف را از دوستانشان خریداری کردهاند. در حالی که فقط 1 نفر از هر 4 نفر کالا یا خدمات به دوستانشان ارائه کردهاند.
فروش چه چیز؟ خرید چه چیز؟ اصلاً Network چیست؟ و چگونه تاثیراتی را که بر آینده تجارت جهان و آینده شما دارد تضمین میکند؟
در واقع تعداد بسیار کمی از ما اطلاعات کافی در مورد Network Marketing داریم، پس حالا شاید زمان مناسبی باشد که نگاه دقیقتری به آن بیاندازیم. در واقع ریشه Networking به افرادی مثل J. Paul Getty، میلیاردر معروف باز میگردد که گفته است:«من ترجیح میدهم سودم را از 1% تلاش 100 نفر بدست بیاورم تا 100% تلاش خودم». یک مفهوم امتحان شده در طول زمان و یک روش تجارت جدید. چرا؟!چون برای اولین بار در دنیای تجارت شما سودتان را از موفقیت دیگران بدست میآورید نه از راه رقابت با آنها.
John Naisbitt در پر فروشترین نشریهاش Megatrends یک بخش کامل را به Network Marketing اختصاص داده است و آنرا اینگونه تشریح کرده:«در فضای Network موفقیت بوسیله آزاد گذاشتن دیگران برای داشتن بهترین عملکرد به دست میآید نه با سلطه بر آنها».
یکی از بهترین فروشندگان Maolen Fergosen معتقد است:«باید حد و مرزهای موفقیت Network Marketing را به فراموشی سپرد، چون براساس اعتماد، ارتباطات و کمک به موفقیت دیگران بنا شده است.» این موضوع دقیقاً عکس بوروکراسی دولتها و شرکتهاست. اگر شما به دنیای تجاری معمول وابسته هستید، شانسهایتان برای موفقیت محدود است. هرچه بیشتر ترقی کنید، فشارها از بالا و پائین بیشتر میشود. براستی چه دنیای بیرحمی! با جای کمی در بالادست!
وقتی که شما برای کسی کار میکنید، شنیدههای مختلف شما را سردرگم میکند، در حالی که Network Marketing بسیار کاملتر و گستردهتر است. این تجارت دارای مفهوم جدیدی است در قلمرویی جدید.بنابراین برای اینکه درک بهتری از Network Marketing داشته باشید، بد نیست کمی آنرا با بازاریابی سنتی مقایسه کنیم.
در بازار سنتی، تعدادی افراد واسطه وجود دارند، همچون عمده فروشها، توزیعکنندگان و خرده فروشها. همة آنها باید به سود خود برسند، قبل از آنکه جنسی به دست شما، یعنی مصرفکننده برسد.
امّا در Network Marketing شما خود یک واسطه هستید، چون همانطور که توزیعکننده هستید، مصرفکننده هم محسوب میشوید، و همه اعضا در این موضوع مشترک هستند.
در Network Marketing افراد به بقیه کمک میکنند. وقتیکه شما افراد را به شبکه خود وارد میکنید، موفقیت شما مستقیماً به موفقیت آنها بستگی پیدا میکند. همانطور که شما به دیگران کمک میکنید، و آنها افراد جدید را به تجارت وارد میکنند، شبکه شما گسترش پیدا میکند. وقتی شما شانستان را با دیگران قسمت میکنید و آنها را به تجارت وارد میکنید، هر بار که آنها پاداششان را دریافت میکنند، شما هم پاداش میگیرید. و وقتیکه آنان به دوستان جدیدشان خبر میدهند، و آنها را وارد تجارت میکنند، شبکه شما بیش از پیش گسترش پیدا میکند، و شما تنها زمانی موفق میشوید که به دیگران برای دستیابی به موفقیت کمک کنید. درست مانند کسانی که شما را وارد کردند. آنها هم تنها زمانی موفق میشوند که شما خوب عمل کنید. و این مفهومی جدید در تجارت است که در آن همه افراد برندهاند.
در Network Marketing نه رئیسی است، نه اجباری در مورد ساعت کار، نه 7 صبح تا 5 عصر، نه هیچ درخواستی برای صرف زمان اضافی، و نه هیچ شرکت ریاستکنندهای. شما رئیس خودتان هستید. زمانتان مال خودتان است. و درآمد و موفقیت شما هم تنها به تلاشهای خودتان وابسته است.
Network Marketing یک مفهوم جدید و تازه نیست. بلکه در طول زمان بارها و بارها امتحان شده است. بعضی از اثرگذارترین سهام نیویورک در حال تغییر است. 14000 کمپانی دارای سیستم مستقل Network Marketing هستند. مثل فروشگاههای زنجیرهای.
25 سال پیش چیزی به نام «فروشگاههای زنجیرهای» وجود نداشت. امّا در اواخر سال 1990 به یک تجارت 700 میلیون دلاری در کل جهان تبدیل شد. امّا این کار سرمایه زیادی نیاز دارد. برای شروع این کار سرمایهای در حدود یک میلیون دلار لازم است و پائینترین سرمایه برای این کار در حدود ده هزار دلار است، در حالی که هیچ تضمینی هم برای موفقیت وجود ندارد.
در 50 سال اخیر کمپانیهای فروش و عرضه مستقیم رشد و گسترش قابل توجهی داشتند، که دهها میلیارد دلار درآمد در پی داشته است. امّا بعضی از این کمپانیها بر بازار فروش سرد تکیه دارند. فروش جنس به غریبهها، فروش سرد. و شاید این سختترین کار در دنیا باشد! شاید شما به سختی در فشار باشید تا بتوانید اعتبار و سود کمپانی و خودتان را افزایش دهید، امّا در Network Marketing شما همه زمینههای ممکن و موجود را در اختیار دارید. با Network Marketing شما میتوانید با یک سرمایهگذاری نرمال تجارت خودتان را داشته باشید، که در اکثر موارد در حدود 500 دلار است. و در Network Marketing معمولاً جنس در بازار گرم فروخته میشود. مفهوم بازار گرم، یعنی افرادی که شما آنها را میشناسید. افرادی که شما واقعاً دوست دارید، مفهوم جنس و خدمات جدید را با آنها قسمت کنید. افرادی که به قضاوت شما اعتماد دارند. افرادی که حاضرند آنچه را که لازم است، بگویند، بشنوند.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که همه ما به طور متوسط حداقل 800 نفر را میشناسیم. افراد فامیل، دوستان، همکاران و افرادی که در اجتماع با آنها ارتباط داریم. افرادی که به ما اعتماد دارند. کسانی که ما دوست داریم با محصول و سرویسی جدید و با مفهومی جدید به آنها کمک کنیم. افرادی با انگیزه و ابتکار که دوست دارند یک راه مطمئن مانند Network Marketing و یک فرصت عالی برای یک راه درآمد اضافی داشته باشند. امّا بعضی از راهها قابل دسترستر به نظر میرسند. البته در این راه هیچ قانون دست و پاگیری وجود ندارد. و یکی از زیباییهای Network Marketing این است که راه برای هر کسی که با علاقه، انگیزه و ابتکار باشد، باز است.
امروزه بیشتر از هر زمان دیگری پتانسیل بازار برای Networking گسترده و در حال گسترش است. بنابراین اجازه بدهید به گروهی که دارای کاندیداهای توانایی در این زمینه هستند، اشاره کنم:زنان!
تحقیقات نشان میدهدکه زنان 35% کمتر از مردان در مشاغل مشابه دستمزد میگیرند. زنان در بخش فروش Network Marketing دارای بیشترین سرعت رشد هستند. چیزی بیشتر از 60%. افرادی که بطور پارهوقت کار میکنند. تحقیقات جدید به این واقعیت اشاره دارد که بیشتر از 24 میلیون نفر از 120 میلیون نیروی کار در آمریکا، یا بصورت پارهوقت کا میکنند، یا فقط یک شغل دارند.
بازار بعلاوه پنجاه. دکتر Ken Dachtwaid در پر فروشترین کتاب خود، Age Wave، بازار بعلاوه پنجاه را به عنوان ترسناکترین گروه نام میبرد. بیشتر از 30 میلیونر هنوز به دنبال راههایی برای شرکت کردن در فعالیتهای جدید هستند و در عرض 5 تا 10 سال آنها به ترسناکترین گروه بازار خواهند پیوست. Baby Boomers یا تجار موفق با قدرت هفتاد میلیونی. آنها تاثیرگذارترین بازار فروشنده ـ خریدار را در جهان تشکیل میدهند. آنها در دهه 60 ما را با تلویزیون آشنا کردند، با غذای آماده در دهه 70 و مایکروویو و ویدئو در دهه 80. و انرژی آنها در حال انتقال به سوی مصرفکنندگان جدید و بازارهای نو است. امّا در تمام این اتفاقات شما کجا ایستادهاید؟
مانند تمام آزادیها، استقلال مالی هم با یک سری تغییرات آغاز میشود. برای اینکه شرایط تغییر کند، شما باید تغییر کنید. اگر شما به همان کاری که میکردید، ادامه دهید، همان چیزی را بدست میآورید، که قبلاً بدست آوردهاید. و امروزه برای اولین بار مردم، کمکم دارند معنی داشتن یک آینده مالی مطمئن را فرا میگیرند. که این موضوع حقیقتاً تعیینکننده نحوه زندگی ماست. شما هم میتوانید به آنها بپیوندید. اما اول باید تصمیمی بگیرید:
شما میتوانید به کار کردن برای کس دیگری ادامه دهید. به آنها اجازه دهید، زمان و درآمد شما را کنترل کنند.
و یا میتوانید راه خود را تغییر دهید و وارد راهی جدید با شانسهای جدید شوید. تجارتی که پیشبینی میشود، آینده را تحت تاثیر قرار خواهد داد. کارشناسان بر این باورند که حجم کالاها و خدمات فروخته شده در دهه آینده به طرز قابل ملاحظهای افزایش پیدا خواهد کرد. اما شما چطور؟ آیا شما حاضرید به این موج بپیوندید؟ جایی که میتوانید استقلال مالی واقعی را بیابید. در این صورت به ما بپیوندید در دنیای جهانی Network Marketing.
همانطور که قبلاً هم گفته بودم، اوائل خرداد ماه امسال، یکی از دوستان مرا با طرح تجاری کمپانی Quest International ltd. یا آنطور که در ایران بیشتر معروف شده است، طرح تجاری شرکت Gold Quest آشنا نمود و بدین ترتیب وارد تجارتی بنام Network Marketing شدم. در این چند ماه بیش از آنکه به دنبال سودرسی از این طریق باشم، سعی نمودم که ابتدا با این تجارت بیشتر آشنا شوم و اطلاعاتم را در زمینه این تجارت، کمپانی ای که با آن مشغول بکار هستم و همچنین پلان کاری کمپانی بیشتر نمایم، تا گر تصمیم به ادامه کار با این کمپانی گرفتم، بتوانم کار را در مسیر درست و منطقی اش انجام دهم. امّا متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه این چند ماه مصادف شد با دوران اوج مبارزه ایران با این کمپانی! ولی به هر حال 4 ماه هم زمان کمی برای آشنایی با این تجارت و کمپانی QuestNet نبود و توانستم اطلاعات زیادی در این باره بدست آورم. حالا که مجلس شورای اسلامی فعالیت این کمپانی را در ایران ممنوع اعلام نموده است، فرصتی بدست آمد تا آنچه در این مدّت یافته ام را بنگارم تا علاقمندان از آن بهره برند.
نمیدانم تاکنون چه چیزهایی درباره Network Marketing یا شرکت GoldQuest شنیده اید، کاری هم ندارم که الآن از موافقان این کمپانی هستید یا از مخالفان. فقط خواهشمندم که به دور از هرگونه تعصبی نوشته های مرا بخوانید و هرجا که لغزشی دیدید یا اشتباهی کردم، مرا روشن نمائید تا خدای نکرده بی جهت جمله ای ننگاشته باشم و در ظلمت نمانم.
بهتر است ابتدا از خودِ Network Marketing شروع کنیم و چارچوبهای آنرا با هم مرور نمائیم تا بعد ببینیم که آیا کمپانی Quest International هم در میان همین چارچوبها عمل میکند یا خیر.
Network Marketing علمی است در حوزه بازرگانی و تجارت نوین و زیر شاخه توزیع کالا و محصول به بازار. در تجارت سنتی برای توزیع کالا از تولیدکننده به مصرف کننده، ناچار بودند که از واسطه ها کمک بگیرند. چرا که ابزاری وجود نداشت که مصرف کننده و تولیدکننده را از راههای دور به هم مرتبط نماید. لذا تولیدکننده پس از آنکه محصولی را تولید می نمود، آنرا در اختیار حمل کنندگان، عمده فروشان، خرده فروشان، مغازه داران و سایر واسطه ها قرار میداد، تا بتواند کالای خود را به مشتریان عرضه نماید. و در این بین مسلماً درصد بسیار هنگفتی توسط واسطه ها روی قیمت اولیه محصول کشیده میشد.
امّا به تدریج با ظهور علم الکترونیک و کامپیوتر، و همچنین بوجود آمدن تکنولوژیهایی همچون اینترنت، ابزاری فراهم آمد که بوسیله آن تولیدکنندگان می توانستند با افراد سراسر دنیا ارتباط برقرار کنند، بدون آنکه در این بین واسطه ای وجود داشته باشد.
از سوی دیگر تحقیقات نشان میداد که از هر چهار نفر، سه نفر کالای مورد نیاز خود را از مارکی انتخاب میکنند که دوستشان پیشنهاد نموده است. یعنی هزینه های هنگفت تبلیغات در رسانه ها در برابر یکبار پیشنهاد یک دوست، به پشیزی نمی ارزد!
با جمعبندی دانسته های فوق، موج جدیدی در تجارت به راه افتاد و منجر به ظهور انقلابی در عرصه توزیع کالا شد با نام Network Marketing یا بازاریابی شبکه ای.
هدفِ Network Marketing اینگونه تعریف شد:توزیع و رساندن کالا از تولیدکننده به دست مصرف کننده، به گونه ای که در این بین هیچ واسطه تجاری ای، جز خودِ مشتریان وجود نداشته باشد.
یعنی تولیدکنندگان تصمیم گرفتند که کالاهای خود را به کمک مشتریانِ خودشان به فروش برسانند. برای رسیدن به این هدف، هر کمپانی ای طرحی مخصوص به خود طراحی نمود و آنرا به اجرا گذاشت. آنچه که در اکثر این طرحها مشترک بود، اینکه مشتریان، محصولات را مستقیماً از تولیدکنندگان خریداری می نمودند، و تولیدکنندگان در کنار فروشِ محصول به مشتریان این فرصت را نیز به آنان میدادند که وارد طرح بازاریابی شرکت شوند. یعنی محصولات شرکت را به دوستان و آشنایان خویش بشناسانند، تا در صورتیکه آنها هم از این محصولات خرید کردند، بتوانند از شرکت مبلغی را بابت حقِّ معرفی بگیرند. مسلماً بدون چنین پیشنهادهایی مشتریان رغبتی برای معرفی محصولات شرکت به آشنایان خود نداشتند و رسیدن به هدف حذف واسطه ها غیرممکن مینمود. چرا که تولیدکننده مجبور میشد باز هم برای معرفی کالاهای خود، مبالغ هنگفتی را بابت تبلیغات بپردازد و همین امر موجب بوجود آمدن واسطه میشد.
بعد از گذشت چند صباحی، از آنجا که هنوز چارچوبهای این نوع تجارت برای اکثر مردم جهان تعریف شده نبود، سودجویان در نقاط مختلف دنیا، فرصت را غنیمت شمردند و بسترهای سودجوئی از این نوع تجارت را فراهم آوردند و با سوء استفاده از نام Network Marketing سعی کردند تا جیبهای خودشان را پر کنند، که توطئه های پیرامیدی یا هرمی یکی از آنها میباشند (درباره این نوع طرحها، در آینده بیشتر خواهم نوشت). همین امر باعث شد که محققان به فکر افتند تا چارچوبهای این علم نوین را با جزئیات بیشتری برای عموم مطرح کنند، تا فرصتهای سودجوئی از بین بروند.
بطور کلّی میتوان اعم چارچوبهای علم Network Marketing را با در نظر گرفتن تعریف کلّی ـ که در بالا آمد ـ در گزینه های زیر خلاصه نمود:
1- کمپانی تولیدکننده بایستی بصورت Global Market و جهانی فعالیت نماید. چرا که اگر محدود به کشوری خاص یا منطقه ای محدود باشد، امکان اشباع و ورشکستی کمپانی وجود دارد.
2- محصولات تولیدی بایستی واقعی، فیزیکی و با ارزش واقعی باشند. محصولات بایستی در همان ابتدا به مشتری تحویل داده شوند و نبایستی هیچگونه شرطی برای تحویل دادن محصول وجود داشته باشد. همچنین قیمت محصولات بایستی براساس استانداردهای جهانی باشد.
3- تولیدکننده نبایستی مشتری را وادار به وارد شدن به طرح بازاریابی نماید. مشتری آزاد خواهد بود که در هنگام خرید محصول، یک کد ردیابی نیز از کمپانی بگیرد تا در صورت تمایل وارد طرح بازاریابی کمپانی شود و از کمپانی پورسانت بگیرد. کمپانی نبایستی برای دادنِ کد ردیابی به مشتریان بطور مستقیم یا غیرمستقیم از آنان پولی دریافت کند.
4- پورسانتهای مشتریان بایستی از گردش مالی تولیدکننده تامین گردند نه از گردش مالی مشتریان. یعنی تولیدکننده بایستی پورسانتها را از مکان سودهایی که از طریق فروش محصول یا سایر سرمایه گذاری ها بدست می آورد تامین نماید.
ریچارد پو، یکی از صاحبنظران علم و صنعت Network Marketing در کتاب خود «موج چهارم» مشخصات کاملی از کمپانیهای Network Marketer می آورد و در ادامه پیش بینی میکند که قدرت کمپانیهای Network Marketerی که تمامی چارچوبها را رعایت کنند، در پنج سال اول کاری مشخص میگردد. چرا که یک چنین کمپانی ای در دو سال اول فعالیت خود بیش از 50 درصد احتمال شکست دارد. ولی در عوض وقتی پنج سال از عمرش بگذرد و فعالیتش ادامه پیدا کند، درصد شکستش 1 درصد خواهد بود. و این امکان پذیر نخواهد بود مگر با امانتداری، تجربه عملی، پلان موفق، قدرت آموزش و مدیریت و تعهّد مشتریان به یکدیگر و به کمپانی.
و این چنین شد که پس از بررسیها معلوم گردید که از حدود 14000 کمپانی که ادعا مینمودند بصورت Network Marketing فعالیت میکنند، تنها حدود 3000 کمپانی در چارچوبهای صحیح و درست این صنعت فعالیت میکردند
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم دی 1384ساعت 10:59 توسط ابی | آرشیو نظرات
درباره
سلام
ابراهیم حسینی از آمل
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
نوشته های پیشین
تیر 1385
خرداد 1385
اسفند 1384
بهمن 1384
دی 1384
آذر 1384
آرشیو موضوعی
آموزش
کلمات قصار
آموزش سایت
داستان
لیدر شیپ
اخبار
مقالات
صفحه اصلی
وست ویژن
جوک ولطیفه
نرم افزار
مقالات mlm
عمومی
آموزش نتورکی
کتابهای نتورکی
cdآموزش نتورک
مقالات روانشناسی
پیوندها
تیمinb مازندران
تیمinb آمل
شرکت
RSS
POWERED BY
BLOGFA.COM
لیدر های گروه مهدی حمزه ابراهیم حسین زاده مهدیه بابکی
خلاصه موج سوم الوین تافلر
[01 Aug 2008] [ الوین تافلر]
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند
موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان یک تغییر اساسی در جهان آینده است.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت.
از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد.
در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است.
اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است.
در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد.
همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد.
فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!.
تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!.
ادریس مخدومی مدارک پزشکی روزانه
http://74.125.77.132/search?q=cache:N7p2zcfKjZYJ:www.csee.wvu.edu/~jalali/itiran_jalali_interview3.html+%D8%AA%D8%A7%D9%81%D9%84%D8%B1+%D9%85%D9%88%D8%AC+%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85&hl=en&ct=clnk&cd=7
خلاصه موج سوم الوین تافلر
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
• افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
• موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
• ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
ادریس مخدومی مدارک پزشکی روزانه
http://www.pasargadbs.blogfa.com/post-36.aspx
خلاصه موج سوم الوین تافلر
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
.:: افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری می باشد.
.:: درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند ( DAI ).
.:: موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
.:: انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
.:: عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشته اند.
.:: موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
.:: در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر می شود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل می شوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید می شود.
.:: دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
.:: در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام می پذیرد ( مانند IC ها )
.:: پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر می گردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
.:: یکی از بارزترین نشانه های موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
.:: موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص می تواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر می گردند.
.:: عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
.:: کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
.:: فرهنگ خانواده های موج سوم: ۱- افزایش مجردها ۲- فرهنگ بدون بچه ۳- خانواده های چند والدی
.:: در موج سوم انتقال کارها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد در کارهای یکدیگر و درنتیجه ایجاد صمیمیت بیشتر می شود و باعث ادغام و تفکیک ناپذیری زندگی خصوصی و شغلی می گردد.
.:: معیارهای جدید خانواده : عشق بعلاوه آگاهی، مسئولیت، انضباط و خصوصیات دیگری که شخص باید درمحیط کار داشته باشد.
.:: کودکان موج دوم، به واسطه مدرسه خود و کار والدین از کار جداً بودند ولی کودکان موج سوم از بچگی در جریان کارها خواهند بود و می توانند در کارها پیشرفت کنند.
.:: موج سوم : تسریع در امر تصمیم گیری برای رقابت و انتقال اطلاعات.
.:: تنوع و تغییر سریع محصولات در حقیقت، تلاش شرکتها برای دست آموز کردن مشتریها، و ایجاد نیازهای کاذب در وی و درنتیجه سود بیشتر از طریق عرضه کالاهای گرانقیمت و اختصاصی می باشد.
.:: در حقیقت کارها درحال متنوع شدن ( تخصصی تر شدن ) می باشند و افراد فردیت بیشتری پیدا می کنند و دیگر به راحتی نمیتوان کسی را جایگزین کسی ساخت.
.:: تحول محصولات در حقیقت باعث انبوه زدایی می شود.
.:: در موج سوم شرکت نیز دوباره تعریف می شود و شرکتها علاوه بر سود آفرینی ( تنها وظیفه شرکتهای موج دومی ) وظیفه دارند خود را در مقابل محیط زیست، مسائل اخلاقی، سیاسی، نژادی و اجتماعی مسئول بدانند.
.:: درحقیقت فشارهای موجود از قبیل۱- تحول در محیط فیزیکی ۲- در تجهیز نیروهای اجتماعی ۳- در نقش اطلاعات ۴- در تشکیلات دولتی ۵- دراخلاق باعث تعریف مجدد شرکت می شوند.
.:: مدیر مؤفق و خوب کسی است که اهداف چندگانه را تشخیص دهد و با وزن دادن به آنها بین آنها ایجاد ارتباط نماید.
.:: هدف جدید هر شرکت : شرکتها بایدبتوانندعلاوه برارائه یک گزارش مالی در انتهای هر دوره، یک گزارش اجتماعی نیز ارائه دهند. بنابراین نیاز به معیارها و ابزار جدید برای تهیه یک گزارش اجتماعی میباشند.
.:: کتاب قوانین امروز برپایه نظام اقتصادی انبوه زدایی شده، رسانه های غیر توده ای، خانه های جدید و موسسات اقتصادی با ساختاری نو تدوین می شود ( ضد قوانین موج دوم ).
.:: در موج سوم ساعت کاری شناوروانعطاف پذیرخواهد بود تا کارمندان بتوانند برای زندگی خود بهتر برنامه ریزی نمایند درنتیجه کارآیی افزایش خواهد یافت و غیبتها کم می شوند.
.:: در موج سوم افزایش کار به صورت نیمه وقت و شبانه خواهد بود. در حقیقت زمان در موج سوم انبوه زدایی و تخصص می گردد.
.:: البته انبوه زدایی زمان باعث تشدید تنهایی و انزوای اجتماعی می گردد و شخص باید برای دیدار دوستان خود برنامه ریزی کند.
.:: در موج سوم افراد بیشتر مایل به حفظ شخصیت فردیشان می باشند و تکنولوژی نیز در این راستا می باشد مانند لوازم صوتی و تصویری که می توان توسط آنها برنامه های مورد علاقه را انتخاب کرد.
.:: کامپیوترایجادامکان ارتباطات همزمان وغیرهمزمان ودسترسی به اطلاعات را انجام میدهد.
.:: در موج دوم ماشینها همزمان بودند و انسان به قابلیتهای ماشین وابسته بود ولی در موج سوم شاهد جداسازی زمانی ماشین ها هستیم.
.:: کامپیوتر یک زمان سنج دقیق می باشد بنابراین واژه های جدیدی مانند وقت واقعی برای تنظیم سرعت جامعه تعریف می شوند.
.:: درموج سوم ذهن (تولید ومصرف) فراتر از استاندارد است وتولید ومصرف بصورت سفارشی در می آیند.
.:: در موج سوم شاهد عدم تمرکز سیاست، در مدارس و مدیریت خواهیم بود.
.:: سازمانها به صورت ماتریسی درمی آیند ( در موج دوم هر فرد فقط یک رئیس مسئول داشت ) و هر نفر بیش از یک رئیس دارد.
.:: کوچک در چهارچوب بزرگ زیباست یعنی شرکتهای بزرگ و واحدهای سیاسی تبدیل به شرکتهای کوچک متصل به همدیگر می گردند. یعنی تحول د ربیشینه سازی.
.:: در موج سوم شاهد عدم تخصص گرایی خواهیم بود یعنی برای اینکه بدانیم چه می خواهیم لازم نیست حتماً متخصص باشیم.
.:: درکل موج سوم متحول کننده همسان سازی، تمرکز، بیشینه سازی، تخصص گرایی و تراکم خواهد بود.
.:: در موج دوم دیوانسالاری مرسوم صنعتی یک سازمان غول پیکر، سلسله مراتبی، تغییر ناپذیر و دستورپذیر از بالا به پائین برای انجام امور تکراری و محصولات مشابه بود.
.:: در موج سوم راس هرم قدرت کم اهمیت تر شد و دیگر لازم نیست اجزا از طریق مرکز با یکدیگر در ارتباط باشند و سازمانهای دوگانه یا چندگانه می توانند ساختار خود را بر حسب شرایط تغییر دهند.
.:: موج سوم : پیدایش نظام تولید برای مصارف شخصی مانند رواج معاینات معالجات ابتدایی توسط خود شخص.
.:: موج دوم : تولد اقتصاد نامرئی، کارهایی که - تولیداتی که - بدون داشتن دستمزد و برای خود شخص یا خانواده اش انجام می شود مانند کا رزنان در خانه.
.:: در موج دوم اقتصاد نامرئی کمتر از اقتصاد مرئی بود ولی اقتصاد نامرئی در موج سوم بیشتر می شود ( تولید برای مصرف شخصی ) و کم کم رابطه تولید نامرئی و مرئی متحول می شود.
.:: انجمنها و گروه های قارچ مانند برای کمک به یکدیگر در راستای خودیاری ( اقتصاد نامرئی ) ایجاد می گردند و سپهر اجتماعی را از نو تشکیل می دهند.
.:: رواج کار خود را انجام بده، بستگی دارد به: ۱- تورم گرانی ۲- در دسترس نبودن متخصص ۳- تقلب و کلاه برداری تعمیرکاران ۴- افزایش اوغات فراغت.
.:: قانون عدم کارآیی نسبی : کاهش هزینه های کارهای خودکار وافزایش هزینه های کارها و خدمات دستی.
.:: انواع کالاهای کارخانه:۱- درون به بیرون – که کارخانه طراح آن میباشد( موج دوم ) - ۲- بیرون به درون - که مشتری طراح میباشد ( موج سوم ) و بسیار سودآور است.-
.:: اموری از قبیل جنبشهای خودیاری، گرایش به انجام کارهای شخصی و تکنولوژیهای جدید باعث مشارکت بیشتر مصرف کننده در امر تولید میباشد.
.:: بازار نه سرمایه داری است ( با پول مبتنی بر سود ) نه سوسیالیستی( معاملات پایاپای ) بلکه براساس جدایی تولید از مصرف پدید می آید.
.:: تولید برای مصرف شخصی باعث تعریف مجدد واژه های کار، بیکاری، فقر، رفاه و... خواهد شد.
.:: بازار علاوه بر یک ساختار اقتصادی، شیوه ای برای سازماندهی انسانها و طریقی برای تفکر و منش قوی و مجموعه ایست از انتظارات مشترک، درحقیقت یک ساختار روانی.
.:: موج سوم یک جامعه فرابازاری است و بازار با توجه به تولید برای مصارف شخص و تکنولوژیهای ارتباطی برای ارتباط تولید کننده و مصرف کننده دوباره تعریف می شود.
.:: موج سوم : تعریف دوباره مقیاسها، روابط، طبیعت، تئوریهای موج دوم و... درنتیجه تعریف مجدد ادراک ما از تکامل و خود تکامل.
.:: متفکرین موج دوم : انسان به اوج فراگرد تکامل رسیده است. در حالی که متفکرین موج سوم با داشتن تکنولوژی ژنتیک، خود به طراح تکامل تبدیل شده اند. یعنی مفهوم تکامل از بنیاد در حال تحول است.
.:: در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. درحقیقت پیشرفت یک راه مشخص نیست و معیار کاملی برای مقایسه پیشرفته تر نداریم. موج سوم پیشرفت رادوباره تعریف کرد.شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است.
.:: تعریف دوباره طبیعت، تکامل و پیشرفت باعث تعریف دوباره فرضیات بنیادی فضا، زمان، ماده و علیت شده است.
.:: موج سوم : جامعه گرایی و کل گرایی - برخلاف موج دوم که فرد گرا بود-، دید سیستمی و یکپارچه نگاه کردن به مسائل - برخلاف موج دوم که تحلیل و تجزیه گر بود-، ارتباط علوم مختلف با هم. همه علوم و مسائل یک کل واحدند و ما همه بخشی از یک سیستم واحد طبیعتیم. درحقیقت تعریف دوباره علیت یعنی عصیان فرهنگی علیه اصول فکری موج دوم.
.:: بازخورد منفی و مثبت توضیحاتی درباره جبر و اختیار دارد که باعث پیشرفت عظیم فلسفی در عصر جدید شده است.
.:: در هر جهش یا تصادف پیش بینی راه یا محصول جدیدی که به وجود می آید غیر ممکن است ( اختیار ) ولی بعد از تولید ساختار اوّلیه دوباره جبر حاکم می شود.
· افزایش بازخورد مثبت در یک مجموعه لزوما باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن نمی شود بلکه باعث تولید یک نظام و سیستم عالی تر و کاملتر می گردد ( تکامل ).
· موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
.:: آیا صنعتی شدن به طریق مرسوم، تنها راه به سوی پیشرفت است؟ ( درحالی که خود تمدن صنعتی به سکرات افتاده است ).
.:: زمانی کشورهای موج دوم مؤفق بودند - با ثبات و ثروتمند و درحال پیشرفت - ولی در اواخر ۱۹۶۰ بحران عمومی نظام صنعتی به مرحله انفجار رسید. اعتصابها، جنایت، ازهم پاشیدگی، مشکلات محیط زیست، بحرانهای انرژی و...
.:: پیش فرض ضمنی در تمدن موج دوم : ابتدا توسعه پیدا کن درنتیجه ثروتمند خواهی شد. ولی در کشورهای نفتی، تحریم اوپک باعث سرازیر شدن میلیونها دلار به سمت کشورهای نفتی گردید. یعنی اوّل پول و سپس انگیزه برای توسعه.
.:: با وارونه کردن احتیاجات موج دوم ( تشویق به ماندن در روستاها به جای کوچ به شهرهای صنعتی، خودکفایی و غذایی و تولیدات روستایی به جای تولیدات صنعتی در کشورهای فقیر ) ثابت شد که انتقال تکنولوژی به کشورهای فقیر فاجعه آمیز است. دلایل: کمبود نیروی متخصص، احتیاج به مواد خام گرانقیمت و غالبا وارداتی. در نتیجه تکنولوژی جایگزین یا تکنولوژی نیمه پیشرفته برای کشورهای فقیر ابداع شد ( مثلاً چیزی مابین داس و کمباین برای جمع آوری محصولات )
.:: موج سوم : تولید نامتمرکز، اندازه متناسب، انرژی احیا پذیر، از شهر بریدن، کار در خانه، تولید برای مصارف شخصی در حقیقت مانند موج اوّل ولی همراه با تکنواوژی موج سوم. درحقیقت موج اوّل و سوم با هم متجانس ترند تا با موج دوم. زیرا برای انتقال از موج اوّل به سوم، احتیاجی به صرفنظر از فرهنگ و سنت خود نیست در حالیکه شیوه های موج دوم باعث خرابی سنت و فرهنگ و آداب و رسوم گردید.
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی.
.:: کامپیوتری کردن ( اطلاعاتی کردن ) به معنی غیر شخصی کردن روابط انسانی نیست.
.:: جامعه جدید احتماًلا به دور یک شبکه شکل خواهد گرفت و نه به صورت سلسله مراتبی از نهادهای جدید. یعنی همه نهادها درکنار هم خواهند بود.
.:: نیازهای اساسی هر فرد عبارتند از: نیاز به تعلق اجتماعی، به ساختار و به معنی.
.:: هر جامعه باید احساس تعلق فرد به اجتماع را در فرد ایجاد کند، در غیر اینصورت فرد احساس تنهایی می کند.
.:: در انبوه زدایی، تاکید بر روی تفاوتها ست نه شباهتها. درنتیجه فردیت افراد افزایش می یابد. بنابراین ایجاد ارتباط با افراد دیگر مشکلتر می شود.
· ساختار یعنی داشتن یک روال برای زندگی کردن، و معنی یعنی هدفدار بودن زندگی.
.:: تنهایی، فقدان ساختار و معنی و پوچی باعث روال بی سابقه کیش ها و فرقه های مذهبی گردیده است.
.:: افراد احتیاج به یک زندگی منظم و با هدف دارند. بنابراین نیاز به سازمانهایی با هدف کمک به افراد برای بهترزندگی کردن ورفع مشکلات اجتماعی آنها،بجای روان درمانی یابستری کردن آنها، احساس می گردد.
.:: منش اجتماعی عبارتست از آن بخش از ساختار شخصیتی افرادکه بین اکثر افراد جامعه مشترک میباشد.
.:: کارمندان موج سوم نیازهای چند بعدی دارند. (۱- پول ۲- فاصله منزل و محل کار ۳- نگهداری از فرزندانشان و... )
.:: حفره سیاه سیاسی : سیاست در همه جنبه ها (انرژی، محیط زیست، آموزش و پرورش و... ) بی ثبات و بدون برنامه مشخص فعالیت می کند درنتیجه اعتبار حکومتها و طرفداران و رای دهندگان کمتر می شود.
.:: مردم فکر می کنند که ضعف سیاسی موجود با جایگزینی رهبر فعلی با رهبر مدیر مقتدرتر حل می گردد. علت این تفکر غلط :
۱- اقتدار همیشه کارساز است - دیکتاتوری دست کم نظم را می تواند برپا سازد -.
۲- چون الگوی رهبری در گذشته کارساز بوده،در آینده نیز کارساز خواهد بود - رهبری در موج اوّل موروثی و پایبند هیچ قانونی نبود، در موج دوم رهبران با نخبگان سر و کار داشتند و می بایست دانا بودند و تصمیمات قانونی می گرفتند. در موج سوم احتماًلا همبستگی و احتیاج رهبری به مردم بیشتر می شود.
۳- مشکل فقط یک مشکل پرسنلی نیست، یعنی فقط یک رهبر به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بحرانهای انرژی، تکنولوژی و.... جلوگیری کند.
.:: موج سوم : تسریع امر تصمیم گیری. به دلیل کاهش زمان انتقال اطلاعات ( مثلاً بین تهران - واشنگتن ) و همچنین تسریع در همه امور ( جابجایی و اتفاقات سیاسی ) کلیه نهادهای کند موج دومی باید تسریع شوند.مثلاً هیچگاه یک خلبان، هواپیما را مانند ناخداهای قدیمی -که از کتابهای دریانوردی استفاده می کردند- ازروی کتاب راهنمای پروازهدایت نمی کند.
.:: موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد.
.:: برای طرح ریزی یک قانون اساسی برای اجتماع آینده ما در مرحله طرح پرسشها ( طرح نیازها ) به سرمی بریم.
.:: اوّلین اصل در نظام سیاسی جدید : قدرت اقلیت ( در حکومتهای موج دوم حکومت اکثریت یعنی دادن سهم بیشتر به طبقات کم درآمد که اکثریت جامعه هستند ولی در موج سوم این گروه در اقلیت قرار دارند.) تبدیل اکثریت به اقلیتها معلول تنوع طلبی و باعث پیشرفت ابزار تولید می باشد.
.:: افزایش تنوع باعث کاهش تنش و تعارض خواهد بود - اگر همه یک چیز مانند طلا را بخواهند سر آن دعوا می شود ولی اگر هر کس چیزی بخواهد زندگی مسالمت آمیز و همزیستی خواهیم داشت -.
.:: رای گیری هیچگاه مشخص نمی کند که یک اقلیت کی احساس خطر می کند یا کی موضوعی برایش اهمیت اساسی دارد تا آنجا که باید برای نظریاتش اهمیتی بیش از حد معمول قائل شد.
.:: در جامعه قدیم، اقلیتها فاقد قدرت استراتژیک لازم، جهت درهم شکستن نظام اجتماع بودند ولی در جامعه امروز که همه اقلیت هستند دیگر این امر صادق نیست.
.:: دومین اصل :دموکراسی نیمه مستقیم : بدون اتکاء به نمایندگان افراد،هر فرد خود نماینده خود باشد. ولی در این رابطه نیز مشکلات زیر وجود دارد :
۱- احساسات مردم. باید صبر کرد تا احساسات مردم متعادل شود.
۲- اطلاعات کم عامه مردم: باید کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف برای عموم تشکیل شود.
.:: سومین اصل : توزیع تصمیم گیری :
۱- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح بالاتر مانند شرکتهای فراملیتی.
۲- انتقال تصمیم گیری از دولت مرکزی به سطوح پائینتر مانند اقلیتها.
علت این مسئله این مطلب میباشد که هر سازمان یا ارگانی تا حد معینی می تواند از اطلاعات استفاده کند و تصمیم درست بگیرد.
موج چهارم ( نتورک مارکتینگ )
شاید توقعات شما نسبت به دنیایی که در آن زندگی و کار میکنید، دست نیافتنی به نظر برسد،
شاید زمان برای شما قدری سریع میگذرد،
شاید شما برای مبلغ کمی به سختی کار میکنید،
شاید زمان و یا پول کافی در اختیار ندارید،
و یا شاید موضوع دقیقاً برعکس است...
شاید زمان برای شما به کندی میگذرد،
و احساس میکنید در دنیای کاری خود به سختی درگیر شدهاید،
شما باید برای کس دیگری کار کنید و تا ابد هم به این کار ادامه دهید،
و...
و حالا یک راه نجات وجود دارد.
امروزه افقهای تجاری جدید و متعددی پیشرویتان قرار دارد، البته اگر بدانید کجا باید به دنبالش بگردید. و چیزی که اکنون در دسترس است، دنیای بینالمللی Network Marketing است.
حالا شما میتوانید به استقلال مالی برسید. این تجارتی است که راه را به بسیاری از افراد نشان داده تا بتوانند به استقلال مالی واقعی برسند.
امروزه اصول کلّی که باعث موفقیت Network Marketing در جهان شده است، در دانشگاههای مختلف جهان تدریس میشود. و در حال حاضر کمتر از 2 درصد جمعیت جهان، فعالیت در این رشته را به عنوان شغل اصلیشان برگزیدهاند.
Network Marketing شغلی است که اخیراً در مطبوعات جهان از آن به عنوان مطمئنترین راه برای رسیدن به مصرفکننده یاد میکنند. این تجارت در عصر جدید شانسهای زیادی را بوجود آورده است. چون مطالعات اخیر نشان میدهد که از هر 4 نفر، 3 نفر کالا یا خدمات مختلف را از دوستانشان خریداری کردهاند. در حالی که فقط 1 نفر از هر 4 نفر کالا یا خدمات به دوستانشان ارائه کردهاند.
فروش چه چیز؟ خرید چه چیز؟ اصلاً Network چیست؟ و چگونه تاثیراتی را که بر آینده تجارت جهان و آینده شما دارد تضمین میکند؟
در واقع تعداد بسیار کمی از ما اطلاعات کافی در مورد Network Marketing داریم، پس حالا شاید زمان مناسبی باشد که نگاه دقیقتری به آن بیاندازیم. در واقع ریشه Networking به افرادی مثل J. Paul Getty، میلیاردر معروف باز میگردد که گفته است:«من ترجیح میدهم سودم را از 1% تلاش 100 نفر بدست بیاورم تا 100% تلاش خودم». یک مفهوم امتحان شده در طول زمان و یک روش تجارت جدید. چرا؟!چون برای اولین بار در دنیای تجارت شما سودتان را از موفقیت دیگران بدست میآورید نه
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد (شکل 1).
شکل 1: موج تغییرات در تاریخ بشر
در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت.
تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود.
در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد.
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی:
یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند.
سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم.
در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد.
خلاصه:
عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است. بطور یقین گسترش عصر اطلاعات همراه با فناوریهای پیشرفته موجود چهارمین موج تغییر را در آینده نزدیک در جهان به همراه خواهد داشت.
تاریخ پیشرفتهای بشر در طول سه عصر کشاورزی، عصر صنعت و عصر اطلاعات بعنوان سه موج تغییر اساسی اتفاق افتاده است. چهارمین موج تغییر یا عصر مجازی شرایط جدیدی را خلق خواهد نمود که بیشتر امور روزانه زندگی بشر مجازی خواهد شد. عصر مجازی مانند چتری هرکس را در هر زمان و هرجا زیر پوشش خواهد گرفت و محدودیتهای زمانی، جغرافیایی و فضایی که بشر امروز با آن در ستیز است را از بین خواهد برد. امکانات عصر مجازی بسیار زیاد است، به عنوان مثال، اقتصاد مجازی، تجارت مجازی، بانکداری مجازی، آموزش مجازی، دولت مجازی، ادارات مجازی، شرکتهای مجازی، پول مجازی و خدمات و تفریحات مجازی بخشی از آنها میباشند. برای وارد شدن به عصر مجازی باید سرعت CPUها به چندین برابر وضعیت موجود افزایش یابد، شبکههای پرسرعت با پهنای باند بسیار بالا وجود داشته باشد و فناوری لازم برای ذخیره حجم بزرگی از داده بر روی حافظههای لیزری و ملکولی امکانپذیر شود، نهایت اینکه، نرمافزارهای حقیقت مجازی بصورت روی خط و بدون تاخیر توسعه کمی و کیفی یابند. با نرخ رشد فناوری موجود و با در نظر گرفتن محدویتهایی علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که در جهان وجود دارد، پیشبینی میشود که تا دو دهه دیگر عصر مجازی فرا میرسد.
در جامعه اطلاعاتی امروز هر روز شاهد توسعه دانشگاههای مجازی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، شهرهای الکترونیکی، خدمات و سرویسهای الکترونیکی متنوعی هستیم که در حال توسعه میباشند. این تحولات به همراه توسعه سریع دانش که از طریق شبکههای اینترنت بسرعت در حال گسترش میباشد زمینه رسیدن بشر از دنیای یک بعدی به دنیای سه بعدی عصر مجازی یا موج چهارم را نوید میدهد. در این مقاله به تئوری موج چهارم یا عصر مجازی با هدف چشم انداز جهان آینده پرداخته شده است.
مقدمه:
انیشتن معتقد است که «تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد» .[1] شاید اگر تخیل و هوس نبود، امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغییر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده است، در اختیار نداشتیم [2]. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماً به آینده توجه داشتهاند، نیز در تولید اختراعات و تغییر جوامع موثر بوده است. بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضی نظرات مانند نظریه تافلر، دامنه وسیعتری را میپوشانند [3]. وقتی الوین تافلر در کتاب «موج سوم» عصر اطلاعات را در زمان اوج عصر صنعتی به عنوان موج جدید مطرح کرد و آن را تغییر اساسی جهان برشمرد، کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما گذشت زمان نشان داد که توسعه فناوری اطلاعات از تخیل تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماً عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است، به سرعت در حال گسترش بوده و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز بطور وسیعی در اختیار بشر امروز قرار نگرفته است و علاوه برآن هنوز از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود [4-5].
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد (شکل 1).
شکل 1: موج تغییرات در تاریخ بشر
در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت.
تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود.
در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد.
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی:
یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند.
سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم.
در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد.
© Shahab Biabani, 2002-2006. All rights reserved
نظریه تافلر
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
فرستنده :بابکی، مهین
منبع : نشریه میثاق مدیران، شماره یازدهمکلیدواژهها : آلوین تافلر ؛ Alvin Toffler
--------------------------------------------------------------------------------
1- خلاصه
1928 تولد
1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقالهای به نام افق
1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T
1970 انتشار کتاب شوک آینده
1977 ایجاد مؤسسه آینده جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور
1980 انتشار کتاب موج سوم
1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در
وروی سابق
1990 انتشار کتاب تغییر قدرت
1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ
1996 ایجاد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره مدیریت
2- مقدمه
آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته میشود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیشبینی» در نوشتههایش اجتناب میورزد و بر این نکته اصرار میکند که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است. این امر ریشه در دانایی، فنآوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل میشوند که تغییرات پیچیده تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرشها و منافع گسترده تاثیر میگذارند.
3- زندگی و دوره شغلی
آلوین تافلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرتهای زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفتهاند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کردهاند.
بخش اعظم کارهای تافلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شدهاند – این اولین نکتهای است که او همیشه بدان اشاره میکند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خواندهاند و سپس به یک زندگی کولیوار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند.
تافلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فنآوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دورهای را در مورد تاریخ فنآوری گذراند. تافلر سالها وفت خود را صرف روزنامهنگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوتنامهای از شرکت آیبیام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فنآوریهای پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره تغییر بنویسد که امروزه معروفترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله آیبیام، نوشته شد.
4- تفکر کلیدی
اگرچه او کتب زیاد و مقالات بیشماری منتشر کرده اما فلسفه او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شدهاند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار میرود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید تافلر درباره تغییر به عنوان جریانی بیپایان هستند.
تافلر دیدگاه خود در مورد این سهگانه را چنین بیان مینماید: «موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
علاوه بر ارایه تحلیلی جامع از تغییر و بسیاری از مشکلات و چالشهایی که به دنبال دارد، این سه گانه مملو از امیدواری است. این کتابها استدلال مینمایند که تغییر سریع در پیرامون ما آن گونه که به نظر میرسد، تصادفی یا بینظم نیست بلکه الگوها و عواملی شناخته شده در ورای آنها وجود دارند که باعث میشوند ما به شکلی «استراتژیک» به مقابله با تغییرات بپردازیم و از واکنشهای خطرناک به رخدادهایی که با آنها مواجه میشویم، بپرهیزیم.
5- سه گانه تافلر
5-1- شوک آینده
تافلر توضیح میدهد که تاثیر تغییرات به سرعت رخ میدهند و از همین جا بود که عبارت شوک آینده وارد واژگان جهان شد و هم اکنون به شکلی گسترده از آن برای تشریح سردرگمی، ابهام و از دست رفتن توانایی تصمیمگیری استفاده میشود که بر افراد، گروهها و کل جامعه در زمانی تاثیر میگذارد که آنها تحت سیطره تغییر درآمدهاند.
تافلر در پیشگفتار کتاب تغییر قدرت مینویسد: «تاریخ پیامدهای خاص خود را دارد که مستقل از مسیر حقیقی تغییر هستند. رخدادها و واکنشهای سریع، اثرات خاص خود را دارند چه این تغییرات خوب تلقی شوند و چه بد.»
شوک آینده سی سال پیش نوشه شده و هم اکنون میتوان از آن برای سنجش پیشبینیهای تافلر استفاده کرد. آنچه که ما دریافتیم قابل توجه است: او فروپاشی خانواده هستهای، انقلاب ژنتیک، فروپاشی جوامع، از سرگیری تاکید بر تحصیلات و افزایش اهمیت دانش در جوامع را پیشبینی کرده بود.
5-2- موج سوم
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
5-3- تغییر قدرت
در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه میدهد و به این موضوع میپردازد که چگونه افراد، سازمانها و کشورها تحت تاثیر تغییراتی قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت میپردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.
واژه «تغییر قدرت» در معنا با واژه «تغییر در قدرت» تفاوت دارد. به گفته تافلر، «تغییر در قدرت» به معنای انتقال قدرت است اما «تغییر قدرت» به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمیدهد بلکه آن را متحول میسازد.
کتاب تغییر قدرت، سه منبع قدرت را به ما یادآوری میکند: زور، ثروت و دانش. همه شرکتها در چارچوبی کار میکنند که تافلر آن را «حوزه قدرت» مینامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه میدهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.
کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راهحل زودهنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارایه نمیدهد. تافلر درباره تلاشهای انجام شده برای حرکت افراد، شرکتها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث میکند. به اعتقاد او، حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالشهای بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای «سریع» و «کند» همیشه وجود دارد.
6- آلوین تافلر در یک نگاه
سه گانه تافلر همچنان تاثیرگذار است و در عین حال باید توجه داشت که آخرین کتاب از این مجموعه در سال 1990 منتشر شده است. اشتباه است که فکر کنیم کار تافلر در آن زمان شروع و به پایان رسیده است. مثلاً کتاب سازمانهای سازگار که در سال 1985 منتشر شد، بر مبنای نتایج و یافتههای تافلر در طول کار مشاوره او بین سالهای 1969 تا 1970 برای شرکت At&T بوده است. این گزارش که مدیریت ارشد آن را نادیده گرفته بود، بعدها به متنی تاثیرگذار تبدیل شد. این کتاب به موضوعاتی همچون تحول سازمانی و تطابق از طریق تمرکز بر نمونه At & T میپرداخت.
کتب و مقالات زیادی پس از این سه گانه نوشته شدهاند و پس از انتشار کتاب تغییر قدرت، بیش از پیش از نقش هایدی تافلر قدردانی شده است. آخرین آثار تافلر به صورت مشترک با دیگران نوشته شدهاند.
کمک آنها به جهان سیاست موضوعی است که بسیاری از مفسران علم مدیریت آن را نادیده گرفتهاند. بسیاری از رهبران مهم این نظرات را رعایت کردهاند و نقش بسزایی در توسعه روابط شرق – غرب داشتهاند. یکی از مهمترین افرادی که این نظرات را پذیرفته و تحت تاثیر آنها قرار داشت، میخاییل گورباچف بوده است.
کتب تافلر سر از چین نیز درآوردهاند و تا پیش از رخ دادن فاجعه میدان تیانانمن ، تاثیر مثبتی بر سیاست این کشور گذاردند. البته هماکنون این کتابها در چین ممنوع شدهاند هر چند که ممنوعیت چنین کتابهایی باعث افزایش فروش آنها میشود.
از دیگر کتب معروف تافلر طی ده سال گذشته میتوان به مهمترین آنها یعنی کتاب جنگ و ضد جنگ اشاره کرد. این کتاب که متمرکز بر جنگ است، به این نکته اشاره مینماید که تغییر در نحوه اداره کسب و کار که موازی با تحولاتی است که ما در زمان بروز جنگ تجربه میکنیم. همانند بخشهای تجاری و تولیدی، بسیاری از تغییرات نظامی نیز ماحصل پیشرفتهای حاصله در فنآوری اطلاعات هستند. عقاید تافلر در رخدادهایی همچون جنگ خلیج فارس به اثبات رسیدهاند اما مهمترین پیشبینی آلوین در مصاحبه او با مجله علوم نوین در مارس 1994 مطرح شد که در آنجا او از ناکافی بودن نیروی نظامی مرسوم در کنترل فعالیتهای تروریستی سخن گفته بود. برای روشن کردن این موضوع، او به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا گفت که اگر او 20 نفر و یک میلیون دلار پول داشت، میتوانست در آمریکا را ببیند. هفت سال بعد، حوادث 11 سپتامبر اعتبار گفتههای او را تصدیق کردند.
انتشارات
--------------------------------------------------------------------------------
کتاب های برجسته آلوین تافلر
شوک آینده – 1970
موج سوم – 1980
تغییر قدرت – 1990
جنگ و ضد جنگ – 1993
درباره مطلب جاری نظر دهید مطالب مرتبط با مطلب جاری
این مطلب یکی از مطالبی است که توسط اعضای سایت درج شده است.
موج چهارم یا عصر مجازی چیست؟
موج چهارم یا عصر مجازی در حقیقت، شکل توسعه و تکامل یافته عصر اطلاعات و دانش است که در آیندهای نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبآ سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود برطرف نمود و حدودآ 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است که با حضور رایانه معرفی شده به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و به پیش میرود و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدآ تحت تاثیر خود قرار داده است، اینترنت مشخصترین نماد این عصر است. هدف از بوجود آمدن این عصر رفع نیاز اطلاعاتی بشر بوده است که به کمک رایانه و اینترنت همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکههای تار عنکبوتی WWW جهانی این نیاز تا حدودی مرتفع شده و در آینده تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیهسازی شده)که مشخصه این عصر است بیشتر نمایان خواهد نمود. عمر این عصر کوتاه خواهد بود و فقط از چند دهه تجاوز نخواهد کرد. موج چهارم در راه است و بزودی دنیای سه بعدی را به جهان عرضه خواهد کرد و شرایطی را فراهم میکند تا تخیل انسان بتواند به حقیقت نزدیک شده و فضای جدیدی را معرفی خواهد نمود که بسیار توسعه یافتهتر و متفاوت با جهان امروز است. جامعه اطلاعاتی امروز باید چشم انداز روشنی برای ادامه مسیر خود به سمت رشد و پویایی داشته باشد، عصر مجازی میتواند دورنمای تحول درازمدت جامعه اطلاعاتی امروز باشد (شکل 1).
شکل 1: موج تغییرات در تاریخ بشر
در عصر مجازی بیشتر امور بشر به صورت غیر فیزیکی قابل انجام است: مثلاً، برای خرید از فروشگاهی دور دست و حتی در کشوری دیگر، نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست. برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود. یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها روستا، شهر و کشور و مکان دلخواه آموزش مجازی دهد. این حضور به قدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، پول مجازی جایگزین آن خواهدشد. دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم، افراد را شناسایی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسایی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا به هرکس در هر زمان و در هر جا در اولین فرصت ممکن امکان پذیر خواهد شد. تولید انبوه کالاهای فیزیکی محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی- مانند اطلاعات، موسیقی و فیلم، افزایش چشم گیری خواهند یافت و اقتصاد جدید را خواهند ساخت.
تمام اموری که این روزها در عصر اطلاعات و موج سوم با پیشوند “E” مطرح میشوند، در عصر مجازی دارای پسوند مجازی خواهند شد. مثلاً بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، تجارت مجازی جایگزین تجارت الکترونیکی، سرویسها و خدمات مجازی جایگزین سرویسها و خدمات الکترونیکی خواهند شد و نهایتاً دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی خواهد شد. هزاران شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بشر بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول وسیع، که ابعاد معنوی نیز به همراه دارد، آن است که فردگرایی و دیکتاتوری (به علت دو سویه بودن رسانهها) از جوامع حذف و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای بر روی شبکه تار عنکبوتی امروزه شکل خواهد گرفت جایگزین میشود. «دانش محوری» اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد و آموزش در طول عمر به عنوان نیاز اولیه بشر مطرح و جایگزین آموزش فعلی خواهد شد. تقریباً تمام امور اداره جوامع امروزی تغییر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی خواهد شد که در آن امکان برقراری عدالت و داشتن رفاه بیشتر حداقل بصورت مجازی برای همه فراهم میشود.
در این عصر همچنین تغییرات اساسی در رفتار و اخلاق بشر بوجود خواهد آمد و جو معنویت جو غالب بر جوامع خواهد شد. بعضی از صفتهای بد بعضی از انسانها مانند دروغگویی، کلاهبرداری، قتل، غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها به دلیل علنی، و یا قابل پیگیری بودن، تا حدود زیادی از جامعه رخت بر خواهد بست. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و با شکل بهتری تربیت خواهند شد. چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی و تهیه ابزار کار و دسترسی به دانش و اطلاعات وجود ندارد، شرایط برای توجه بیشتر به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران که هنوز در اواسط موج دوم یا عصر صنعت قرار دارند و موج سوم را درک نکرده و بکار نگرفتهاند، اطلاع از تغییر جهان به سوی عصر مجازی، از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. شاید مسئولین اداره این دسته از کشورها با اطلاع از پیدایش عصر مجازی به بحرانی بودن و عقب افتادگی وضعیت کشورهایشان در این زمینه پی ببرند و با حرکتی پرشتاب، حداقل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را جدی بگیرند و با وارد شدن به موج سوم، عصر مجازی را چشم انداز برنامههای ICT دراز مدت خود قرار دهند. از طرف دیگر با مشخص شدن عصر مجازی به عنوان چشمانداز، شانس اقدامات پرشی و برنامههای متحورانه در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد شد و تلاش برای کاهش فاصله دیجیتالی نیز افزایش مییابد. برای گذر از موج سوم، عصر صنعت به موج چهارم باید مسیر را خوب شناخت و برنامههای زیادی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. کره جنوبی از جمله کشورهای موفق است که در این زمینه برنامه نسبتآ مناسبی را دنبال میکند. در صورت موفقیت کشورهای در حال توسعه در تهیه برنامهای که چشمانداز آن عصر مجازی باشد، میتوان بخشی از عقب ماندگی دیجیتالی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند، جلو هم افتاد.
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی:
یکی از مشکلات اساسی موجود در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مشکل فرهنگی و روانی برخورد با فناوریهای نوین است که معمولآ بخشی از مردم در مقابل تغییر عموماً واکنش منفی نشان دهند و باعث تاخیر در استفاده مناسب از آنها میشوند. شاید این مشکل تنها به کشورهای توسعه یافته مربوط نبوده و کم و بیش در کشورهای توسعه یافته و خالق این فناوریها نیز این واکنشها معمول باشد. این واکنشها همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و باعث کاهش سرعت بعضی از فناوریها شده است. البته اینگونه مشکلات ممکن است به کشورهای خاصی مربوط نباشد و مثلاً در کشور آمریکا که کشوری توسعه یافته در زمینه تولید دانش و فناوری میباشد، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای پیشرفته و مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن است که سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند. لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی استفاده مناسب از تکنولوژیهای موجود را هم ندارند. به همین دلیل، در حالی که 150میلیون نفر از مردم آمریکا از اینترنت استفاده میکنند و 2/72 درصد از آنها در ادارات دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد، مثل T1، دسترسی دارند و تا پایان سال 2003 میلادی این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم میشود، فقط 30 درصد مردم، آن هم با ضریب پایین از این شبکهها بصورت بهینه استفاده میکنند. بنابراین آموزش و توسعه فرهنگ استفاده از فناوریهای جدید یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات . ارتباطات است که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی، حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده و مسئولین سابقه داری است که تجربیات سنتی را با خود دارند و تسلیم فناوریهای نوین نمیشوند. حتی در مقابل تغییر میایستند و مراحل توسعه را با تأخیر مواجه میسازند. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان و دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تأخیر در استفاده از فناوریهای جدید و توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات در آینده نیز ادامه خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققان است که با اقدامات فرهنگی اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولان بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند. یکی دیگر از مشکلات دسترسی زودهنگام به موج چهارم یا عصر مجازی پدیدهای جدید بنام «فاصله دیجیتالی» بین کشورها است. این موضوع بقدری مهم است که از سال 1994 میلادی معیار تشخیص کشورهای فقیر و غنی شده است. تا قبل از سال 1994 میلادی فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را با سرمایههای مادی میسنجیدند. امروزه به کشوری ثروتمند میگویند که از نظر توسعه ICT به مرحله خوبی از رشد رسیده باشد، ضریب نفوذ اینترنت در آنها بالای 50 باشد و مردم خدماتشان را از دولت در منزل از طریق دولت الکترونیکی دریافت کنند. تا اوایل سال 2003 میلادی 93 درصد کاربران اینترنت و 73 درصد تلفنهای جهان در اختیار 20 درصد کشورهای توسعه یافته جهان قرار داشته است. همین کشورها در جهان بهترین شرایط اقتصادی را داشته و در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی و صادرات نیز بالاترین موقعیتها را دارند. توجه به این مشکل در جای خود مهم است و در صورتیکه به آن توجه نشود و این فاصله زیادتر شود مشکلات بزرگی را برای جوامع اطلاعاتی در جهان بوجود خواهد آورد و از شتاب سریع توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست و دسترسی به عصر مجازی را با تاخیر مواجه خواهد نمود. ورشکستگی شرکتهای رایانهای. مخابراتی و دات کام (com) در سالهای 1997 و 1998 از نشانهها ضعف فرهنگی و شناخت علمی از پدیدههای جدیدی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات بوده است. فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی را در جهان به رخ خواهد کشید و ممکن است زمینهای برای تحمیل جنگهای ناخواسته در آینده شود. برای تشخیص فاصله دیجیتالی کافی است به این نکته توجه شود که در زمان تهیه این مقاله (تابستان 1382) حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جا به جا میشود، 231 برابر حجم اطلاعاتی است که بین خاورمیانه و آمریکا رد و بدل میشود. همین مثال به تنهایی فاصله دیجیتالی بین اروپا و خاور میانه را از نظر دسترسی به اطلاعات نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 5/3 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 35 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ضریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 65 درصد و در ایران 5 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 13 برابر است. اگر سرعت دسترسی به اینترنت را در کنار اعداد فوق قرار دهیم و به شبکههای با باند وسیع در کره جنوبی توجه داشته باشیم شاید فاصله ایران و کره جنوبی از نطر کیفیت دسترسی به خوط اینترنت و شبکه به 100 برابر هم برسد! در چنین شرایطی قطعاً مشخص میشود که کشورهایی مانند ایران برای رسیدن به عصر مجازی و ایدهآل راه طولانی در پیش دارند. با این وجود با بررسیهای فنی معلوم میشود که تغییر اساسی، بدون توجه به تأخیر برخی از کشورها اتفاق خواهد افتاد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس و بهرهبرداری خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغییرات اساسی عموماً انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود، ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند. لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. مجموعه مطالعات فنی و علمی نشان میدهد که تا 20 سال آینده جهان در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که آنرا موج چهارم مینامیم قرار خواهد گرفت. دلایل فنی که ناشی از رشد سریع ابزارهای مورد نیاز برای ساخت عصر مجازی وجود دارد مبتنی بر توسعه کیفی سه عنصر فیزیکی: CPU، حافظه، و ابزار انتقال داده میباشد. اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، واحد مرکزی محاسباتی رایانهها یا CPU است، که سرعت آنها باید آنقدر بالا رود تا بتوانند صدها هزار میلیارد محاسبه را به صورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار گرفتن تعداد بیشتری ترانزیستور در یک تراشه CPU است. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معروف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید. این روند افزایش تعداد ترانزیستور در CPU ادامه دارد و قرار است تا سال 2005 میلادی این تعداد به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و در قدم بعدی یعنی سال 2011 میلادی یک میلیارد ترانزیستور در هر واحد CPU قرار خواهد گرفت و عنصر برای عملکرد در عصر مجازی آماده خواهد شد. البته در فرآیند سرعت دادن به این واحد محاسباتی، عوامل دیگری مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPU ها از 5 ولت به یک ولت، تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی به مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم، «حافظه با حجم فوق العاده زیاد» است. جهان مجازی جهانی سه بعدی است و حتی در بعضی موارد به فضاهای بیشتر از سه بعدی یعنی چند بعدی نیز نیاز میباشد. برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را به صورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به هر نقطه دلخواه داشته باشیم، به ذخیره سازی و بازخوانی حجم زیادی از داده نیاز داریم. حافظههای موجود، توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلاً به علت کوچکی حجم حافظهها میسر نیست. اما امید به حافظههای لیزری و ملکولی معطوف شده است که در حال تحقیق است و تا کنون به نتایج خوبی هم رسیده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار دادن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند.
سومین عنصر مورد نیاز عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوق العاده زیاد از نقطهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه به صورت با سیم و چه به صورت بیسیم است. در این خصوص «فیبر نوری» به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بی نهایت را دارد. اما محدودیتهای ابزارهای جنبی و افتی که بر اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچ ها وجود دارد، سبب شده تا این عنصر در حال حاضر برای انتقال اطلاعات عصر مجازی، عنصر مناسبی نباشد. ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروز، اگر چه نسبت به گذشته، رشد وسیع و توسعه خوبی داشتهاند، اما برای عصر مجازی و موج چهارم مناسب نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوق العاد زیاد است. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه احتیاج است. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه کنیم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم، به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج است. لذا محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه نیاز داریم.
در کنار این عناصر سخت افزاری، به رشد و توسعه نرم افزارهای سه بعدی حقییقت مجازی نیز باید توجه کرد [10]. در این خصوص اقدامات اولیه خوبی در جهان آغاز شده است که تلاش دارد نرمافزارهای هوشمند را توسعه داده و نیاز عصر مجازی را تامین کند. اینگونه نرمافزارها که در بازیهای رایانهای جایگاه ویژهای یافتهاند در حال کسترش و تولید میباشند و امید میرود که مشکلات خاصی در زمینه نرمافزار ابزار عصر مجازی نباشد.
نتیجهگیری:
• چهارمین موج تغییر در تاریخ بشر عصر مجازی خواهد بود.
• مشکلات گذر از موج سوم به موج چهارم مربوط به مسائل فرهنگی، طبیعت بشر که در مقابل تغییرات جدید مقاومت مینماید، محدودیتهای نرمافزاری و سختافزاری میباشد که باید با درایت و تلاش مداوم حل شود.
• عناصر مهمی که عصر مجازی را خواهند ساخت شامل CPU، حافظه و ابزارهای پیشرفته انتقال داده با سرعت بسیار بالا میباشند که در کنار نرمافزارهای حقیقت مجازی و سه بعدی بسرعت در حال پیشرفت میباشند.
• با توجه به محدویتهای سختافزاری، نرمافزاری، فرهنگی و اجتماعی پیشبینی میشود تا دو دهه دیگر مراحل اولیه ورود به عصر مجازی و آغاز موج چهارم محقق شود.
• موج چهارم یا عصر مجازی باعث تغییر بسیار زیادی در امور بشر خواهد شد، این تغییرات در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی به شکلی کاملآ متفاوت با وضعیت فعلی جهان خواهد بود.
• با دیدگاه ایدهآل، رسیدن به جامعه جهانی سالم که معنویت و انسانیت در آن حاکمیت داشته باشد جزء اهداف اصلی عصر مجازی خواهد بود. زیرا در جامعه ایدهآل عصر مجازی مشکل، غذا، ابزار و اطلاعات که در دسترس نبودن یا کمبود آنها باعث مشکلات جوامع گذشته و حال بوده دیگر وجود نخواهد داشت و بنابراین عدالت و معنویت میتواند در هر جا و در هر موضوع و برای هر چیز وجود داشته باشد.
• به منظور شناخت عمیق از عصر مجازی باید فضای مجازی در ذهن ایجاد نمود و در آن فضا موضوعات مختلف از جمله آموزش، تجارت، تفریح و سایر امور زندگی را در فضای جدید تخیل نمود تا واقعیت موضوع بیشتر شناخته شود.
• برای رسیدن به عصر مجازی و موج چهارم باید تاکید بیشتر بر نرمافزارهای سه بعدی و حقیقت مجازی روی خط باشد.
8. منابع
[1] http://www.princetonreview.com/cte/articles/cre search/profileEinstein.asp
[2] http://www.skypoint.com/members/mfinley/ toffler.htm
[3] Toffler, Alvin, “The Third Wave”, William Morrow and Company, Inc., 544 p. ISBN 0-688-03597-3, 1980.
[4] Ali A. Jalali, “The Effect of New Technology on Education for the Twenty –First Century”, The fifth UNISCO-ASEID Conference, Bangkok, Thailand, December 13-16, 1999.
[5] Ali A. Jalali, “The Effect of Information Technology on Virtual Education and Virtual Life”, The World Electronic and Internet Cites Conference, Kish Island, Iran, May 13-16, 2001.
[6] William F. Slater, III, “Internet History”, Chicago Chapter of the Internet Society
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کردتافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
« مقدمه »
تکنولوژی در توسعه اقتصادی و اجتماعی همواره یک وسیله ضروری بوده و خواهد بود . امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، ناتوانی آن ها در باز شناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است . ( شریف ، 67 ، 15 )
در عصر حاضر فناوری اطلاعات در تعریف قدرت و تمدن جوامع ، نقش کلیدی پیدا کرده است . از این رو در دو دهه گذشته کشورهای پیشرفته و صاحب فناوری ، به فناوری اطلاعات به عنوان محور بنیادین توسعه توجه پیدا کرده اند به طوری که هر یک از کشورها به نوبه خود طرح های ملی و منطقه ای خاصی را برای توسعه این فناوری اجرا کرده اند . ( علی احمدی ، 82 ، 1 )
فناوری همواره به عنوان یک ابزار بخشی از زندگی ما را تشکیل داده است و با افزایش توانایی های بشر به عنوان سازگاری با محیط برای رهایی از نیروهای قهار طبیعت مطرح بوده است . اهمیت و جذب و به کارگیری فناوری های جدید در دنیای کنونی توسط شرکت ها و سازمان ها بر کسی پوشیده نیست . یکی از علل توجه به این فن افزایش رقابت در ابعاد کیفیت ، هزینه ، زمان و به طور کلی بهره وری در عرصه بین المل است . ( کامرانی ، 86 ، 1 )
اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات :
امروزه وضعیت ICT در یک کشور به عنوان شاخصی برای برآورد توسعه یافتگی اقتصادی آن کشور به حساب می آید . ( رحیمی ، 81 ، 1 )
توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در طول دو دهه به نحو شگرفی سبب بروز تحول در همه نظام های اداری و مالی ، حتی در شرکت های متوسط و کوچک شده و در بسیاری از موارد بنگاه های چند نفره تجاری را نیز دستخوش تحول کرده است .
دستاوردهای انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با پیشرفت های سایر حوزه های علوم و فناوری ، شکاف های تازه ای را پدید آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بیشتری بخشیده است .
بخشی از جهان به دلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیر ساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و فناوری به طور مستمر پیشرفت کند ، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرفی فناوری پیشرفته ، به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است .
در نتیجه سریع تر و بهتر ثروت تولید می کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است . ( جهانگرد ، 84 ، 2 )
فناوری اطلاعات از دو جنبه کاربردی و فناوری اهمیت دارد . در حوزه کاربری مسئله اصلی استفاده هر چه بیشتر و مفیدتر از فناوری اطلاعات در راستای فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی است به گونه ای که در اثر آن بهره وری ، کیفیت و شفافیت افزایش یافته و هزینه ها کاهش پیدا کند .
در مقابل حوزه فناوری به موضوع تولید انواع تجهیزات و سخت افزارها و نرم افزارهای لازم در حوزه کاربردی می پردازد . با توجه به گستردگی کاربرد فناوری اطلاعات و به عبارت دیگر بزرگی حوزه کاربردی نیاز به حوزه تولید و فناوری نیز بسیار افزایش یافته و این عامل مهمی برای توسعه صنعت فناوری اطلاعات و اشتغال زایی در سال های اخیر بوده است .
پیشینه فناوری اطلاعات و ارتباطات :
به قولی انقلاب چهارم محصول به کارگیری رایانه و مخابرات در عرصه اطلاعات است که جهان را پس از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم به عصر اطلاعات در هزاره سوم رهسپار نمود .
تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر که تحت عنوان موج از آن ها یاد می شود آن را به 4 دوره یا موج تقسیم نموده است . موج اول عصر کشاورزی است کشف آتش و اختراع ابزار زمینه رشد تمدن بشر را به وجود آورد و نهایتاً منجر به شکل گیری جامعه کشاورزی گردید .
بعد از احیای موج اول و گذشت سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد . هدف موج دوم یعنی عنصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است .
در موج دوم بشر موقعیت های شگرفی به دست آورد و اختراعات مهمی در خدمت او قرار گرفت و باعث شد تا وضع آموزش و بهداشت ، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جوامع کشاورزی شکل بهتری گرفته و توسعه کمی و کیفی یابند .
اختراعاتی مانند ماشین بخار ، راه آهن ، هواپیما ، تلفن ، برق ، رادیو ، تلویزیون ، پلاستیک ، ترانزیستور همه و همه به همراه ایجاد تشکیلات مدنی بستری را فراهم نمود تا انسان بتواند به هدف موج دوم که تهیه ابزار بهتر کار بود ، دست پیدا کند .
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختلفی از فناوری اطلاعات وجود دارد که خود سبب گشته تا تصاویر متفاوتی از آن در جوامع مختلف ارائه گردد .
بسیاری فناوری اطلاعات را مجموعه ای از سخت افزارها ، تجهیزات ، مهارت ، دانش کارکنان و ویژگی های اشیایی که کار روی آن ها انجام می شود می دانند و فناوری اطلاعات را روابط میان سخت افزار یا نرم افزار شبکه توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود می دانند . فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه ها بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها هم دلالت دارد .
با توجه به عمر نسبتاً کوتاه فناوری اطلاعات و در مقابل رشد و توسعه سریع آن تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد . به نظر اسکات موتون ( 1991 ) فناوری شامل انواع رایانه ها ، سخت افزار ، نرم افزار و شبکه های ارتباطی که دو رایانه را به هم متصل می کند ، شبکه های عمومی و خصوصی و ترکیب رایانه ها ، فناوری ارتباطات و سیستم هایی که رایانه های شخصی را به این رایانه ها متصل می کند و شبکه جهانی اینترنت می باشد .
فناوری اطلاعات را در تجهیزات رایانه ای مستقر در ادارات و کسب و کارهای مختلف می داند که شامل رایانه های شخصی ، سرورها ، ایستگاه های کاری و . . . است . در فرهنگ آکسفورد فناوری اطلاعات به مفهوم مطالعه نظام یافته صنایع مرتبط با ارتباطات دانش است .
به هر حال فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت تجاری جدیدی آغاز کنیم و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها و بنگاه ها کسب و کار مؤثری برقرار سازیم . ( کامرانی ، 86 ، 11 )
بررسی ها نشان می دهند که سازمان ها عمدتاً در 4 زمینه از فناوری اطلاعات بیشتر بهره می گیرند :
امور پردازش اطلاعات
تصمیم گیری
اشتراک اطلاعات
نو آوری
در امور پردازشی ، سازمان با کمک فناوری اطلاعات به جمع آوری ، تبدیل ، ایجاد ، نگهداری ، ثبت و ارسال اطلاعات می پردازد . در امر تصمیم گیری نیز از ابزارهای فناوری اطلاعات می توان سیستم های پشتیبانی تصمیم و یا سیستم های خبره را نام برد .
به کارگیری فناوری اطلاعات می تواند به خلق نوآوری در سازمان در ارائه کالا یا خدمات و حمایت از مشتریان و ایجاد برتری رقابتی بینجامد . امروزه بکارگیری فناوری اطلاعات بخشی لایننک مشاغل علی الخصوص مدیریتی است . مدیران باید بتوانند کارشناسان فنی را به شکلی وا دارند تا از نوآوری های فناوری در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان در جهت بهره وری و اثر بخشی بیشتر استفاده کنند . ( همان منبع )
اگر سیر تحول فناوری اطلاعات را از ابعاد و جنبه های مختلف بررسی کنیم ، می بینیم که در بعد شبکه ها ، اینترنت ، اکسترانت و اینترنت را داشته ایم که هر کدام از جنبه های گوناگونی برخوردار بوده اند که به مرور زمان تکمیل گردیده است . در بعد اطلاعات مدیریت نیز سیر تحولی به شکل مقابل وجود داشته است :
AI , KBS , ES , DSS , MIS , TPS , OAS در بعد کاربرد جنبه های مختلفی مثل روباتیک ERP ، MRP ، CRM ، SCM و WFM بوده است که هر کدام به تنهایی سیر تحولی خود را داشته اند ، در بعد فناوری محض نیز در جنبه های سخت افزار ، نرم افزار و تجهیزات ارتباطی سیری تکاملی تاکنون طی گردیده است ، جنبه های مختلفی هم در بعد جغرافیایی شامل GIS و GPS وجود دارد ، در بعد جهان الکترونیکی نیز فناوری سیری تحولی را به شکل مقابل در حال طی نمودن و رسیدن به دولت الکترونیک است :
EDI ، e-marnet ، e-shopping ، e-banking ، e-commerce ، e-learning ، ... ، egoverment و e-world .
سیر تحول فناوری اطلاعات از ابعاد مختلف در شکل 1-2 نشان داده شده است . همانگونه که اشاره شده ، این ابعاد عبارتند از : بعد شبکه ، بعد اطلاعات مدیریت ، بعد کاربرد ، بعد فناوری محض ، بعد جغرافیا و بعد جهان الکتریکی .
مروری بر مفاهیم :
برای اینکه تعریف جامعی از فناوری اطلاعات و ارتباطات داشته باشیم ، لازم است مروری بر چند واژه بکنیم :
بیت : کوچک ترین ذره اطلاعاتی را بیت گویند . در سیستم دودوئی یکی از دو حالت صفر ( 0 ) و یک ( 1 ) ، یک بیت 1 اطلاعات است .
بایت : از ترکیب چند بیت اطلاعات ، بایت 2 به وجود می آید . برای مثال در زبان های برنامه نویسی هر هفت یا هشت بیت ، یک کلمه را می سازد .
داده : از تلفیق بایت های اطلاعاتی « داده » یا « اطلاع خام » شکل می گیرد . به یک عدد نظیر ( 12 ) با یک واقعیت مانند نیز ، داده گفته می شود . داده بیانگر مشاهدات یا واقعیت های خارج از زمینه اصلی شامل است . بنابراین به طور مستقیم معنایی ندارد . برای مثال باید بگوییم دوازده نفر تا معنی بیابد .
اطلاعات 3 : از قرار گرفتن داده ها در درون یک متن معنی دار که اغلب به صورت پیام است اطلاعات به دست می آید . به عبارت دیگر ، داده های ساختار یافته یا تغییر شده را اطلاعات گویند . اگر عددی یا واقعیتی برای فرد خاص در ارتباط با موضوغی معین در زمان تصمیم گیری تعبیر و تفسیر شود به اطلاعات تبدیل می شود .
دانش 4 : از اطلاعات ( پیام های ) انباشته شده به صورت منظم ، ساختار یافته و معنی دار ، از طریق تجربه ، ارتباطات یا استنتاج ایجاد می شود و ما آن را باور می کنیم و برای آن ارزش قائل می شویم .
بینش 5 : از تلفیق دانش های گوناگون بینش حاصل می شود . اگر کسی به تواند رابطه میان دانش های گوناگون را کشف کند و قانونمندی هایی را که نیاز به مطالعه میان رشته ای دارد کشف کند به حکمت دست می یابد .
هر یک از طبقات اطلاعات - یعنی داده ، اطلاعات ، دانش و حکمت اگر به صورت دست اول باشند اطلاعات ویژه نامیده می شود ( نمودار ) .
اطلاعات ویژه به طبقاتی از اطلاعات گفته می شود که در اختیار افراد معدود یا سازمان خاصی باشند . ( رضائیان ، 82 ، 40 )
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد وبخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند درخدمت مردم قرار گیرند، فضای تولید وانتشار اطلاعات وتولیددانش توسعه یافت و شکل جدیدی به خود گرفت. بکارگیری رایانه وهمراهی آن بااینترنت ، تغییرات مهمی درجهان بوجودآورد. کامپیوتردرسال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل (TCP) معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرمافزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرمافزار (Mosaic) پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995، بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است. زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است.
پیشبینی میشود که تا 20 سال آینده بشر در “عصر مجازی” یا در چهارمین مقطع اساسی تحول تاریخ خود که موج چهارم نیز نامیده میشود، قرار خواهد گرفت. موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهدشد.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
گفت و گو با دکتر علی اکبر جلالی درباره موج سوم و عصر مجازی در بخش مصاحبه ها قرار گرفت *** اعلام اسامی مراکز رسمی ISP و ICP در تهران وشهرستان ها *** آخرین خبر از سایـت پرشن بلاگ *** کنترل دومین org. به دست جامعه اینترنتی افتاد *** دومین نمایشگاه برق، الکترونیک، رایانه، IT و اتوماسیون صنعتی در شیراز برگزار میشود *** سرپرست دانشکده علمی - کاربردی پست و مخابرات: کسب مهارت های لازم درصنعت IT ضروری است *** وزیر پست:گرفتن مشاور خارجی، یکی از بهترین تصمیمها در زمینه تلفن همراه بود *** معاون آموزش، تحقیقات و فناوری وزارت پست: توسعهی تکنولوژی IT در جذب نیروهای متخصص موثر است *** حمله بی سابقه هکر ها به سرورهای اصلی اینترنت در سراسر جهان *** نخستین دانشکدهی IT ایران در دانشگاه صنعتی امیرکبیر راهاندازی شد *** گفت و گو با دکتر یونس شکرخواه درباره روزنامه سایبر در بخش مصاحبه ها *** ایکس باکس جدید هم شکسته شد *** نخستین نشست علمی نقش IT در توسعه شهرستان آران و بیدگل برگزار می شود *** وزیر پست: مشکلات تلفنهای همراه با مزاحمت و حساسیت دستگاهها برطرف نمیشود *** خرمشاهی: جرایم نشریات الکترونیک دارای خلاء قانونی است *** عضو هیات علمی مرکز AICTC شریف:کم توجهی به نحوهی اجرای “تکفا” مخاطرات زیادی را در پی دارد *** عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی: IT درفرستادن بهینه اطلاعات به تصمیمگیرندگان، نقش بهسزایی دارد *** اینترنت رایگان، برای روشندلان ایران *** اولین کنفرانس اروپایی ـ آسیایی فناوری اطلاعات و ارتباطات برگزار میشود
گفت و گو با دکتر علی اکبر جلالی :
موج چهارم و عصر مجازی
7 آبان 81 – بخش مصاحبه ITiran - دکتر علیاکبر جلالی استاد دانشگاه علم و صنعت ایران و از فعالان عرصه توسعه فناوری اطلاعات کشور، در سال 1994 در سمیناری که تحت عنوان معرفی ویندوز 95 در محل سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران برگزار شده بود برای اولین بار، موضوع موج چهارم را مطرح کرد
. پروژههای ملی از قبیل اولین روستای اینترنتی ایران در شاهکوه، اولین شهر الکترونیکی و اینترنتی ایران در جزیره کیش و طراحی اولین مرکز جامع خدمات اینترنتی ایران، ASP نمونههای مشخصی از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است که برای موفقیت در جهان پیچیده امروز و ایجاد کار، تلاش و انگیزه، اطلاع و شناخت از موقعیت جهان آینده لازم است. دکتر جلالی تجربیات گذشته و تحولات فناوری موجود را بستری برای تشخیص فرصتهای بعدی در جهان میداند. به همین جهت وی اصرار دارد ما نیز با درس گرفتن از تجربیات گذشتگان و بکارگیری امکاناتی که فناوریهای جدید بوجود آوردهاند تغییرات اساسی در جهان آینده را پیشبینی کنیم. این اقدام باعث میشود تا فرصت تجزیه و تحلیل پدیدههای جدید را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشیم و بتوانیم تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن پدیدههای نوین را ارزیابی نموده و آمادگی پذیرش آنها را داشته باشیم. توجه به این دیدگاه میتواند کمک نماید تا ما را از یک روش سنتی، که همواره به دنبال تعدیل و یا برخورد با هر پدیده جدید، بخصوص در بخش فناوریهای صنعتی بودهایم، خارج و به کشوری پیشرو در پذیرش تغییر و تحولات نوین که بیشترین تاثیرات مثبت اقتصادی را در آغاز ورود دارند تبدیل کند.
جلالی از سال 1994 تا کنون بیش از 600 سخنرانی علمی در مجامع علمی داخل و خارج کشور، رسانههای گروهی، رادیو و تلویزیون ارائه نموده است که در بیشتر آنها توجه مخاطبین را به آیندهنگری و سرمایهگذاری بیشتر برای آینده تشویق نموده و از موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان تغییر اساسی جهان آینده یاد کردهاست. آخرین سخنرانی دکتر جلالی در این زمینه در دانشگاه ویرجینایی غربی در روز 23 اکتبر 2002 میلادی تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید :
این عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح مینمایید و اینقدر اصرار به معرفی آن دارید چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟
اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جدیدی بوجود آوردید تا بتوانم بحث جدیدی را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوری اطلاعات داشته باشم. توجه به اینگونه مباحث قطعاْ برای آینده همه ما مفید خواهد بود و امیدوارم سایر دوستان هم نظرات خود را در زمینه این موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شویم و آنرا تحت عنوان یک پروژه ملی دنبال کنیم.
آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شاید اگر تخیل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغیر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده را در اختیار نداشتیم. تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نواندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود.
با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوریهای جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیلهای نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد.
خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه کسی بپذیرد یا نپذیرد واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت.
از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد.
در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
اما بعد از این مقدمه طولانی در پاسخ سئوال شما که چرا پیش بینی جهان آینده و عصر جدید مهم است به ذکر چند مثال میپردازم. ایالت کالیفرنیا در آمریکا جزء اولین ایالتی در آمریکا بود که مسئله توسعه فناوری اطلاعات را پس از مطرح شدن جدی گرفت و سرمایهگذاری مناسبی در این خصوص نمود و به همین دلیل به بیشترین سود در این زمینه دست یافت. در همان زمان ایالت ویرجینای غربی توجه ویژهای به این پدیده نشان نداد و از نظر اقتصادی متضرر شد و ایالت 50 ام آمریکا از نظر اقتصادی قرار گرفت. کشوری مانند هندوستان هدف را شناخت و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. کره جنوبی نیز در این زمینهها خیلی با دقت عمل میکند. سرمایه گذاری 5 میلیاری کره جنوبی در نانوتکنولوژی بخشی از دیدگاه آرمانی و نگاه به آینده آنها را نشان میدهد. غیر از تجربیات موجود جهان که تعدادشان بسیار زیاد است اگر بصورت طبیعی هم به موضوع بیندیشیم به واقعیت اندیشه عصر مجازی خواهیم رسید.
به عنوان مثال اگر شما بدانید که در یکی از مناطق اطراف تهران قرار است شهرک و یا کارخانهای زده شود، به آینده آن توجه دارید و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمایه گزاری در آنجا میشوید. معمولا مردم عادی نیز در خرید املاک آینده و موقعیت زمین یا ملک را در نظر میگیرند. این اقدام کار درستی است که برای آینده خود برنامهریزی میکنند. برای جامعه بزرگتر هم ما باید همینکار را بکنیم و همین اندیشه را توسعه دهیم. البته عصر مجازی تغیرات شگرفی را بوجود میآورد که اینروزها تشخیص همه اتفاقاتی که خواهد افتاد و حتی تخیل در بعضی از آن امور هم مشکل است، اما واقعیتی است که دارد اتفاق میافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همین علت اینگونه مسائل و مباحث بصورت جدیتری در حال مطرح شدن میباشند.
برای کشوری مانند ایران که بنظر بنده هنوز در وسطهای موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درک نکرده است، اطلاع از تغیر جهان به سوی عصر مجازی بسیار با اهمیت میباشد.
شاید مسئولین اداره کشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازی به بحرانی بودن وضعیت کشورمان در این زمینه پیببرند و با حرکت پرشتاب، توسعه فناوری اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولویت کارهای خود قرار دهند. از طرف دیگر اینجانب امیدوارم با جا انداختن اندیشه موج چهارم بتوانیم برنامهای پرشی برای عبور سریع از موج سوم و رسیدم به موج چهارم را تدارک نماییم. در صورت موفقیت در چنین برنامهای میتوانیم بخشی از عقب ماندگی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند جلو افتاد.
سئوال برای رسیدن به عصر مجازی چه مشکلاتی وجود دارد؟ آیا میتوانید بگویید این موج کی شروع میشود و تا چه وقت دیگر در این عصر قرار خواهیم گرفت؟
یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است.
اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است.
در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد.
همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد.
فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
شما در کنفرانسهای یونسکو در ملبورن استرلیا و در بانکوک تایلند و اخیراْ در آمریکا برای اولین بار از سه عنصر سختافزاری به عنوان عوامل اصلی ایجاد جامعه مجازی نام بردهاید، ممکن است در این مورد توضیح بدهید؟
سه عاملی که چهار سال قبل در کنفرانس یونسکو مطرح کردم اهمیت فوقالعادهای از نظر سخت افزاری در ایجاد عصر مجازی دارند. همانطور که قابل پیش بینی هم بود این عناصر بشدت رو به رشد و تحول هستند و حتی از تخیل من و آنچه در آن زمان فکر میکردم هم جلوتر رفتهاند.
اولین عنصر از عناصر مورد نظر که در شکل گیری عصر مجازی از نظر سخت افزاری نقش اصلی را دارد، بخش محاسباتی رایانهها یعنی CPUها هستند که باید سرعت آنها آنقدر بالا رود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را بصورت لحظهای انجام دهند. عوامل متعددی در افزایش سرعت CPUها موثر هستند که مهمترین آنها قرار دادن تعداد بیشتر ترانزیستور در یک تراشه CPU میباشد. در این خصوص در سال 1980 متخصصین میتوانستند تنها 29 هزار ترانزیستور را در یک چیپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 این تعداد در کامپیوترهای معرف به 486 به 2/1 میلیون ترانزیستور رسید و در سال 1999 تعداد 9.5 میلیون ترانزیستور در CPUهای پنتیوم 3 جای گرفت. این روند ادمه دارد و قرار است این افزایش تا سال 2005 به 200 میلیون ترانزیستور در یک واحد CPU برسد و قدم بعدی سال 2011 میباشد که هدف یک میلیارد ترانزیستور در یک واحد CPU در برنامه تولید کنندگان میباشد. البته همزمان با این رشد عوامل دیگری که در سرعت دادن به این واحد محاسباتی دخالت دارند مانند کاهش ولتاژ تغذیه CPUها از 5 ولت به یک ولت و حتی تغییر اساسی مواد اولیه چیپهای سیلیکونی بسوی مواد جدید مانند لاستیکهای نیمه هادی و تیوبهای کربنی و فناوریهای دیگری که در راه است زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم میکند. مجموعه تحولات تکنولوژیکی در این زمینه شرایط مناسبی را بوجود میآوردند تا سرعت واحد محاسباتی بسویی که انتظار داریم و مورد نیاز عصر مجازی است پیش برود. مسلماْ در صورت ادامه این پیشرفت تا دو دهه دیگر CPU های مورد نیاز در ابزار عصر مجازی فراهم خواهد شد.
عنصر دومی که از نظر سخت افزاری در شکل گیری جامعه مجازی به آن نیاز شدیدی داریم حافظهها با حجم فوقالعاده زیاد میباشند. جهان مجازی جهانی 3 بعدی است و حتی در بعضی موارد نیاز به فضاهای بیشتر از 3 بعدی هم میباشد.
برای اینکه بتوانیم شرایط حضور غیر فیزیکی افراد و اشیاء را بصورت سه بعدی از هر نقطه مورد نظر به نقطه دلخواه منتقل نماییم، نیاز به دخیرهسازی و بازخوانی حجم زیادی از داده را داریم. حافظههای موجود توان ذخیره سازی حجم بسیار کوچکی از اطلاعات را دارند و امکان تمرین جامعه مجازی حتی با ابعاد کوچک فعلا میسر نمیباشد. اما امیدها به حافظههای لیزری و ملکولی که خوشوقتانه پیشرفتهای تحقیقاتی زیادی در این خصوص داشتهاند معطوف شده است. یک حافظه لیزری توان ذخیره سازی یک ترا بایت (1000 گیگا بایت) و یک حافظه ملکولی ظرفیت ذخیره سازی 1000 ترا بایت را در خود دارد. این حجم بزرگ از حافظه برای قرار دادن کل کتابخانه کنگره آمریکا که بزرگترین کتابخانه جهان است در یک حافظه لیزری به ابعاد یک حبه قند و قرار گرفتن دانش بشر در یک حافظه ملکولی کفایت میکند. بنابراین نشانههایی از حافظهها با ظرفیتهای مناسب برای عصر مجازی دیده میشود که در صورت محقق شدن تحقیقات در حال انجام و عملیاتی شدن اینگونه حافظهها مشکل حافظه نیز وجود نخواهد داشت.
سومین عنصر مورد نظر عصر مجازی، ابزار انتقال داده با سرعت فوقالعاده زیاد از نقظهای به نقطه دیگر و از یک رایانه به رایانه دیگر چه بصورت با سیم و چه بصورت بیسیم میباشد. در این خصوص فیبر نوری به عنوان بهترین ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوری امکان ارائه پهنای باند بینهایت را دارد. اما محدویتها ابزار جنبی و افتی که در اثر خمش و یا محلهای اتصال و سوئیچها وجود دارد سبب شده است که این عنصر فعلا برای انتقال اطلاعات عصر مجازی عنصر مناسبی نباشد.
ماهوارهها و سایر ابزار انتقال داده و شبکههای با پهنای باند زیاد امروزین اگرچه نسبت به گذشته رشد وسیعی و توسعه خوبی داشتهاند مناسب برای عصر مجازی و موج چهارم نیستند. انتظار آرمانی ما تولید ابزار بیسیم با سرعتهای فوقالعاده بالا میباشد. برای تشخیص سرعت بالا توجه داشته باشیم که برای انتقال یک فیلم حقیقی مناسب از طریق شبکهای مانند اینترنت احتیاج به سرعت انتقال 10 گیگا بیت در ثانیه میباشد. اگر شرایط سه بعدی را به آن اضافه نماییم و یک فیلم سه بعدی را در نظر بگیریم به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از این مقدار احتیاج میباشد. لذا بنظر من محدودیت در این زمینه بیشتر از دو زمینه قبلی است و نیاز به اختراع جدیدی در این زمینه و یا تحولی ویژه داریم. امید میرود که این چالش هم تا دو دهه دیگر حل و در آن صورت ابزار اساسی اجرایی عصر مجازی فراهم شده است.
البته در کنار این عناصر سخت افزاری به رشد و توسعه نرمافزارها نیز باید توجه کرد که عمومآْ بسمت هوشمند شدن به پیش میروند و در خیلی موارد محدویتهای سخت افزاری را برطرف کردهاند. فضایی که فناوری اطلاعات بخصوص در دو سال گذشته در جهان ایجاد کردهاست نوید تحولات عظیمتری را در این عرصهها میدهد که دقت در آن و استفاده مناسب از شرایط پیش آمده فرصتی طلائی برای کشورهای هوشمند که اینگونه مسائل را اولویت برنامههای توسعه خود قرار دادهاند خواهد بود.
برای بسیاری از مردم که هنوز قدرت خرید یک رایانه را ندارند و هنوز اینترنت را نمیشناسند و از آن استفاده نکردهاند و با مسائل فنی آشنا نیستند اینگونه مباحث قابل درک و پذیرش نیست. آیا میتوانید با دلایل سادهتر و آماری بفرمائید جهان در چه شرایطی بسر میبرد و به کجا میرود؟ چون اشکال ما این است که وضعیت حال را هم که موج سوم است خوب نشناختهایم.
سئوال بسیار خوبی کردید. من از اول میخواستم از این قسمت شروع کنم تا به موج چهارم برسم، اما حالا هم دیر نیست و فقط اشکالش طولانی شدن مصاحبه خواهد بود.
موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد و بخصوص وقتی رایانههای شخصی توانستند در خدمت مردم قرار گیرند فضای تولید و انتشار اطلاعات و تولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی بخود گرفت. بکارگیری رایانه و همراه شدن آن با اینترنت تغیرات مهمی در جهان بوجود آورد. کامپیوتر در سال 1948 میلادی اختراع شد و اینترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار کرد. در سال 1974 پروتکل TCP معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوین گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد بطوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است!.
تعداد کاربران اینترنت نیز به شدت در حال افزایش میباشد بطوریکه از سپتامبر 2001 که تعداد کاربران 407 میلیون بوده تا سپتامر 2002 این رقم به 840 میلیون نفر در 218 کشور رسیده است. پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین دسترسی به اینترنت داشته باشند. با ارائه آمارهای فوق به این نتیجه قطعی میرسیم که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تاخیر در همراه شدن با این پدیده عواقب خطرناکی برای ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهیه رایانه نیستند و یا امکان دسترسی برایشان فراهم نیست مشکلی ملی میباشد که باید مسئولین به فکر چاره کار باشند. بقیه کشورهای جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو میروند و هر روز فاصله دیجیتالی ما با کشورهای پیشرو بیشتر میشود بنابرین باید با اطلاع رسانی خدمات خود را ارائه نماییم.
اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الکترونیکی شدن میرود حضور کارتهای اعتباری دیجیتالی و بانکداری الکترونیکی و بازرگانی الکترونیکی نمادهایی از آن است که اینروزها به شدت در حال گسترش میباشند. ابزار فرهنگی بسمت الکترونیکی شدن میروند، کتابهای دیجیتالی، مجلات و رسانههای دیجیتالی، فیلم و موسیقی دیجیتالی، سایتهای مذهبی، محافل گفتگوهای فرهنگی بر روی وب از نمونههای بارز آن میباشند. همینطور در زمینههای آموزشی شاهد گسترش بسیار سریع آموزش الکتونیکی، مدارس و دانشگاههای الکترونیکی و اینترنتی است. دولتها خود در حال تبدیل شدن به دولتهای الکترونیک هستند و گردش کار آنها الکترونیکی میشود. تغیرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال دیگر شخصی که نتواند از رایانه و اینترنت استفاده کند بیسواد تلقی خواهد شد.
فکر نمیکنم زبان سادتری از آمار بتواند یک نیاز یا ابعاد یک تحول علمی را نشان دهد. من در این قسمت چند آمار جدید بصورت گراف و جدول خدمتتان میدهم تا عزیزانی که این مصاحبه را مطالعه میکنند به ابعاد سریع تغییرات در این زمینه توجه نمایند. در حقیقت این آمارها بدون شرح تاثیر بیشتری خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتری از آن خواهد نمود.
آخرین جمله اینکه: به هوش باشیم، موج چهارم، یعنی عصر مجازی در راه است!.
بازگشت
صفحه اصلی
خبر اول
مقاله امروز
مصاحبه
آرشیو
آیین نامه ها
تماس با ما
تبلیغات
ADVERTISEMENT
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.
اهمیت علم زیست شناسی در تمدن بشری
در اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار دارد.
میزان رشد و پیشرفت مهندسی ژنتیک
با دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود.
دستکاری ساختار ژنتیکی انسان
دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد.
نظریه تافلر
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
سخن آخر
در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
منبع
نشریه علمی "روزنه" انجمن علمی پژوهشی گروه زیست شناسی دانشگاه تبریز
نقشه | درباره | آگهی | تماس | همکاری | پرسشهای متداول FAQ صفحه اصلیجستجوموضوعنامهمقالات مطالبخدماتآلوین تافلر (Alvin Toffler) :: زندگینامه در راهکار مدیریتhttp://www.mgtsolution.com/olib/539678137.aspxآلوین آلوین تافلر Alvin Toffler زندگینامه زندگینامه در راهکار راهکار مدیریت مدیریت ها زندگی زندگی نامه بیوگرافی بیوگرافی های های افراد و دانشمندان مرتبط با مهندسی مهندسی صنایع صنایع Biographies Biography
راهکار مدیریت مهندسی صنایع نقشه سایت :: گزینههاارسال صفحهچاپ | راهنماهمه زندگینامههاانتشار زندگینامه :: آگهی سایت زندگینامه : «آلوین تافلر (Alvin Toffler)»
کاریکاتورها، تصاویر، فیلم ها، داستانها و حکایات، کلمات قصار و جملات برگزیده، طنز، لطیفه ها و جوک های مربوط به مدیریت و سازمان را مشاهده فرمایید.
کاریکاتورهای مدیریتی
حکایت های مدیریتی
جملات برگزیده مدیریتی
لطیفه های مدیریتی
در مسابقات سایت راهکار مدیریت شرکت کنید
:: اطلاعات زندگینامهنوع مطلب : زندگینامه
شماره سریال : 539678137
تعداد بازدید : 614
امتیاز : تاریخ بهروزرسانی : 02/04/1387
تاریخ انتشار : 08/04/1387
تاریخ ایجاد : 02/04/1387
امتیاز 66 از 100 (3 امتیازدهنده)
عنوان شخص آلوین تافلر (Alvin Toffler)
عمر 1928
لقب آینده نگر آینده نگرها
فرستنده بابکی، مهین
انتشارات کتاب های برجسته آلوین تافلر
شوک آینده – 1970
موج سوم – 1980
تغییر قدرت – 1990
جنگ و ضد جنگ – 1993
کلیدواژهها آلوین تافلر ؛ Alvin Toffler
منبع نشریه میثاق مدیران، شماره یازدهم
لینک http://www.alvintoffler.net/
درباره مطلب جاری نظر دهید مطالب مرتبط با مطلب جاری
:: زندگینامهآلوین تافلر (Alvin Toffler)
1928
فرستنده :بابکی، مهین
منبع : نشریه میثاق مدیران، شماره یازدهمکلیدواژهها : آلوین تافلر ؛ Alvin Toffler
--------------------------------------------------------------------------------
1- خلاصه
1928 تولد
1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقالهای به نام افق
1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T
1970 انتشار کتاب شوک آینده
1977 ایجاد مؤسسه آینده جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور
1980 انتشار کتاب موج سوم
1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در
وروی سابق
1990 انتشار کتاب تغییر قدرت
1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ
1996 ایجاد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره مدیریت
2- مقدمه
آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته میشود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیشبینی» در نوشتههایش اجتناب میورزد و بر این نکته اصرار میکند که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است. این امر ریشه در دانایی، فنآوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل میشوند که تغییرات پیچیده تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرشها و منافع گسترده تاثیر میگذارند.
3- زندگی و دوره شغلی
آلوین تافلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرتهای زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفتهاند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کردهاند.
بخش اعظم کارهای تافلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شدهاند – این اولین نکتهای است که او همیشه بدان اشاره میکند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خواندهاند و سپس به یک زندگی کولیوار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند.
تافلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فنآوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دورهای را در مورد تاریخ فنآوری گذراند. تافلر سالها وفت خود را صرف روزنامهنگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوتنامهای از شرکت آیبیام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فنآوریهای پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره تغییر بنویسد که امروزه معروفترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله آیبیام، نوشته شد.
4- تفکر کلیدی
اگرچه او کتب زیاد و مقالات بیشماری منتشر کرده اما فلسفه او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شدهاند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار میرود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید تافلر درباره تغییر به عنوان جریانی بیپایان هستند.
تافلر دیدگاه خود در مورد این سهگانه را چنین بیان مینماید: «موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
علاوه بر ارایه تحلیلی جامع از تغییر و بسیاری از مشکلات و چالشهایی که به دنبال دارد، این سه گانه مملو از امیدواری است. این کتابها استدلال مینمایند که تغییر سریع در پیرامون ما آن گونه که به نظر میرسد، تصادفی یا بینظم نیست بلکه الگوها و عواملی شناخته شده در ورای آنها وجود دارند که باعث میشوند ما به شکلی «استراتژیک» به مقابله با تغییرات بپردازیم و از واکنشهای خطرناک به رخدادهایی که با آنها مواجه میشویم، بپرهیزیم.
5- سه گانه تافلر
5-1- شوک آینده
تافلر توضیح میدهد که تاثیر تغییرات به سرعت رخ میدهند و از همین جا بود که عبارت شوک آینده وارد واژگان جهان شد و هم اکنون به شکلی گسترده از آن برای تشریح سردرگمی، ابهام و از دست رفتن توانایی تصمیمگیری استفاده میشود که بر افراد، گروهها و کل جامعه در زمانی تاثیر میگذارد که آنها تحت سیطره تغییر درآمدهاند.
تافلر در پیشگفتار کتاب تغییر قدرت مینویسد: «تاریخ پیامدهای خاص خود را دارد که مستقل از مسیر حقیقی تغییر هستند. رخدادها و واکنشهای سریع، اثرات خاص خود را دارند چه این تغییرات خوب تلقی شوند و چه بد.»
شوک آینده سی سال پیش نوشه شده و هم اکنون میتوان از آن برای سنجش پیشبینیهای تافلر استفاده کرد. آنچه که ما دریافتیم قابل توجه است: او فروپاشی خانواده هستهای، انقلاب ژنتیک، فروپاشی جوامع، از سرگیری تاکید بر تحصیلات و افزایش اهمیت دانش در جوامع را پیشبینی کرده بود.
5-2- موج سوم
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
5-3- تغییر قدرت
در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه میدهد و به این موضوع میپردازد که چگونه افراد، سازمانها و کشورها تحت تاثیر تغییراتی قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت میپردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.
واژه «تغییر قدرت» در معنا با واژه «تغییر در قدرت» تفاوت دارد. به گفته تافلر، «تغییر در قدرت» به معنای انتقال قدرت است اما «تغییر قدرت» به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمیدهد بلکه آن را متحول میسازد.
کتاب تغییر قدرت، سه منبع قدرت را به ما یادآوری میکند: زور، ثروت و دانش. همه شرکتها در چارچوبی کار میکنند که تافلر آن را «حوزه قدرت» مینامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه میدهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.
کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راهحل زودهنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارایه نمیدهد. تافلر درباره تلاشهای انجام شده برای حرکت افراد، شرکتها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث میکند. به اعتقاد او، حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالشهای بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای «سریع» و «کند» همیشه وجود دارد.
6- آلوین تافلر در یک نگاه
سه گانه تافلر همچنان تاثیرگذار است و در عین حال باید توجه داشت که آخرین کتاب از این مجموعه در سال 1990 منتشر شده است. اشتباه است که فکر کنیم کار تافلر در آن زمان شروع و به پایان رسیده است. مثلاً کتاب سازمانهای سازگار که در سال 1985 منتشر شد، بر مبنای نتایج و یافتههای تافلر در طول کار مشاوره او بین سالهای 1969 تا 1970 برای شرکت At&T بوده است. این گزارش که مدیریت ارشد آن را نادیده گرفته بود، بعدها به متنی تاثیرگذار تبدیل شد. این کتاب به موضوعاتی همچون تحول سازمانی و تطابق از طریق تمرکز بر نمونه At & T میپرداخت.
کتب و مقالات زیادی پس از این سه گانه نوشته شدهاند و پس از انتشار کتاب تغییر قدرت، بیش از پیش از نقش هایدی تافلر قدردانی شده است. آخرین آثار تافلر به صورت مشترک با دیگران نوشته شدهاند.
کمک آنها به جهان سیاست موضوعی است که بسیاری از مفسران علم مدیریت آن را نادیده گرفتهاند. بسیاری از رهبران مهم این نظرات را رعایت کردهاند و نقش بسزایی در توسعه روابط شرق – غرب داشتهاند. یکی از مهمترین افرادی که این نظرات را پذیرفته و تحت تاثیر آنها قرار داشت، میخاییل گورباچف بوده است.
کتب تافلر سر از چین نیز درآوردهاند و تا پیش از رخ دادن فاجعه میدان تیانانمن ، تاثیر مثبتی بر سیاست این کشور گذاردند. البته هماکنون این کتابها در چین ممنوع شدهاند هر چند که ممنوعیت چنین کتابهایی باعث افزایش فروش آنها میشود.
از دیگر کتب معروف تافلر طی ده سال گذشته میتوان به مهمترین آنها یعنی کتاب جنگ و ضد جنگ اشاره کرد. این کتاب که متمرکز بر جنگ است، به این نکته اشاره مینماید که تغییر در نحوه اداره کسب و کار که موازی با تحولاتی است که ما در زمان بروز جنگ تجربه میکنیم. همانند بخشهای تجاری و تولیدی، بسیاری از تغییرات نظامی نیز ماحصل پیشرفتهای حاصله در فنآوری اطلاعات هستند. عقاید تافلر در رخدادهایی همچون جنگ خلیج فارس به اثبات رسیدهاند اما مهمترین پیشبینی آلوین در مصاحبه او با مجله علوم نوین در مارس 1994 مطرح شد که در آنجا او از ناکافی بودن نیروی نظامی مرسوم در کنترل فعالیتهای تروریستی سخن گفته بود. برای روشن کردن این موضوع، او به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا گفت که اگر او 20 نفر و یک میلیون دلار پول داشت، میتوانست در آمریکا را ببیند. هفت سال بعد، حوادث 11 سپتامبر اعتبار گفتههای او را تصدیق کردند.
انتشارات
--------------------------------------------------------------------------------
کتاب های برجسته آلوین تافلر
شوک آینده – 1970
موج سوم – 1980
تغییر قدرت – 1990
جنگ و ضد جنگ – 1993
درباره مطلب جاری نظر دهید مطالب مرتبط با مطلب جاری
این مطلب یکی از مطالبی است که توسط اعضای سایت درج شده است.
عضو سایت شوید
مطلب منتشر کنید
همه مطالب
خدمات سایت
پرسشهای متداول
با ما تماس بگیرید
مطالب مرتبط
نظرات مرتبط (1) 1.
آقاعالیه!
دست مریزاد!!
فقط اگه میشه مطالب زیادی از تافلر و راهکارهای مدیریتش بذارین روسایت ممنون میشم.
ارزیابی و نظردهی
ارزیابی شما از مطلب جاری:
ضعیف متوسط خوب
--------------------------------------------------------------------------------
نظر یا پیام شما (فقط درباره مطلب جاری):
--------------------------------------------------------------------------------
کلیدواژههای شما درباره مطلب جاری:
--------------------------------------------------------------------------------
ابتدای صفحه
انتشار زندگینامه
زندگینامههای دانشمندان مرتبط با مباحث سایت را ارسال کنید و موجودی خود را افزایش دهید
آگهیهای سایت
انتقاد پیشنهاد پیاممتن انتقاد، پیشنهاد یا پیام:
آدرس ایمیل (اختیاری):
لینک به راهکار مدیریت
<a href="http://www.mgtsolution.com/"><img width="125px" height="30px" border="0" alt="راهکار مدیریت" title="راهکار مدیریت :: راهکار افرادی که به گونهای با مدیریت ، مهندسی صنایع ، حسابداری و فناوری اطلاعات سر و کار دارند." src="http://www.mgtsolution.com/images/mgtlogo120.gif"></a> راهکار مدیریت ارائه کننده مقالات منابع راهکارها در حوزه مدیریت ، مهندسیصنایع ، حسابداری و فناوری اطلاعات http://www.mgtsolution.com صفحه اصلی | جستجو | موضوعنامه | مقالات مطالب | خدماتنقشه | درباره | آگهی | تماس | همکاری | ورود | عضویت در راهکار مدیریت | پرسشهای متداول FAQراهکار مدیریت 86-1383
محصول « شرکت توسعه خدمات مدیریت بهار »
کلیه حقوق محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع و درج لینک آزاد است.
پژوهش منبع
ICT چیست؟ عنوان
قسمتی از پایانامه کارشناسی ارشد یوسف صوفی نویسنده
1387/07/07 تاریخ
امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، ناتوانی آن ها در باز شناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است .
خلاصه
منابع ارسالی به سایت مرجع
« مقدمه »
تکنولوژی در توسعه اقتصادی و اجتماعی همواره یک وسیله ضروری بوده و خواهد بود . امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، ناتوانی آن ها در باز شناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است . ( شریف ، 67 ، 15 )
در عصر حاضر فناوری اطلاعات در تعریف قدرت و تمدن جوامع ، نقش کلیدی پیدا کرده است . از این رو در دو دهه گذشته کشورهای پیشرفته و صاحب فناوری ، به فناوری اطلاعات به عنوان محور بنیادین توسعه توجه پیدا کرده اند به طوری که هر یک از کشورها به نوبه خود طرح های ملی و منطقه ای خاصی را برای توسعه این فناوری اجرا کرده اند . ( علی احمدی ، 82 ، 1 )
فناوری همواره به عنوان یک ابزار بخشی از زندگی ما را تشکیل داده است و با افزایش توانایی های بشر به عنوان سازگاری با محیط برای رهایی از نیروهای قهار طبیعت مطرح بوده است . اهمیت و جذب و به کارگیری فناوری های جدید در دنیای کنونی توسط شرکت ها و سازمان ها بر کسی پوشیده نیست . یکی از علل توجه به این فن افزایش رقابت در ابعاد کیفیت ، هزینه ، زمان و به طور کلی بهره وری در عرصه بین المل است . ( کامرانی ، 86 ، 1 )
اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات :
امروزه وضعیت ICT در یک کشور به عنوان شاخصی برای برآورد توسعه یافتگی اقتصادی آن کشور به حساب می آید . ( رحیمی ، 81 ، 1 )
توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در طول دو دهه به نحو شگرفی سبب بروز تحول در همه نظام های اداری و مالی ، حتی در شرکت های متوسط و کوچک شده و در بسیاری از موارد بنگاه های چند نفره تجاری را نیز دستخوش تحول کرده است .
دستاوردهای انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با پیشرفت های سایر حوزه های علوم و فناوری ، شکاف های تازه ای را پدید آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بیشتری بخشیده است .
بخشی از جهان به دلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیر ساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و فناوری به طور مستمر پیشرفت کند ، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرفی فناوری پیشرفته ، به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است .
در نتیجه سریع تر و بهتر ثروت تولید می کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است . ( جهانگرد ، 84 ، 2 )
فناوری اطلاعات از دو جنبه کاربردی و فناوری اهمیت دارد . در حوزه کاربری مسئله اصلی استفاده هر چه بیشتر و مفیدتر از فناوری اطلاعات در راستای فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی است به گونه ای که در اثر آن بهره وری ، کیفیت و شفافیت افزایش یافته و هزینه ها کاهش پیدا کند .
در مقابل حوزه فناوری به موضوع تولید انواع تجهیزات و سخت افزارها و نرم افزارهای لازم در حوزه کاربردی می پردازد . با توجه به گستردگی کاربرد فناوری اطلاعات و به عبارت دیگر بزرگی حوزه کاربردی نیاز به حوزه تولید و فناوری نیز بسیار افزایش یافته و این عامل مهمی برای توسعه صنعت فناوری اطلاعات و اشتغال زایی در سال های اخیر بوده است .
پیشینه فناوری اطلاعات و ارتباطات :
به قولی انقلاب چهارم محصول به کارگیری رایانه و مخابرات در عرصه اطلاعات است که جهان را پس از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم به عصر اطلاعات در هزاره سوم رهسپار نمود .
تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر که تحت عنوان موج از آن ها یاد می شود آن را به 4 دوره یا موج تقسیم نموده است . موج اول عصر کشاورزی است کشف آتش و اختراع ابزار زمینه رشد تمدن بشر را به وجود آورد و نهایتاً منجر به شکل گیری جامعه کشاورزی گردید .
بعد از احیای موج اول و گذشت سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد . هدف موج دوم یعنی عنصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است .
در موج دوم بشر موقعیت های شگرفی به دست آورد و اختراعات مهمی در خدمت او قرار گرفت و باعث شد تا وضع آموزش و بهداشت ، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جوامع کشاورزی شکل بهتری گرفته و توسعه کمی و کیفی یابند .
اختراعاتی مانند ماشین بخار ، راه آهن ، هواپیما ، تلفن ، برق ، رادیو ، تلویزیون ، پلاستیک ، ترانزیستور همه و همه به همراه ایجاد تشکیلات مدنی بستری را فراهم نمود تا انسان بتواند به هدف موج دوم که تهیه ابزار بهتر کار بود ، دست پیدا کند .
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختلفی از فناوری اطلاعات وجود دارد که خود سبب گشته تا تصاویر متفاوتی از آن در جوامع مختلف ارائه گردد .
بسیاری فناوری اطلاعات را مجموعه ای از سخت افزارها ، تجهیزات ، مهارت ، دانش کارکنان و ویژگی های اشیایی که کار روی آن ها انجام می شود می دانند و فناوری اطلاعات را روابط میان سخت افزار یا نرم افزار شبکه توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود می دانند . فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه ها بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها هم دلالت دارد .
با توجه به عمر نسبتاً کوتاه فناوری اطلاعات و در مقابل رشد و توسعه سریع آن تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد . به نظر اسکات موتون ( 1991 ) فناوری شامل انواع رایانه ها ، سخت افزار ، نرم افزار و شبکه های ارتباطی که دو رایانه را به هم متصل می کند ، شبکه های عمومی و خصوصی و ترکیب رایانه ها ، فناوری ارتباطات و سیستم هایی که رایانه های شخصی را به این رایانه ها متصل می کند و شبکه جهانی اینترنت می باشد .
فناوری اطلاعات را در تجهیزات رایانه ای مستقر در ادارات و کسب و کارهای مختلف می داند که شامل رایانه های شخصی ، سرورها ، ایستگاه های کاری و . . . است . در فرهنگ آکسفورد فناوری اطلاعات به مفهوم مطالعه نظام یافته صنایع مرتبط با ارتباطات دانش است .
به هر حال فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت تجاری جدیدی آغاز کنیم و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها و بنگاه ها کسب و کار مؤثری برقرار سازیم . ( کامرانی ، 86 ، 11 )
بررسی ها نشان می دهند که سازمان ها عمدتاً در 4 زمینه از فناوری اطلاعات بیشتر بهره می گیرند :
امور پردازش اطلاعات
تصمیم گیری
اشتراک اطلاعات
نو آوری
در امور پردازشی ، سازمان با کمک فناوری اطلاعات به جمع آوری ، تبدیل ، ایجاد ، نگهداری ، ثبت و ارسال اطلاعات می پردازد . در امر تصمیم گیری نیز از ابزارهای فناوری اطلاعات می توان سیستم های پشتیبانی تصمیم و یا سیستم های خبره را نام برد .
به کارگیری فناوری اطلاعات می تواند به خلق نوآوری در سازمان در ارائه کالا یا خدمات و حمایت از مشتریان و ایجاد برتری رقابتی بینجامد . امروزه بکارگیری فناوری اطلاعات بخشی لایننک مشاغل علی الخصوص مدیریتی است . مدیران باید بتوانند کارشناسان فنی را به شکلی وا دارند تا از نوآوری های فناوری در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان در جهت بهره وری و اثر بخشی بیشتر استفاده کنند . ( همان منبع )
اگر سیر تحول فناوری اطلاعات را از ابعاد و جنبه های مختلف بررسی کنیم ، می بینیم که در بعد شبکه ها ، اینترنت ، اکسترانت و اینترنت را داشته ایم که هر کدام از جنبه های گوناگونی برخوردار بوده اند که به مرور زمان تکمیل گردیده است . در بعد اطلاعات مدیریت نیز سیر تحولی به شکل مقابل وجود داشته است :
AI , KBS , ES , DSS , MIS , TPS , OAS در بعد کاربرد جنبه های مختلفی مثل روباتیک ERP ، MRP ، CRM ، SCM و WFM بوده است که هر کدام به تنهایی سیر تحولی خود را داشته اند ، در بعد فناوری محض نیز در جنبه های سخت افزار ، نرم افزار و تجهیزات ارتباطی سیری تکاملی تاکنون طی گردیده است ، جنبه های مختلفی هم در بعد جغرافیایی شامل GIS و GPS وجود دارد ، در بعد جهان الکترونیکی نیز فناوری سیری تحولی را به شکل مقابل در حال طی نمودن و رسیدن به دولت الکترونیک است :
EDI ، e-marnet ، e-shopping ، e-banking ، e-commerce ، e-learning ، ... ، egoverment و e-world .
سیر تحول فناوری اطلاعات از ابعاد مختلف در شکل 1-2 نشان داده شده است . همانگونه که اشاره شده ، این ابعاد عبارتند از : بعد شبکه ، بعد اطلاعات مدیریت ، بعد کاربرد ، بعد فناوری محض ، بعد جغرافیا و بعد جهان الکتریکی .
مروری بر مفاهیم :
برای اینکه تعریف جامعی از فناوری اطلاعات و ارتباطات داشته باشیم ، لازم است مروری بر چند واژه بکنیم :
بیت : کوچک ترین ذره اطلاعاتی را بیت گویند . در سیستم دودوئی یکی از دو حالت صفر ( 0 ) و یک ( 1 ) ، یک بیت 1 اطلاعات است .
بایت : از ترکیب چند بیت اطلاعات ، بایت 2 به وجود می آید . برای مثال در زبان های برنامه نویسی هر هفت یا هشت بیت ، یک کلمه را می سازد .
داده : از تلفیق بایت های اطلاعاتی « داده » یا « اطلاع خام » شکل می گیرد . به یک عدد نظیر ( 12 ) با یک واقعیت مانند نیز ، داده گفته می شود . داده بیانگر مشاهدات یا واقعیت های خارج از زمینه اصلی شامل است . بنابراین به طور مستقیم معنایی ندارد . برای مثال باید بگوییم دوازده نفر تا معنی بیابد .
اطلاعات 3 : از قرار گرفتن داده ها در درون یک متن معنی دار که اغلب به صورت پیام است اطلاعات به دست می آید . به عبارت دیگر ، داده های ساختار یافته یا تغییر شده را اطلاعات گویند . اگر عددی یا واقعیتی برای فرد خاص در ارتباط با موضوغی معین در زمان تصمیم گیری تعبیر و تفسیر شود به اطلاعات تبدیل می شود .
دانش 4 : از اطلاعات ( پیام های ) انباشته شده به صورت منظم ، ساختار یافته و معنی دار ، از طریق تجربه ، ارتباطات یا استنتاج ایجاد می شود و ما آن را باور می کنیم و برای آن ارزش قائل می شویم .
بینش 5 : از تلفیق دانش های گوناگون بینش حاصل می شود . اگر کسی به تواند رابطه میان دانش های گوناگون را کشف کند و قانونمندی هایی را که نیاز به مطالعه میان رشته ای دارد کشف کند به حکمت دست می یابد .
هر یک از طبقات اطلاعات - یعنی داده ، اطلاعات ، دانش و حکمت اگر به صورت دست اول باشند اطلاعات ویژه نامیده می شود ( نمودار ) .
اطلاعات ویژه به طبقاتی از اطلاعات گفته می شود که در اختیار افراد معدود یا سازمان خاصی باشند . ( رضائیان ، 82 ، 40 )
لطفا برای دریافت متن کامل پایان نامه کلیک کنید
دیدکلی
هایدی والسوین تافلر در کتابی به نام به سوی تمدن جدید یا سیاست در موج سوم خاطر نشان ساختهاند که درگیری اصلی قرن بیست و یکم مقولهای است که نه میتواند موید نظریه هانتینگون و نه نظریه فوکویاما باشد، بلکه نوعی درگیری عمیق و همه جانبه بین تمدن موج سوم (اطلاعات و ارتباطات ) با تمدنهای موج دوم (تمدن صنعتی) و تمدن موج اول (انقلاب کشاورزی)است.
در نظریه فوکویاما ، وی سعی کرده است با ارائه یک سلسله استدلالهای نظری ثابت نماید که جامعه بشری در قرن بیست و یکم رو به سوی لیبرال دموکراسی خواهد نهاد. و بر این نکته اصرار دارد که هیچ ایدئولوژی و مرام و مسلکی قادر به رقابت با نظام لیبرال دموکراسی نیست. و این ایدئولوژی کاملترین نوع آنها و آخرین شکل حکومت بشری خواهد بود. هنگامی که بشر به این مقام رسید به پایان تاریخ نزدیک شده است.
نظریه تافلر
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود
پایان نامه (محل نگهداری: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران)Full Image
تحول ماهیت قدرت در اندیشه آلوین تافلر, / سعیدهالسادات گرامیان؛ به راهنمایی: حسین سیفزاده.
گرامیان، سعیدهالسادات
180 صفحه، کتابنامه
پایان نامه (کارشناسی ارشد) -- دانشگاه تهران، 1377
h t t p : / / d a t a b a s e . i r a n d o c . a c . i r
این رساله مشتمل بر دو بخش و هشت فصل میباشد. در بخش اول: پدیده قدرت به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت . این بخش شامل دو فصل است . در فصل اول، به تعریف قدرت سیاسی و منابع آن پرداخته میشود. فصل دوم: اختصاص به بررسی تئوریهای مختلف قدرت دارد. در دستهبندی این تئوریها و معیار مورد توجه قرار گرفته است : (اول، ترتیب تاریخی آنها و دوم نگرشی علمی و یا فلسفی که اندیشمندان در ارتباط با پدیده قدرت ابراز داشتهاند، طبق این دو معیار، سه طبقهبندی کلی ارائه شده است :) نظریهپردازان کلاسیک ، که از نظر تاریخی از اندیشههای یونان باستان، مثل سقراط و افلاطون، شروع میشود و تا آغاز رنسانس ادامه یابد، وجه مشخصه این تئوریها، دیدگاه متافیزیکی آنها نسبت به پدیده قدرت است . این گروه از نظریهپردازان نیز در رابطه با نگاه بدبینانه یا آرمانی که نسبت به پدیده قدرت دارند، خود به دو گروه آرمانگرا و واقعگرا تقسیم میشوند. 2) تئوریپردازان مدرن: وجه تمایز این دیدگاه از دیدگاه کلاسیک ، نگرش مادی آنها نسبت به پدیده قدرت است . این دیدگاه به دو بخش تقسیم میشود: دیدگاه فلسفی و دیدگاه علمی در گروه اول، ماکیاولی، بدن وهابز قرار دارند که جزء واقعگرایان محسوب میشوند و در همین گروه عدهای چون سوسو، کانت و هگل با دید آرمانگرایانه به پدیده قدرت مینگرند. در دیدگاه علمی که بصورت تجربی به بررسی مسئله قدرت میپردازد نیز با دو گروه از اندیشمندان مواجه هستیم. واقعگرایان که عبارتند: مارکس ، ماکسوبر، مورگنتاو رابرت دال و سی رایت میلز و ارمانگرایان که شامل نظریهپردازانی چون، هاناآرنت و پورگن هابرماس میشوند. تئوریپردازان مدرن برای یاورند که ماهیت قدرت ، سلطه است ، آنچه در دوران مدرن بر تفکر سیاسی حاکم است ، توجیه اقتدار سیاسی است . این گروه از اندیشمندان برخلاف اندیشمندان کلاسیک قدرت را نه به عنوان یک پدیده متافیزیکی، بلکه به عنوان پدیدهای مادی میانگارند به فضائل و الهههای قدرت توجه میکند و آن را در خدمت منافع عمومی، تفسیر میکنند. 3) تئوری پردازان پست مدرن: نقد قدرت از مباحث پست مدرنیزم میباشد، اگر در نظریات کلاسیک و مدرن، ثدرت خصلتی سیاسی دارد و دارای مرکزی به نام حاکمیت است ، در نظریات پست مدرن قدرت پراکنده است و دارای مرکزیتی نیست ، در این گروه به تشریح نظیات نیچه، هایدگر، میشل فوکو و ژان فرانسوالیوتار پرداخته میشود. در واقع میتوان گفت بحث تافلر در رابطه با تحول، ماهیت قدرت در جامعه فراصنعتی تا حدودی به بحثهای این گروه نزدیک مشود. بخش دو: که در واقع موضوع اصلی رساله ماست ، تحت عنوان مؤلفههای قدرت از دیدگاه آلوین تا فلر، نام دارد. این بخش ، مشتمل بر شش فصل میباشد، در فصل اول به تبیین ماهیت قدرت از دیدگاه تافلر پرداختهایم. در این فصل، تعریف قدرت ، کیفیت آن و رابطه آن با نظم و آزادی و سرانجام مفروضههای قدرت از دیدگاه تافلر بررسی خواهد شد. فصل دوم: تحت عنوان ماهیت قدرت ، نام دارد در این فصل به بررسی چگونه تحول ماهیت قدرت در هر یک از امواج تمدن بشری میپردازیم. قسمت اول، اختصاص به پدیده قدرت در موج اول دارد در این قسمت نشان داده خواهد شد که خشونت نقش اساسی در تعیین ماهیت قدرت ایفاء میکند. در قسمت دوم بحث قدرت در موج بشری را به نمایش میگذارد و اینکه با تغییر در شیوه تولید ثروت و ظهور نظام صنعتی قدرت ، از خشونت به ثروت ، تغییر ماهیت میدهد. در واقع از نظر تا فلز، اساس تمامی تغییر و تحولات در عرصههای حسات انسانی و از جمله قدرت ، تغییر شیوه تولید ثروت است . نظام تولید کشاورزی، پدیدآورنده مناسبات قدرت خاص خود و نظام تولید صنعتی نیز مناسبات قدرت مربوط به خود را پدید میآورد. قسمت سوم، که در واقع میتوان گفت : فرضیهها بیشتر اختصاص به این قسمت از بحث دارد، مربوط به قدرت و تحولات آن در موج سوم یا عصر فراصنعتی است . در این فصل ابتدا به بررسی فضای فکری - فرهنگی و سیاسی و اجتماعی مطرح شده از سوی تا فلر و دیگر اندیشمندان در عصر فراصنعتی خواهم پرداخت تا به درک روشنتری از تحول ماهیت قدرت ، از دیدگاه تافلر در این عصر نائل شویم. از نظر تافلر، در موج سوم، با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات ، ماهیت قدرت از ثروت به دانائی تغییر خواهد یافت و بنابراین قدرت از ویژگیهای نوینی برخوردار میشود که عبارتند از پراکندگی قدرت ، افزایش پیچیدگی و انتزاع در قدرت و تنوع قدرت میشود سپس شاخصههای دانائی، از نظر تافلر مورد بررسی واقع خواهد شد. در این بحث نشانداده خواهد شد که دانائی از نظر کیفیت و کارائی مهمترین منبع قدرت است منظور از دانائی، نه تنها دانش و اطلاعات ، بلکه شهود و احستس و تخیل و ارزشهای انسانی نیز میباشد. اطلاعات و قدرت ، عنوان فصل سوم از این بخش میباشد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه تکنولوژیهای موجی سومی، نظیر کامپیوتر و بقول تافلر، ابر رسانهها در تعیین معادلات مربوط به قدرت در موج سوم از نقش اساسی برخوردارند. در قسمت دوم از بحث ، به ارتباط بین تحول ماهیت قدرت و تحقق جامعه آرمانی تافلر خواهیم پرداخت از نظر تافلر جامعه دانشمدار موج سوم موجب ارتقاء آرمانهائی چون آزادی، عدالت و دموکراسی خواهد شد. در فصل چهارم: به مبانی جامعهشناختی تحول ماهیت قدرت پرداخته خواهد شد. در این فصل نشان داده میشود که چگونه بحرانهای وارده بر نظام صنعتی نظیر بحران نقشها، بحران ارزشها، بحران در نظام اقتصادی و سایر بحرانها، نقش اساسی در تحول ماهیت قدرت ایفاء میکنند. از نظر تافلر آنچه سبب این بحرانها میشود، برخورد تمدن موج سوم و تمدن دوم است . ظهور نظام نوین دانائی که مبتنی بر تکنولوژیهای موج سومی است ، سبب ایجاد شتاب در تغییرات میشود و این شتاب بدنبال خود، ناپایداری و عدم قطعیت را همراه میآورد. فصل پنجم: به نقد و ارزیابی تافلر اختصاص دارد، در این فصل با استفاده نظریات اندیشمندان مختلف مانند میشل فوکو، ژان بودریارد، ژان فرانسوالیوتار، به نقد تحلیل فلراز تحول ماهیت قدرت در موج سوم خواهم پرداخت و آنچه بیش از همه مورد نقد قرار گرفته است ، بینش یوتوپیائی تافلر نسبت به نتایج مثبت و آرمانی تحول ماهیت قدرت در جامعه اطلاعاتی میباشد.
اطلاعات / قدرت سیاسی / قدرت سیاسی / تافلر، آلوین / تکنولوژی
Information / Political power / Political power / Toffler, Alvin / Technology
Serial no: 00060477 == Call No. : 22287
--------------------------------------------------------------------------------
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
موج چهارم عصر مجازیرا در پیش خواهیم داشت
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
عصر بعدى قطعاً با توجه به رشد فنآورىها، عصر مجازى خواهد بود که اصطلاحاً چهارمین موج تغییر در جهان یا The Wave Of Change Fourth نامیده مىشود.
سه عامل اساسى سختافزارى براى ایجاد جامعه مجازى وجود دارد که با به دست آمدن آنها مىتوانیم دنیاى مجازى را مثل اینترنت، رادیو و تلویزیون که در کنار ما امرى طبیعى هستند، داشته باشیم. این سه عامل عبارتند از:
1. اولین عنصر سختافزارى که در شکلگیرى جامعه مجازى به آن نیاز شدید داریم، حافظهها با حجم فوق العاده زیاد است. حافظههایى که در کامپیوترها وجود دارد، محدودند. در دنیاى مجازى باید بتوانیم حجم فوق العاده زیادى از اطلاعات را در جایى ذخیره کنیم. این تکنولوژى الان وجود ندارد. در این زمینه، آخرین تکنولوژى که دانشمندان در حال دستیابى به آن هستند، حافظههاى مولکولى است. در یک مولکول مىتوان دانش جهان را جاى داد.
2. دومین عنصر سختافزارى، بخش محاسباتى رایانهها یعنى CPUها هستند که باید سرعت آنها آن قدر بالا برود که بتوانند صدها میلیارد محاسبه را به صورت لحظهاى انجام دهند. عوامل متعددى از جمله افزایش تعداد ترانزیستورها و کاهش ولتاژ تغذیه CPUها و حتى تغییر اساسى مواد اولیه چیپهاى سیلیکونى به سوى مواد جدید مانند لاستیکهاى نیمه هادى و تیوبهاى کربنى و فنآورىهاى دیگر که در راه است، زمینه ایجاد سرعت بیشتر را فراهم مىکند.
3. سومین عنصر مورد نظر عصر مجازى، ابزار انتقالِ داده با سرعتِ فوق العاده زیاد از نقطهاى به نقطه دیگر است.
پروژههای ملی از قبیل اولین روستای اینترنتی ایران در شاهکوه، اولین شهر الکترونیکی و اینترنتی ایران در جزیره کیش و طراحی اولین مرکز جامع خدمات اینترنتی ایران، ASP نمونههای مشخصی از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است که برای موفقیت در جهان پیچیده امروز و ایجاد کار، تلاش و انگیزه، اطلاع و شناخت از موقعیت جهان آینده لازم است. دکتر جلالی تجربیات گذشته و تحولات فناوری موجود را بستری برای تشخیص فرصتهای بعدی در جهان میداند. به همین جهت وی اصرار دارد ما نیز با درس گرفتن از تجربیات گذشتگان و بکارگیری امکاناتی که فناوریهای جدید بوجود آوردهاند تغییرات اساسی در جهان آینده را پیشبینی کنیم. این اقدام باعث میشود تا فرصت تجزیه و تحلیل پدیدههای جدید را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشیم و بتوانیم تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن پدیدههای نوین را ارزیابی نموده و آمادگی پذیرش آنها را داشته باشیم. توجه به این دیدگاه میتواند کمک نماید تا ما را از یک روش سنتی، که همواره به دنبال تعدیل و یا برخورد با هر پدیده جدید، بخصوص در بخش فناوریهای صنعتی بودهایم، خارج و به کشوری پیشرو در پذیرش تغییر و تحولات نوین که بیشترین تاثیرات مثبت اقتصادی را در آغاز ورود دارند تبدیل کند.
جلالی از سال 1994 تا کنون بیش از 600 سخنرانی علمی در مجامع علمی داخل و خارج کشور، رسانههای گروهی، رادیو و تلویزیون ارائه نموده است که در بیشتر آنها توجه مخاطبین را به آیندهنگری و سرمایهگذاری بیشتر برای آینده تشویق نموده و از موج چهارم، عصر مجازی، به عنوان تغییر اساسی جهان آینده یاد کردهاست. آخرین سخنرانی دکتر جلالی در این زمینه در دانشگاه ویرجینایی غربی در روز 23 اکتبر 2002 میلادی تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید :
این عصر مجازی و یا تغییر بزرگی که تحت عنوان موج چهارم مطرح مینمایید و اینقدر اصرار به معرفی آن دارید چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ آیا برای کشوری مانند ایران که هنوز موج سوم را هم درک نکرده معرفی موج چهارم و توجه به آینده مزایایی دارد؟
اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جدیدی بوجود آوردید تا بتوانم بحث جدیدی را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوری اطلاعات داشته باشم. توجه به اینگونه مباحث قطعاْ برای آینده همه ما مفید خواهد بود و امیدوارم سایر دوستان هم نظرات خود را در زمینه این موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شویم و آنرا تحت عنوان یک پروژه ملی دنبال کنیم.
آقای انیشتن فرمودهاند که تخیل اهمیت بیشتری از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شاید اگر تخیل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگی مانند هواپیما، قطار، لیزر، ماهواره، رادیو، تلویزیون، رایانه، اینترنت و دهها اختراع متنوع دیگر که زندگی بشر را تغیر داده و راحتی و رفاه را به همراه آورده را در اختیار نداشتیم. تمام اختراعات مهم که باعث تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی در جوامع شدهاند نتیجه همین تخیلات و هوسها همراه با بکارگیری دانش و تجربه نواندیشان و فرهیختگان دنیای علم و دانش بوده است. البته نقش نویسندگان داستانهای تخیلی که عموماْ به آینده توجه داشتهاند نیز در تولید اختراعات و تغیر جوامع موثر بوده است.
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود.
با کمی کنکاش در توانمندی اینترنت متوجه میشویم که همین پدیده به تنهایی قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبی از نظر تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات که ارزشهای مادی و معنوی جوامع در آنها نهفته است رهنمود نماید. متاسفانه ناعدالتی اقتصادی فعلی حاکم بر جهان از یکسو و سرعت رشد تحولات فناوریهای جدید از سوی دیگر بقدری زیاد است که انسان قادر به تشخیص پتانسیلهای نهفته در اینترنت و امکانات مناسب موجود در دست بشر نمیباشد و به همین دلیل با وجود این امکانات مناسب جامعه جهانی شرایط خوبی را از نظر اقتصادی، رفاه و عدالت ندارد.
خیلیها که موج سوم را نشناختهاند و یا به تئوری موج اعتقادی ندارند، شنیدن موج چهارم و پذیرش عصر مجازی برایشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه کسی بپذیرد یا نپذیرد واقعیت آن است که در جامعه اطلاعاتی و عصر دانش بسر میبریم و توسعه کمی و کیفی این موج جدید ما را به سمت دیدگاه جدیدی که موج بعدی یا عصر مجازی است رهنمود میکند. تحول مجازی حاصل از عصر مجازی تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثیر قرار میدهد و این تاثیر هزاران برابر بیشتر از تاثیرات موج سوم که توانسته تحولات عظیمی تا کنون بوجود آورد خواهد بود.
موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغیر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود.
در عصر مجازی بیشتر امور بشر بصورت غیر فیزیکی قابل انجام است، مثلا برای خرید از فروشگاهی دوردست و حتی در کشوری دیگر نیاز به حضور فیزیکی خریدار و فروشنده در یک مکان ثابت نیست، برای آموختن دانش، نیاز به رفتن به مدارس سنتی و یا دانشگاههایی مانند دانشگاههای فعلی نخواهد بود، یک استاد در آن واحد میتواند در منزل دانشجو و در دهها کشور و مکان دیگر آموزش مجازی دهد! این حضور بقدری طبیعی خواهد بود که دانشجو حضور استاد را در منزلش درک میکند و احساس تخیلی حقیقی در دانشجو بوجود میآید. پول فیزیکی وجود نخواهد داشت، دوربینهای مخصوصی که به سیستم فتومتریک مجهز هستند از روی قرنیه چشم افراد را شناسائی میکنند و لذا نیاز به داشتن کارت شناسائی و کارت اعتباری نیز نخواهد بود و بصورت خودکار بسیاری از مسائل روزمره امروزین بشر انجام میشود. بازرگانی مجازی رونق زیادی خواهد یافت و امکان عرضه کالا در هر زمان و در هر کجا در اولین فرصت ممکن امکانپذیر خواهد شد. تولید انبوه محدود میشود و تولید کالاهای غیر فیزیکی افزایش چشمگیری خواهند یافت.
از جمله کالاهای غیر فیزیکی فروش اطلاعات، موسیقی و فیلم هستند که هم اکنون بخش بزرگی از درآمد دولت آمریکا از همین کالاهای غیر فیزیکی میباشد. در عصر مجازی، تمام اموری که اینروزها با پیشوند e مطرح میشوند دارای پسوند مجازی خواهد شد. مثلاْ بانکداری مجازی جایگزین بانکداری الکترونیکی، پول مجازی جایگزین پول الکترونیکی، بازرگانی مجازی جایگزین بازرگانی الکترونیکی، آموزش مجازی جایگزین آموزش الکترونیکی و نهایتا دولت مجازی جایگزین دولت الکترونیکی که در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جدید مجازی جایگزین شغلهای سنتی و الکترونیکی امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نیاز بیشتر از جمعیت روی کره زمین خواهد شد. نتیجه ابتدایی این تحول آن است که فردگرائی و دیکتاتوری از جوامع حذف، و کار گروهی و تفکر جمعی که از طریق رسانهای مانند وب امروزین سازماندهی خواهد شد جایگزین میشود. دانشمحوری اساس اداره جوامع مجازی خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولین نیاز اولیه بشر مطرح خواهد شد و تقریباْ تمام امور اداره جوامع امروزی تغیر خواهد کرد و جهان جدیدی جایگزین جهان فعلی میشود که در آن امکان انجام عدالت و داشتن رفاه بیشتر برای همه فراهم میباشد.
در عصر مجازی تغییرات اساسی در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضی از صفتهای بد مانند دروغگویی، کلاه برداری، قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن به دلیل علنی بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئویت و پیگیری خواهید بود. مردم در جهان مجازی فرصت شناخت بهتری از جهان و فلسفه وجودی انسان خواهند داشت و به نحو بهتری تربیت خواهند شد و چون از نظر تئوری در عصر مجازی مشکلات معیشتی، و تهیه ابزارکار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوی و مذهب افزایش خواهد یافت.
اما بعد از این مقدمه طولانی در پاسخ سئوال شما که چرا پیش بینی جهان آینده و عصر جدید مهم است به ذکر چند مثال میپردازم. ایالت کالیفرنیا در آمریکا جزء اولین ایالتی در آمریکا بود که مسئله توسعه فناوری اطلاعات را پس از مطرح شدن جدی گرفت و سرمایهگذاری مناسبی در این خصوص نمود و به همین دلیل به بیشترین سود در این زمینه دست یافت. در همان زمان ایالت ویرجینای غربی توجه ویژهای به این پدیده نشان نداد و از نظر اقتصادی متضرر شد و ایالت 50 ام آمریکا از نظر اقتصادی قرار گرفت. کشوری مانند هندوستان هدف را شناخت و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است. کره جنوبی نیز در این زمینهها خیلی با دقت عمل میکند. سرمایه گذاری 5 میلیاری کره جنوبی در نانوتکنولوژی بخشی از دیدگاه آرمانی و نگاه به آینده آنها را نشان میدهد. غیر از تجربیات موجود جهان که تعدادشان بسیار زیاد است اگر بصورت طبیعی هم به موضوع بیندیشیم به واقعیت اندیشه عصر مجازی خواهیم رسید.
به عنوان مثال اگر شما بدانید که در یکی از مناطق اطراف تهران قرار است شهرک و یا کارخانهای زده شود، به آینده آن توجه دارید و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمایه گزاری در آنجا میشوید. معمولا مردم عادی نیز در خرید املاک آینده و موقعیت زمین یا ملک را در نظر میگیرند. این اقدام کار درستی است که برای آینده خود برنامهریزی میکنند. برای جامعه بزرگتر هم ما باید همینکار را بکنیم و همین اندیشه را توسعه دهیم. البته عصر مجازی تغیرات شگرفی را بوجود میآورد که اینروزها تشخیص همه اتفاقاتی که خواهد افتاد و حتی تخیل در بعضی از آن امور هم مشکل است، اما واقعیتی است که دارد اتفاق میافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همین علت اینگونه مسائل و مباحث بصورت جدیتری در حال مطرح شدن میباشند.
برای کشوری مانند ایران که بنظر بنده هنوز در وسطهای موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درک نکرده است، اطلاع از تغیر جهان به سوی عصر مجازی بسیار با اهمیت میباشد.
شاید مسئولین اداره کشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازی به بحرانی بودن وضعیت کشورمان در این زمینه پیببرند و با حرکت پرشتاب، توسعه فناوری اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولویت کارهای خود قرار دهند. از طرف دیگر اینجانب امیدوارم با جا انداختن اندیشه موج چهارم بتوانیم برنامهای پرشی برای عبور سریع از موج سوم و رسیدم به موج چهارم را تدارک نماییم. در صورت موفقیت در چنین برنامهای میتوانیم بخشی از عقب ماندگی را جبران و حتی از بسیاری از کشورهایی که هنوز با این مفاهیم آشنایی ندارند جلو افتاد.
سئوال برای رسیدن به عصر مجازی چه مشکلاتی وجود دارد؟ آیا میتوانید بگویید این موج کی شروع میشود و تا چه وقت دیگر در این عصر قرار خواهیم گرفت؟
یکی از مشکلات موجود بنظر من مشکل روانی بشر است که در مقابل تغیر عموماْ واکنش منفی نشان میدهد. این واکنش همین حالا هم مشکلاتی را در جهان بوجود آورده است و مربوط به یک کشور خاص هم نیست. مثلا در کشور آمریکا، تکنولوژی بسیار جلوتر از سواد عمومی جامعه به جلو میرود، یعنی مردم آمریکا با وجودیکه ابزارهای مناسبی در اختیار دارند از آنها استفاده مناسب نمیکنند. در حقیقت سیستم آموزشی آمریکا عقبتر از تحولات تکنولوژیکی حرکت میکند، لذا آنها برنامه آموزشهای عمومی در معرفی حتی تکنولوژیهای موجود را هم نداراند، برای همین در حالی که 70 درصد مردم آمریکا امکان دسترسی به شبکههای با پهنای باند زیاد را هم اکنون دارندو تا پایان سال این امکانات برای 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضریب پایین از این شبکه استفاده میکنند. لذا میبینیم آموزش و ایجاد فرهنگ یکی از مسائل مهم در توسعه فناوری اطلاعات میباشد که باید مشکلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشکل بعدی حتی در کشورهای توسعه یافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولین سابقهدار که تجربیات سنتی را با خود دارند وتسلیم فناوریهای نوین نمیشوند و در مقابل تغیر میایستند و مراحل توسعه را با تاخیر مواجه میسازند میشود. در جوامع سنتی و عقب افتاده این وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاکمان دولتها از مزایای این پدیدهها سبب تاخیر در توسعه دانش و رشد اقتصادی در آن جوامع میشود. از اینگونه اشکالات و مسائل در طول تاریخ بشر فراوان دیده شده و این مشکلات ادامه هم خواهد داشت. وظیفه دانشمندان و محققین است که اینگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولین بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملی سازند.
اما اجازه دهید در این قسمت به تاریخچهای از تغیرات اساسی که ما آنرا تحت عنوان موج در تاریخ بشر مطرح میکنیم بپردازم. همانطور که میدانید اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریبا چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود که ابزار بود شده است. فاصله بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اینکه زمینه تغیر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد آن حضرت به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغیر در جامعه انسانی که به موج اول یا جامعه کشاورزی و یا عصر کشاورزی لقب یافته است قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 سالهای داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است.
اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباْ سه هزاره از آن موج بعدی که انقلاب صنعتی بود آغاز شد. هدف از موج دوم یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود از پس مشکلات بزرگ برنمیآمد و نیاز جدیدی در جامعه بوجود آمد که تغیرات اساسی را میطلبید. عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال میرسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانستهاند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر میبرند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و بکارگیری صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاْ در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست میدادند. اختراعات در صد سال پایانی موج سوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغیرات وسیعی در مشاغل گردید و مشاغل کشاورزی که تا آن زمان تقریباْ 90% کل مشاغل را شامل میشد را چنان تغیر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است.
در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار، راهآهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزارکار بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکانپذیر نبود. بعد از اختراع رایانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغیر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکههای متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتی میگویند نزدیک به 50 سال میباشد.
همانظور که ملاحظه میشود نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم برای آن بوجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شدند که توسعه آنها همچنان به جلو میرود. با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم بعضی از دانشمندان فکر میکردند که این تغیر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوری و حضور فناوریهای جدیدی مانند اینفوتکنولوژی (فناوری اطلاعات)، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و توانایی بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو برود و انتظار جدیدی در حال شکلگیری شود. البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی دیگر از آنها پدیده جدید فاصله دیجیتالی بین کشورها میباشد. این مشکل در جای خود مهم میباشد و در صورت عدم توجه به آن مشکلات بزرگی را برای جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوری اطلاعات خواهد کاست. ورشکستگی شرکتهای رایانهای، مخابراطی و دات کام (.COM). یکی از این نشانهها میباشد.
فاصله دیجیتالی نمادی از بی عدالتی در جهان را به رخ خواهد کشید و زمینه جنگهای ناخواستهای را ممکن است تحمیل نماید. برای تشخیص فاصله دیجیتالی فقط به این نکته توجه شود که در زمان انجام این مصاحبه حجم اطلاعاتی که بین اروپا و آمریکا جابجا میشود حدودآ 162 گیگا بیت در ثانیه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بین خاورمیانه و آمریکا 0.7 گیگا بیت در ثانیه است. همین مثال به تنهای فاصله دیجتالی بین اروپا و خاورمیانه را از نظر دسترسی به اطلاعات 231 برابر نشان میدهد. به عنوان مثالی دیگر، تعداد کاربران اینترنت در کشور ما 7/1 میلیون نفر و در کشور کره جنوبی 27 میلیون نفر است. با احتساب جمعیت و در نظر گرفتن ظریب نفوذ اینترنت در کره جنوبی که نزدیک به 42 درصد و در کشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله دیجیتالی ما با آنها حدود 30 برابر میباشد. در چنین شرایطی قطعاْ مشخص میشود که برای رسیدن به جامعه مجازی ایدهال هنوز راه طولانی در پیش داریم، اما با بررسیهای فنی که احتمالاْ در همین مصاحبه به بخشی از آنها خواهیم پرداخت معلوم میشود که تغیر اساسی، بدون توجه به تاخیر بخشی از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه دیگر برای قسمتهایی از جهان توسعه یافته، عصر مجازی یا جامعه مجازی قابل لمس خواهد بود. مشکلات سر راه رسیدن به تغیرات اساسی عموماْ انسانی هستند و اگر بدون توجه به ظرفیت تغییر در انسان این فناوریها به جلو برود ممکن است خسارات ناشناختهای داشته باشد و بشریت را تهدید کند و لذا باید با دقت و آگاهی از فضای موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فکر میکنم تا 20 سال آینده ما در عصر مجازی یا چهارمین مقطع تحول اساسی تاریخ بشر که موج چهارم آنرا مینامیم قرار خواهیم گرفت.
http://www.csee.wvu.edu/~jalali/itiran_jalali_interview3.html
هایدی والسوین تافلر در کتابی به نام به سوی تمدن جدید یا سیاست در موج سوم خاطر نشان ساختهاند که درگیری اصلی قرن بیست و یکم مقولهای است که نه میتواند موید نظریه هانتینگون و نه نظریه فوکویاما باشد، بلکه نوعی درگیری عمیق و همه جانبه بین تمدن موج سوم (اطلاعات و ارتباطات ) با تمدنهای موج دوم (تمدن صنعتی) و تمدن موج اول (انقلاب کشاورزی)است.
در نظریه فوکویاما ، وی سعی کرده است با ارائه یک سلسله استدلالهای نظری ثابت نماید که جامعه بشری در قرن بیست و یکم رو به سوی لیبرال دموکراسی خواهد نهاد. و بر این نکته اصرار دارد که هیچ ایدئولوژی و مرام و مسلکی قادر به رقابت با نظام لیبرال دموکراسی نیست. و این ایدئولوژی کاملترین نوع آنها و آخرین شکل حکومت بشری خواهد بود. هنگامی که بشر به این مقام رسید به پایان تاریخ نزدیک شده است.
نظریه تافلر
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
اهمیت نظریه تافلر
اهمیت نظریه تافلر از این نظر است که سرچشمه تمدن موج سوم را از آمریکا میداند، اما نه بطور کل از بطن نهادهای دولتی و رسمی مانند کنگره ، کاخ سفید و سازمانهای اداری. بلکه او معتقد است در قرن بیست و یکم قدرت جامعه آمریکا بین نهادهای دولتی ، مردم عادی و رسانههای گروهی به نوعی تفکیک و تقسیم شده است و بنابراین بخش مهمی از این تاثیرگذاری از طریق مردم و رسانهها صورت میگیرد.
از نظر تافلر شروع جریان موج سوم با جنگ آمریکا علیه عراق (به حمایت از کویت) و با رمز طوفان صحرا شروع شد که می توان آن را اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین نظامی کهنه موج دوم نام برد. پیروزی تسلیحات موج سومیها بر تسلیحات موج دومیها شبیه پیروزی ارتش موج دومی مصر و انگلیس در 1898 علیه ارتش موج اولی مهدی سودانی در منطقه ام دورمان سودان بود.
و در ادامه این امر میتوانیم به این موضوع اشاره کنیم که به مصداق این موضوع که زمان چون باد سپری میگردد پس مسلما زمان رسیدن ما به موج چهارم بسیار سریع خواهد بود و چه بسا ما امروز در دوران گذار موج سوم و ورود به دوره بعد میباشیم.
ازاین رو این موضوع مطرح میگردد که در دوره چهارم رقابتی تنگاتنگ میان دول مختلف از لحاظ میزان بهره گیری از اطلاعات موجود مطابق با مکان جغرافیایی و مردمانشان شکل خواهد گرفت.
پس لزوم وجود و یا ایجاد اطلاعات توسط یک کشور ملاک قدرت آن نخواهد بود!بلکه میزان اطلاعات تبلور یافته قدرت مافوق نتصور خواهد شد..........
خلاصه موج سوم الوین تافلر
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
قسمت هایی از یادداشت مترجم :
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل می داد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
.:: عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
.:: استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی می شد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
.:: ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
.:: موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
.:: دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
.:: در موج اوّل خانواده ها بصورت دسته جمعی زندگی می کردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی می کردند ولی با تحول موج دوم، خانواده ها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانه ها پرداختند.
.:: طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانه ای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
.:: شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایه های کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
.:: در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیله ای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانه های همگانی شد.
.:: موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی می کردند و مایحتاج خود را تولید می کردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
.:: در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
.:: هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار می کند.
.:: نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته می شوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا می کنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا می کند.
.:: جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد می کند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد می کند.
.:: در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام می شد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیره ای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
.:: قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف :
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر ( استاندارد ) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد ) در یک زمان معین ( استاندارد ) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها می باشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانه ها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمی کردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانه ها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهر های صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانه ها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
.:: انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام می دهند.
.:: درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
.:: کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
.:: ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
.:: انتخابات : این توهم را گسترش می دهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
.:: برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
.:: ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
.:: درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
.:: ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
.:: هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
.:: گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
.:: گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
.:: تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه می شود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
.:: تمدن موج دوم نمی توانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
.:: تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیه ای را که در اختیار داشتند نمی دانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
.:: از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث می شد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
.:: مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
.:: صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
.:: بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام می داد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
.:: موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
.:: بانک جهانی در صورتی وام می داد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
.:: شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل می کرد.
.:: شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
.:: موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوه ای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
.:: کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
.:: موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح می گفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
.:: پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت ( تکامل ) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
.:: تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایره ای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار می شد و عجله ای برای انجام کارها در میان نبود.
.:: تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد ( ثانیه ) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
.:: در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
.:: در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
.:: مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمی توان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت می گیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار می گیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار می گیرند.
.:: کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف می شوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریت اند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
.:: بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقش ها باعث ایجاد بحران در موج دوم می شوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم می گردند.
.:: تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی می ساخت.
.:: دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه می گردید.
.:: تکنولوژی های جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید می آیند.
.:: انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید می گردد.
.:: انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
.:: موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
.:: علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
.:: موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
.:: مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن ( تسلط ماشین بر انسان ) ایستادگی می کنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را می خواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
.:: جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
.:: تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل می کنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل می دهند.
.:: موج اوّل افراد در محدوده خود ( خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،... ) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت می کردند. موج دوم این جنبه ها را گسترش داد و با کمک رسانه های جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب می افتیم.
.:: در نسل جدید رسانه های غیر توده ای ( رسانه هایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عده ای خاص است ) باعث کاهش استفاده از رسانه های توده ای شده.
.:: سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
موج چهارم: عرصه آگاهی، باز گشت انسان به اصل، عصری که علم هم به دنبال سعادت میگردد چه رسد به انسان که با وجود همه نسیانش باز در پی سعادت اصلی میگردد.
حرف حسابم موجی است که محدودیت میزداید و مارا به سوی نا محدود می خواند. عصری که حرف آن را خیلی از فلاسفه و فیلسوفان پیش از ما به اندیشه ها رانده اند. انسان چیست، این من کیست، خدا (در این معادله فرای ریاضی) در کدام سمت معادله به نظاره نشسته.
همه این بحث ها اندرخم یک جواب است که انسان به خاطره آن سعی در فراموشی نسیان خود دارد. موجی که مانند دانای موج سوم است ولی تفاوتش و برتریش باعث استقلال آن به عنوان یک موج جدید است.
دانای از علم است و آگاهی از اِلم.
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است.
اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم توفلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است.
در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که توفلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. توفلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
نظریه تافلر نسبت به برتری جهان فراصنعتی در شکل انقلاب اطلاعات و ارتباطات و تسلط آن بر کل جهان خوش بینانه است. او میگوید اگر موج اول منجر به انقلاب کشاورزی شد و هزاران سال طول کشید. موج دوم به ظهور صنعتی منجر میگردد و سه قرن به طول میانجامد. امروز تاریخ از این هم پرشتابتر به پیش میرود و چه بسا موج سوم فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال خود برسد.
در موج چهارم همه چیز تعریف جدیدی پیدا میکند بطور مثال جنگ ها به صورت امروزی نیست و اسیب ها به جای صدمه به جسم روح را تخریب و انسان را نابود میکنند
آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آن را تغیر اساسی جهان دانستندو کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام استموج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهد شود
از دیدگاه تافلر ، موج سوم ، دوران پیدایش خانه - کارخانه هاست ، جایی که افراد در آنها هم زندگی می کنند وهم کار . در این جامعه تمایز میان مصرف کننده وتولید کننده از بین خواهد رفت وحد فاصل میان دولت وملت برداشته خواهد شد .
10 سال پس از انتشار کتاب ((موج سوم ))تافلر کتاب دیگری روانه بازار کرد که آخرین بخش از این سه گانه به شمار آمد و جابجایی در قدرت نام داشت . در کتاب جابجایی در قدرت تافلر سخنانی را که در موج سوم گفته بود توسعه بخشید ودرباب تحولاتی که در ساختار قدرت در عصر انقلاب اطلاعاتی وجامعه موج سوم رخ خواهد داد سخن گفت . ((جابجایی در قدرت )) از 7 بخش تشکیل شده ودر این بخش ها از پایان امپراتوریها ، تغییر مفهوم قدرت ، پول قرن بیست ویکمی ، جنگهای اطلاعاتی ، بنگاههای اقتصادی قدرت احزاب جدید ورسانه های فراگیر جهانی سخن به میان آمده است .
کتابهای بعدی تافلر ، در حقیقت تشریح دقیقتر این سه کتاب به شمار می آیند . کتابهای مثل : ((ورقهای آینده )) ، ((جنگ وضد جنگ )) یا ((وب - بیو )).
تافلر از دیدگاه منتقدین اروپایی اش یک آینده نگر خوشبین ومحافظه کار شناخته می شود وآنچه او در مورد ویژگیهای مثبت عصر اطلاعاتی وجامعه فرا صنعتی می گوید توسط متفکرینی چون ژان بودریار وژاک دریدا به مسخره گرفته شده است . از دیدگاه این متفکرین ، جامعه سیاستمداران وثروتمندان آمریکایی در پی ساختن وشکل بخشیدن به آنند وافرادی چون تافلر تنها تبلیغات چیانی هستند که از قبل با جارزدن در کوچه وخیابان با آب وتاب وعده وقوع آن را می دهند . البته تافلر با این انتقاد ها آشناست اما نمی کوشد به آنها جواب جدی ارائه کند کار تافلر بیشتر بر ارائه اطلاعات انبوه وپراکنده ای متمرکز است که به خاطر تازگی ورزق وبرقشان جذاب وپذیرفتنی به نظر می رسد.
نظریه تافلر
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
موج چهارم از دیدگاه دکتر
به عنوان اولین سؤال خلاصهاى از تاریخچه تغییرات اساسى زندگى بشر از ابتداى خلقت تاکنون را بیان بفرمایید.
با نگاهى به تاریخ جهان، متوجه خواهیم شد که اولین اختراع بشر آتش بوده است. پس از آن ابزار را مىتوان هر روز بر مجموع داده هایی که در جهان وجود دارد افزود.
* با توجه به این تقسیم بندى، عصر بعدى چه خواهد بود؟
با توجه به مطالعاتى که من در مجموع ده سال روى این اصول داشتم، روند تکنولوژى و فنآورى را دنبال کردم و تأثیراتش را درجهان بررسى کردم، در نهایت به این نتیجه رسیدم که عصر بعدى قطعاً با توجه به رشد فنآورىها، عصر مجازى خواهد بود که اصطلاحاً چهارمین موج تغییر در جهان یا The Wave Of Change Fourth نامیده مىشود.
دلایل شما براى اثبات نظریهتان چیست؟
اول اینکه ما حتى در اصول اسلامى و عقاید دینى خودمان به این گونه مسائل مانند طىالارض اعتقاد داریم. در فرهنگ اسلامى ما، این مسئله یک مسئله جدى و قابل پذیرش است که قطعاً براى یک دنیاى مادى ممکن است خیلى معنا نداشته باشد؛ دوم اینکه ابزارى که امروزه در جهان وجود دارد، دقیقاً به ما نشان مىدهد که این واقعیت در حال رخ دادن است.
وظیفه دانشجویان براى فرهنگ سازى در این زمینه و عبور از موج سوم به چهارم چیست؟
دانشگاهى و دانشجو در این پروژه نقش بزرگى دارد. دانشجوهاى عزیز ما باید در این زمینه به خصوص در رابطه با توسعه IT و ICT خوب مطالعه داشته باشند. در رشتههاى IT براى چند سالى است که نیروهاى تربیت شده در این زمینهها نداریم. از سال 2005 کسى که در رشته شیمى تحصیل مىکند، باید ITو شیمى بخواند. رشتهاى به نام IT تنها، کاربرىاش محدود مىشود، اما از بین نمىرود. مىتوانیم یک دپارتمان IT با یک سرى درس داشته باشیم. اگر دانشجویى مىخواهد معارف بخواند، باید IT و معارف بخواند. به قصد توسعه دین در جهان معارف بخواند، نه به قصد مسلمان کردن همدیگر در ایران. با این ابزارهایى که تا به حال از آنها استفاده کردهایم، موفقیتى نداشتیم. به جاى اینکه انرژى ما صرف خودمان شود، باید براى جهان مصرف شود. ابزار فن آورى را باید در راه اسلام و توسعه دینى و نشر اندیشههاى خودمان به کار گیریم. دانشجوها مىتوانند در این زمینهها نقش اساسى داشته باشند و بدانند که از الان باید وارد شوند و حداقلها را در زمینه IT یاد بگیرند. به هر حال بى سواد کسى است که IT بلد نباشد. این یک امر واقعى و طبیعى است که امروزه حس مىشود.
سخن آخر
در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
.:: موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او را در تحلیل و درک آنچه در این جهان آشفته می گذرد یاری می کند.
.:: موج سوم بینش ما را نسبت به خودمان و جهان اطرافمان دگرگون خواهد ساخت. جامعه نگری خاص نویسنده ترکیبی تکان دهنده از همه موضوعات میباشد که بنیادی ترین فرضیات ما را متحول می سازد.
.:: موج سوم بر این مفهوم بنا شده که تاریخ بشر دو انقلاب ( موج ) را پشت سر گذاشته، انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و اکنون در آستانه سومین آن، یعنی انقلاب الکترونیک قرار داریم.
.:: موج سوم توجه مارا نه به اهمیت نظم،بلکه به اهمیت بی نظمی وتصادف درتکامل پدیده ها معطوف میدارد.
قسمت هایی از پیشگفتار کتاب :
موج سوم به کسانی تعلق دارد که فکر می کنند داستان بشری به انتها نرسیده و تازه آغاز شده است.
امروزه موجی قوی، بخشی عظیم از جهان را فرا گرفته و دنیایی عجیب و تازه برای کار و تفریح، ازدواج و پرورش اطفال، یا بازنشستگی خلق کرده است. در این فضای گیج کننده، بازرگانان برخلاف جریانهای نامنظم اقتصادی شنا می کنند. سیاستمداران دائما شاهد نوسانات محبوبیتشان در میان مردم هستند. دانشگاهها، بیمارستانها و دیگر سازمانها ناامیدانه با تورم درجنگند.سیستمهای ارزشی درهم می شکنند و فرو می ریزند. در همان حال قایق نجات خانواده و کلیسا و دولت با موانع و امواج خروشان در ستیزند.
با نظری سطحی به این تحولات خشونت آمیز، می توان علائم بی ثباتی و فاجعه را مشاهده کرد. ولی با یک دید وسیعتر حقایق بسیاری بر ما روشن خواهد شد و به وجود جریانی دیگر پی خواهیم برد. تحلیل خود را چنین آغاز می کنیم : بسیاری از تغییر و تحولات کنونی مستقل از هم و تصادفی نیستند و همه جزئی از یک پدیده گسترده ترند. یعنی غروب تمدن صنعتی و طلوع تمدنی نوین. تا زمانی که به این رخدادها به صورت تغییرات مجزا بنگریم و وسعت و معنی آنها را نادیده بگیریم، قادر نخواهیم بود برای آنها پاسخهای منسجم و کارسازی پیدا کنیم. در این صورت به عنوان افراد، تصمیمات شخصی ما بدون هدف یا خویشتن باخته باقی خواهد ماند. و به عنوان دولتها، از منجلاب بحرانی به بحران دیگر می افتیم و بدون برنامه، بدون امید و بدون بینش به سوی آینده پیش خواهیم رفت. موج سوم کتابی است ترکیبی در چهارچوبی وسیع. تمدن کهن که بسیاری از ما در آن پرورش یافته ایم را توصیف می کند.و تصویری دقیق و جامع از تمدن نوین که در حال شکوفایی است ارائه می دهد. این تمدن جدید و عمیقا انقلابی کلیه پیش فرضهای کهنه، روشهای کهنه تفکر، فرمولهای قدیمی و ایدئولوژیها را دگرگون خواهد ساخت. همانطور که به کشف روابط تازه ای که در حال شکل گرفتن هستند می پردازیم – رابطه بین الگوهای متحول انرژی و اشکال جدید خانواده – ناگهان متوجه می شویم که بسیاری از همان شرایط که بزرگترین مخاطرات امروز را ایجاد کرده اند – مانند نابودی در جنگ هسته ای، رکود اقتصادی، تعصب نژادی و... – راه گشای امکانات شگفت انگیز فردا خواهند بود. این کتاب با دیدی بسیار وسیع تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده است. موج اوّل : عصر کشاورزی. موج دوم : عصر صنعتی. موج سوم : عصر ا لکترونیک. استعاره بزرگ این کتاب برخورد امواج میباشد. یعنی همانطور که امواج با هم برخورد می کنند و با هم می آمیزند، در محیط ما هم تنش و تحول و تعارض ایجاد می گردد
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی ؟
موج چهارم
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم دنیای فیزیکی است. اما در آینده ما به طرف دنیای غیرفیزیکی حرکت خواهیم کرد. به طور مثال یک دانشآموز ایرانی میتواند در کلاسی در کشور ژاپن حضور یابد. ساعت بعد در ایتالیا و در ساعت بعدی میتواند در آمریکا باشد در حالی که در خانه خود نشسته است. چگونه میتوانیم بگوییم این فضا فیزیکی است. به نظر من موج جدیدی میآید و در این موج حضور فیزیکی انسان معنا ندارد.
ولی این شامل تمام حرکات بشر نمیشود. بشر به حس فضا کردن، لمس کردن و به بویایی احتیاج دارد. شما تنها به حسهای شنیداری و دیداری توجه کردید. همانند مکلوهان که به نوعی ابزار شیفتگی دچار شد و گفت رسانه همان پیام است.
استدلالهای شما از عصر امروز است. وقتی ما از عصر مجازی صحبت میکنیم مقطعی که هنوز نیامده را میگوییم که در عصر آینده یک نفر که اینجا نشسته در عین حال میتواند به فلوریدا برود و در دریا شنا کند و خیس بشود و اگر سرش را در زیر آب نگهداری خفه میشود.
خلاصه موج سوم الوین تافلر
در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است.وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالب های متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی می نماید. تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال وی در کتاب " شک آینده " مستقیما به سازمانهایی با ساختار مدیریت شبکه ای - مانند GQI - اشاره نموده و آنها را بررسی و تحلیل نموده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعه یافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد ؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود. بنابراین اهمیت تحقیق، آموزش و یادگیری برای سوار بودن بر این موج بسیار زیاد و حیاتی میباشد.
مجموعه ای که در زیر آورده می شود تنها به نکات مهم و کلیدی کتاب اشاره خواهد داشت و مثالهای جالب، حوادث واقعی و آمارهای دقیقی که نویسنده در توضیح و تکمیل نظرات و تحلیل های خود آورده، حذف شده است. بنابراین این مجموعه به هیچ عنوان بیانگر تمامی مطالب کتاب و مفاهیم عمیق آن نیست. امید دارم آنچه به طور خلاصه آورده می شود بتواند در خوانندگان عزیز و محترم – بویژه دانشجویان و دانش آموختگان که آینده سازان کشور عزیزمان هستند –احساس شیفتگی نسبت به مطالعه اصل کتاب و سایر کتابهای این نویسنده ایجاد نماید تا با دیدی بازتر و صحیح تر، به استقبال فرداهای بهتر بروند.
pasargads blogfa.com
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
اوایل دهه 1700 میلادی با کشف نیروهای بخار توسط جیمزوات انقلاب صنعتی ، همه اروپا را فرا گرفت.
پدیدههایی مانند راهیابی انسان به فضا ، پیشرفتهای الکترونیکی همچون رسانهها ، کامپیوترها و ماهوارهها ، متلاشی شدن ملتها ، دموکراسی ، پیشرفتهای علم زیست شناسی مخصوصا در زمینه ژنتیک و نیز توجه جهانیان به محیط زیست ، مشخصههای اصلی آغاز موج سوم از تمدن بشری هستند.
به عقیده نگارنده این مقاله ، علم زیست شناسی در موج سوم از اهمیت برتری نسبت به سایر پدیدهها برخوردار است. چون این علم چه در رابطه با مسائل و تحولات ژنتیکی و چه در مورد مطالعات زیست محیطی مستقیما با پیکر موجودات زنده حیات را بر روی کره زمین تشکیل دادهاند، سروکار
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشبا دو برابر شدن حجم اطلاعات در زمینه ژنتیک هر دو سال یکبار ، و با فعالیت بینش از حد علم مکانیک ژن در مهندسی ژنتیک مرحله اصلی بر پا کردن تجهیزات را پشت سر گذاشته و اکنون آماده ورود به مرحله بهره برداری است. شرکتهای بزرگ هم اکنون با جدیت در پی یافتن کاربردهای تجاری زیست شناسی جدید هستند. آنها رویای قرار دادن آنزیمها را در اتومبیل جهت تنظیم دود اگزوز ، در سر میپرورانند. آنان از چیزی سخن میگویند که نشریه نیویورک تایمز آن را "میکروبهای فلز خوار" نامید، که میتوان از آنها در استخراج فلزات گران قیمت از اعماق اقیانوس استفاده کرد.
دانشمندان و مخالفین دچار این کابوس شدهاند که نکند روزی نه تنها نشت مقادیر زیادی نفت در دریاها بلکه "نشت میکروبها" نیز باعث سرایت بیماری و به هلاکت رساندن تمامی بشریت شود. دانشمندان میگویند که آیا برای حل مشکل مواد غذایی ، میتوان از طریق دستکاری در ساخت ژنتیکی انسان ، افرادی با معدههای خام خوار نظیر گاو پورش داد که بتوانند علف یونجه را به راحتی هضم نمایند؟ آیا باید بر دستکاری در فیزیولوژی انسان ، کارگران و متخصصین پرورش داد که بتوانند کارهای محوله را بهتر انجام دهند؟ مثلا خلبانانی با سرعت عکس العمل بیشتر یا کارگران خط تولید که سیستم اعصابشان برای انجام کارهای یکنواخت بخوبی تنظیم شده باشد؟ آیا باید از طریق تلقیح مصنوعی برای مقاصد نظامی سرباز تولید کرد؟ هر کدام از این مسائل هر قدر هم که عجیب به نظر رسند، در بین جامعه دانشمندان برای خود هواخواهان و مخالفین و همچنین کاربردهای تجارتی تکان دهندهای پیدا کردهاند.
بعنوان مثال بیولوژی جدید بالقوه قادر است به حل مشکل انرژی کمک کند. دانشمندان هم اکنون دو ایده استفاده از باکتریهایی که قادرند نور خورشید را به انرژی الکتریکی- شیمیایی تبدیل کنند. مشغول مطالعه هستند، آیا قادر خواهیم بود اشکال حیاتی که جایگزین نیروگاههای هستهای شوند پرورش دهیم؟ و اگر چنین است. آیا امکان دارد که ما خطر انتشار بیواکتیو را در فضا جانشین خطر انتشار رادیواکتیو نماییم؟ بیولوژی نیاز به نفت را در تولید پلاستیک ، کودهای شیمیایی ، البسه ، رنگ ، حشره کشها و هزاران فراورده دیگر کاهش داده یا بکلی از بین خواهد برد.
نظریه تافلر
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنتیک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم.
در پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.
منبع
نشریه علمی "روزنه" انجمن علمی پژوهشی گروه زیست شناسی دانشگاه تبریز
بعضی از اختراعات و نظریهها دامنه محدودی دارند و بعضاْ نظراتی مانند نظریه آقای تافلر دامنه وسیعتری را میپوشانند. وقتی آقای تافلر در کتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح کردند و آنرا تغیر اساسی جهان دانستند کسی فکر دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی و ایجاد میلیونها شغل جدید در این زمینه را نداشت. اما زمان نشان داد که توسعه فناوریهای اطلاعات از تخیل آقای تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نوینی قرار داد که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش یا عصر اطلاعات که یکی از نمادهای فیزیکی آن اینترنت است بسرعت در حال گسترش میباشد و پتانسیلهای نهفته در آن هنوز در اختیار بشر امروزین قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نیز به نحو بهینهای استفاده نمیشود
موج سوم عصر اطلاعات است ، بعد از اختراع رایانه ، سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود . هدف موج سوم ، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مثل رایانه ، شبکه های محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است . عمر موج سوم که آن را عصر دانش و جامعه اطلاعاتی نیز نیز می نامند نزدیک به 50 سال است .
موج سوم به این دلیل به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید ، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت به کار گرفته شد .
با توجه به اهمیت و سرعت زیاد توسعه موج سوم دانشمندان فکر می کردند که این تغییر اساسی برای سالیان درازی دوام خواهد یافت اما رشد فوق العاده فناوری و حضور فناوری های جدید مثل فناوری اطلاعات نانو تکنولوژی ، بیوتکنولوژی و توانایی های بشر در تسلط بر اتم باعث شد تا این مرحله با شتاب بیشتری به جلو رفته و انتظار دیگری شروع به شکل گیری نماید .
البته برای گذر از موج سوم و رسیدن به موج چهارم مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از آن ها فاصله دیجیتالی بین کشورهاست . به کارگیری رایانه ها و همراهی آن ها با اینترنت تغییرات مهمی در جهان به وجود آورد .
اولین رایانه در سال 1948 میلادی اختراع گردید و در سال 1968 اینترنت مطرح و در سال 1970 ارتباط اینترنتی 5 نقطه با هم برقرار گردید . در سال 1974 پروتک TCP/IP معرفی و ده سال بعد هزار پایگاه روی آن ایجاد شده بود .
در سال 1989 نرم افزار وب به وجود آمده و درست 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه گذاشت . در سال 1995 بحث تجارت الترونیک مطرح گردیدند . در این میان رشد اینترنت بسیار سریع و وسیع و دور از انتظار بشر بوده و پیش بینی می شود تا سال 2020 بیش از 80% افراد روی کره زمین به اینترنت دسترسی داشته باشند .
بررسی این آمارها به ما می گوید که سرعت گذر موج سوم بسیار زیاد است و تأخیر در همراه شدن با آن عواقب خطرناکی خواهد داشت . بنابراین باید هر چه زودتر با اطلاع رسانی مناسب و جبران عقب ماندگی موجود در این زمینه گام های بلندی برداشت .
فاصله دیجیتالی اگر کم نگردد و در راه کاهش آن عزم ملی به کار گرفته نشود به نمادی از بی عدالتی در جهان تبدیل خواهد شود و زمینه تحمیل بسیاری نبردهای ناخواسته را فراهم می کند .
بعد از جنگ جهانی دوم همانگونه که اشاره شد دانشمندان به سرعت دست به ایجاد دگرگونی هایی در جوامع خود زدند که علم مهم ترین و حیاتی ترین نقش را در این زمینه داشته است .
علی رغم رشد خوب کتاب خانه ها هنوز پردازش اطلاعات ، دسترسی و توسعه آن به شکل دستی انجام می شود . دانیل بل در سال 1973 برای اولین بار در مورد انقلابی بعد از انقلاب صنعتی نوشت و آن را پسا صنعتی نامید . وی جامعه در حال تحول را جامعه اطلاعاتی نامید .
آلوین تافلر هم در کتاب شوک آینده درباره جوامعی سخن گفت که همه چیز را با اطلاعات و فناوری جمع می کنند . لفظ انقلاب اطلاعاتی در سال 1976 توسط ادوین پاکر و در گزارش وی در مورد اطلاعات و اجتماع به کمیسیون ملی آمریکا بیان شد .
وی می نویسد دنیا در حال تجربه انقلابی بزرگ است ، انقلاب اطلاعاتی که به همان درجه اهمیت انقلاب صنعتی خواهد بود . هنگامی که تافلر در کتاب موج سوم ، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جدید مطرح نمود و آن را تغییر اساسی جهان دانست کسی فکر دولت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، بانکداری الکترونیک و . . . را نمی کرد .
اما زمان نشان داد که توسعه فناوری های اطلاعات از تخلیل آقای تافلر هم پا را فراتر گذاشته و جهان را در عصر نوینی قرار داده که در آن تحولات عظیمی در حال انجام است . یکی از نمادهای عصر دانش یا عصر اطلاعات اینترنت است که به سرعت در حال گسترش است .
بسیاری از پتانسیل های آن هنوز شناخته نشده یا در اختیار قرار نگرفته است و از آنچه هم که وجود دارد نیز به نحو احسن استفاده نمی شود . متأسفانه بی عدالتی اقتصادی حاکم از یک طرف و سرعت رشد تحولات فناوری های جدید از طرف دیگر به قدری زیاد است که انسان را در تشخیص توانمندی های بالقوه اینترنت ناتوان ساخته است .
پیش بینی شده که تا 20 سال آینده بشر در عصر مجازی یا موج چهارم قرار خواهد گرفت . موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات ودانش است.
در آن زمان دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش وتهیه ابزار ودسترسی به دانش واطلاعات حل شده و نیاز به تغییر و تحول بزرگ تری در جامعه به وجود آمده است و بشر به جامعه جدید و عصر نوینی می اندیشد که اکثر امور آن به صورت مجازی است . عصر مجازی نهایت توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی و در محیطی مبتنی بر دانش است که در آن محدودیت های زمانی ، جغرافیای و فضایی از بین خواهد رفت .
واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی آقایان لویت و وایزر در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد .
برداشت های مختلفی از فناوری اطلاعات وجود دارد که خود سبب گشته تا تصاویر متفاوتی از آن در جوامع مختلف ارائه گردد .
بسیاری فناوری اطلاعات را مجموعه ای از سخت افزارها ، تجهیزات ، مهارت ، دانش کارکنان و ویژگی های اشیایی که کار روی آن ها انجام می شود می دانند و فناوری اطلاعات را روابط میان سخت افزار یا نرم افزار شبکه توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود می دانند . فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه ها بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها هم دلالت دارد .
با توجه به عمر نسبتاً کوتاه فناوری اطلاعات و در مقابل رشد و توسعه سریع آن تعاریف متفاوتی از آن وجود دارد . به نظر اسکات موتون ( 1991 ) فناوری شامل انواع رایانه ها ، سخت افزار ، نرم افزار و شبکه های ارتباطی که دو رایانه را به هم متصل می کند ، شبکه های عمومی و خصوصی و ترکیب رایانه ها ، فناوری ارتباطات و سیستم هایی که رایانه های شخصی را به این رایانه ها متصل می کند و شبکه جهانی اینترنت می باشد .
فناوری اطلاعات را در تجهیزات رایانه ای مستقر در ادارات و کسب و کارهای مختلف می داند که شامل رایانه های شخصی ، سرورها ، ایستگاه های کاری و . . . است . در فرهنگ آکسفورد فناوری اطلاعات به مفهوم مطالعه نظام یافته صنایع مرتبط با ارتباطات دانش است .
به هر حال فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تعمیر سازمان پرداخته و فعالیت تجاری جدیدی آغاز کنیم و اینکه چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها و بنگاه ها کسب و کار مؤثری برقرار سازیم . ( کامرانی ، 86 ، 11 )
الوین تافلر))، می نویسد: در عصر دانایی (عصر حاضر) نه تنها کالاها و خدمات و سرمایه ی بین الملل مختلف دنیا به آسانی به گردش در می آید، بلکه افکار و دانش نیز بی حد و مرزتر از گذشته مبادله می شود. ((رولند روبرتسون جهانی شدن را در دو مفهوم عام و خاص قابل بررسی می
موج سوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است.
اما در مورد موج چهارم :به نظر من موج چهارم موج فناوری اطلاعات و ارتباطات خواهد بود.و همه چیز در فضای مجازی به وقوع می پیوندد.
مـــوج ســـوم :
.:: در عصری که زندگی می کنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
.:: موج سوم با ازهم گسستن خانواده هایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسی مان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار می دهد. و در عین حال زمینه هایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم می آورد.
.:: بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
.:: برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوه ای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
.:: یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگی های آن یعنی نوآوریها و گسستگی ها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
.:: برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
.:: کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزه ای پس گرا را سامان داده اند.
.:: هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل می گردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه می برند.
.:: تعارض بین گروه های موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال می باشد.
.:: مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمی توان حل کرد.
.:: صنعتی شدن، آیا وسیله ای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیله ای برای وابستگی دائمی
.:: موج سوم: استفاده از منابع احیاپذیر و متنوع انرژی ( انرژی هسته ای، انرژی خورشیدی و...) بجای سوختهای فسیلی. موج سوم : انبوه زدایی باعث از بین رفتن هم رایی عمومی و درنتیجه نبود هدف ملی و نبود روحیه فداکاری و همکاری خواهد شد. موج سوم : فشار بر روی دولتها از دو جهت : 1- از بالا به پائین : تجزیه دولتها به دولتهای کوچکتر و خود مختار و آزادیخواه 2- از پائین به بالا : جای گرفتن در غالب موسسات و سازمانهای فرا ملیتی ( در تجارت جدید مرزهای سیاسی برداشته خواهند شد - قانون تجارت آزاد - ) این دو عامل با هم باعث تجزیه دولتها می شوند.
.:: جامعه روز به روز متنوع تر و گروه گروه تر می شود و نیازهای فردی و محلی مهمتر می شوند. بنابراین سیاست کلی دولتها که با همه یکسان برخورد می کنند، باعث خشم و انزجار مردم و طلب جدایی خواهی می گردد و وحدت ملی دولتها را به خطر می اندازد. این تنوع ها و اختلافها به قدری کوچکند که دولت مرکزی نمی تواند از همه آنها آگاه شود و با آنها مبارزه نماید.
.:: برخی از مسائل نیز به قدری بزرگند که یک دولت به تنهایی نمی تواند آنها را کنترل کند مانند اقتصاد به هم پیوسته، تورم، سیاستهای پولی، آب و هوا و... که اثرات فرامرزی هستند. حتی فرهنگ ( تلویزیون ) نیز در این دسته از امور قرار دارد. درنتیجه شرکتهای فراملیتی و جهانی برای حفظ منافع خود و فرار از قوانین محلی، فعالیتهای خود را از یک کشور به کشور دیگری انتقال می دهند و کشورهای میزبان را بجان هم می اندازند و همجنین به دلیل دارا بودن پول و تکنولوژی زیاد قادرند بر روی دولتها اثر بگذارند.البته انجمنهای فراملیتی مانند صلیب سرخ،انجمن حقوقدانان،دندانپزشکان و...نیز پدید آمده است.
در موج چهارم استفاده از سوخت هابه کل ملقی خواهد بودو...
5-2- موج سوم
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم
الوین تافلر در کتاب ارزشمند موج سوم زندگی بشر را به سه قسمت تقسیم نموده و معتقد است که بشر در طول زندگی خود سه موج عظیم را تجربه نموده است که موج های فوق کلیه ی شئونات زندگی اش را عوض نموده است وی مشخصه موج اول را کار یدکی و مکانیکی انسانها و مشخصه ی موج دوم را که از انقلاب صنعتی آغاز می شود کارخانجات عظیم صنعتی و مشخصه ی سوم را اصلاحات نامیده است تافلر معتقد است که اگر در اوایل ( دوران موج اول ) اتفاقی در جامعه ای رخ میداد اخبار آن روز ها ماهها طول می کشید تا به گوش جوامع دیگر برسد همچنین اتفاقات جوامع تاثیری در روند جامعه ی دیگر نداشت او جوامع موج اول را به حوضهای آب مجزائی تشبیه می کند که در صورت انداختن سنگ در یک حوض ، موج ایجاد شده در حوض هیچگاه حوضهای دیگر را تحت تاثیر قرار نمیداد. اما درمورد موج چهارم:پیشبینی میشود که تا 20 سال آینده بشر در “عصر مجازی” یا در چهارمین مقطع اساسی تحول تاریخ خود که موج چهارم نیز نامیده میشود، قرار خواهد گرفت. موج چهارم در حقیقت فرم توسعه یافته عصر اطلاعات و دانش است که دیگر مشکل عمده بشر در زمینه تامین معاش، تهیه ابزار و دسترسی به دانش و اطلاعات حل شده است و نیاز به تغییر و تحول بزرگتری در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جدید و عصر نوینی را آغاز خواهد کرد که اکثر امور در آن جامعه بصورت مجازی خواهند بود، این عصر جدید بنام عصر مجازی شناخته خواهدشد.
3- الوین تافلر و همسرش هیدا تافلر نویسندگان کتاب های «شوک آینده»، «موج سوم»، «جابجایی در قدرت»، «جنگ و ضد جنگ» و «به سوی تمدن جدید»: آنها درگیری اصلی در قرن 21 را نه مقوله ای در نظریه فوکویاما می دانند و نه هانتیگتون، بلکه ایشان معتقد است که نوع بشر تاکنون دو موج عظیم تحول را از سر گذرانده است و در حال ورود به موج سوم می باشد. با وقوع انقلاب ارتباطی-اطلاعاتی دیگر نخواهد گذاشت جامعه آینده بشر بر اساس موج دوم و موج اول شکل بگیرد و به پیش رود. بنابراین برخوردهای فراوانی رخ خواهد داد تا تمدن موج سوم تکامل یابد و بالغ گردد
موج سوم عنوان کتابی است که الوین تافلر نویسنده پر آوازه آمریکایی در سال 1980 به رشته تحریر در آورده است. در این کتاب تافلر تمدن بشری را از آغاز پیدایش تا کنون مورد بررسی قرار داده است و آن را به مراحل مختلفی تقسیم بندی میکنند. تمدن بشری به سه مرحله عمده تقسیم میشوند:
موج اول: عصر کشاورزی
موج دوم:عصر صنعتی
موج سوم: که از کنون آغاز شده است.
تافلر معتقد است که درست به همان گونه که موج دوم از تمدن بشری ((زغال سنگ و فولاد و الکتریسیته و حمل و نقل بوسیله راه آهن را با یکدیگر ترکیب کرد تا اتومبیل و هزاران ماده مصنوعی که چهره زندگی را دگرگون ساخت تولید نماید، تاثیر واقعی تحولات جدید نیز مادام که به مرحله ترکیب تکنولوژیهای جدید گام ننهادهایم، محسوس نخواهد شد. این ترکیب بدان معنی است که کامپیوترها ، صنایع الکترونیکی و مواد جدید را که از فضا و اعماق اقیانوسها دست امده است با علم ژنت پایان باید گفت که ما در عصری که زندگی میکنیم، تمدن نوین در حال تکوین است و انسانهای بیبصیرت در همه جا سعی دارند، آن را سرکوب نمایند. این تمدن با خود اشکال جدید خانواده ، کار و عشق ورزیدن و زندگی ، نظام جدید اقتصادی ، تعارضات جدید سیاسی و از همه مهمتر آگاهی دگرگون کنندهای به همراه خواهد آورد. عناصر این تمدن نوین امروزه وجود دارند. میلیونها فرد هم اکنون رندگیشان را با نوای فردا هماهنگ کردهاند. وحشت زده از آینده ، نوامیدند و عبث به گذشته پناه بردهاند و سعی دارند دنیای تو به مرگی که به آنها حیات بخشیده است، از نو زنده کنند.یک ترکیب کنیم و همگی را به نوبه خود با بنیاد جدید انرژی هماهنگ سازیم
در نقطهای از تاریخ ، حدود هشت هزار سال قبل از میلاد ، انقلاب کشاورزی (موج اول) آغاز شد و جای خود را در کره زمین با گسترش روستاها ، اسکان جمعیتها و ایجاد زمینهای زراعتی و شیوه جدید زندگی باز کرد.